حکمت تنوع در معجزات پیامبران الهی؟

چرا معجزات پيامبران الهي بسيار متنوع و مختلف بوده اند؟ بهتر نبود پیامبران الهی معجزه مشترکی می داشتند تا کسی که آن را ارائه می داد، بدون شک نبوتش اثبات می گشت؟ مگر ارائه معجزات متنوع چه مزیتی دارد جز اینکه موجب می شود عده ای به راحتی پیامبران الهی را متهم به سحر و جادو کنند؟

آوردن معجزه الهی از سوی پیامبران از آنجا که به هدف هدایت مردم صورت می گیرد باید تناسبی با مقتضیات جامعه هدف داشته باشد. پیامبران اقوام مختلف در هر عصر و زمان معجزات الهی متفاوتی ارائه داده اند تا حداکثر بهره برداری را از تمرکز و توجه افکار اجتماع خود به موضوعات خاص ببرند. به عنوان نمونه وسعت سحر در عصر حضرت موسى(ع) و پیشرفت طبّ در عصر حضرت مسیح(ع) هر کدام ایجاب مى کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانش هاى زمان در مقابل آن عاجز بماند.

منافات تعبیر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» با ازلی و ابدی بودن خداوند!

منظور از صفات «ازلی و ابدی» در مورد خداوند چیست؟ آیا تعبیر «هُوَ الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» در مورد خداوند، با صفات «ازلی و ابدی» سازگار است؟ اگر او نسبت به موجودات دیگر اول و آخر باشد، وجود او نیز مثل آنها محدود به زمان است؟

توصيف خداوند به «الْأَوَّلُ وَ الْآخِرُ» نه تنها با ازلی و ابدی بودن خداوند منافاتی ندارد، بلکه تعبير لطيفى است از ازلی و ابدی بودن خداوند. منظور از آن اینست که هر چيزى اوّل فرض شود، خدا قبل از آن چيز بوده؛ پس او نسبت به تمام ماسواى خود اوّل است؛ همچنين هر چيزى كه آخر فرض شود، خداى تعالى بعد از آن خواهد بود.
در توضیحی دیگر می توان گفت او وجودى بى انتها و «واجب الوجود» است. یعنى هستی اش از درون ذات او است نه از بيرون، تا پايان گيرد يا آغازى داشته باشد. بنابراين از ازل بوده و تا ابد خواهد بود. بنابراين تعبير به اوّل و آخر هرگز زمان خاصّى را در بر ندارد و اشاره به مدّت معيّنى نيست.

ریا و بطلان عمل انسان

ریا در چه صورتی عمل انسان را باطل می کند؟

بعضى از بزرگان، در باره صورتهای مختلف ریا که عمل انسان را باطل می کند، چنین فرموده اند: 1- انگيزه او فقط ارائه به مردم باشد كه قطعاً عمل او باطل است. 2- هدفش هم خدا باشد و هم ريا. 3- تنها در بعضى از اجزاءِ واجبِ عملِ خود، قصد ريا كند. 4- در بعضى از اجزاء مستحبّ ريا كند. 5- درباره مکان عمل ریا می کند.6- درمورد زمان عمل ريا مى كند. 7- در مورد بعضى از ويژگيها ی عمل قصد ريا می کند. 8 - اصل عمل به نيّت خداست امّا مقدّمات آن جنبه ريائى دارد. همه این موارد موجب بطلان عمل مى شود.

حل مشكل «زمان» در مسئله «معراج»

چگونه مي‌توان مشكل «زمان» را در مسئله «معراج» توجيه كرد؟

اگر معراج پيامبر(ص) در درون سيارات منظومه شمسى صورت گرفته باشد مشكل زمان حل مي‌شود و مخالفتى با كشفيات علم فيزيك ندارد؛ چراكه يكى از معانى آسمان‌ها همين كرات منظومه شمسى است و اگر مسير پيامبر(ص)، ماوراء منظومه شمسى بوده باشد بايد گفت: تئورى سرعت نهائىِ نور، يك نظريه قطعي نيست و ممكن است در پرتو اكتشافات آينده، جسم خاكى در شرائط خاصى بتواند سرعت هاى مافوق سرعت نور داشته باشد و در اين صورت نيز مشكل زمان حل مي‌گردد.

پیروی از معصوم علی رغم اختلاف بسیار زمانی و مکانی!

با توجه به تفاوت های بسیار زیاد زمانی و مکانی بین ما و معصومین(علیهم السلام) چگونه می توان در زندگی به ایشان تأسی کرد و از ایشان پیروی نمود؟

در مورد شبهه مطرح شده می گوییم: در زمینه باورها و ارزش ها، با توجه به این که آن ها می توانند ثابت باشند و شرایط زمانی و مکانی و اقلیمی در آن ها تغییری پدید نمی آورد می توانیم در این دو ساحت از وحی و حاملان و مبلّغان آن یعنی پیامبر(ص) و ائمه(ع) تقلید کنیم. امّا در زمینه راه کارها و روش ها و یا ابزار و آلات و نوع پوشش و آرایش و امثال ذلک که در آن ها تغییر رخ می دهد و متناسب با تغییر شرایط، راه کارهای جدیدی باید اتّخاذ گردد، در این مورد گرچه دست ما از معصومین کوتاه است ولی می توانیم از جانشین های عام او که فقها هستند پیروی کنیم.

چگونگی علم خداوند به حوادث آینده؟

علم خداوند به حوادث آینده چگونه است؟ حوادثی که هنوز وجود خارجى پيدا نكرده ‏اند، چگونه تحت احاطه علم الهی قرار می گیرند؟!

زمان از ویژگی های عالم ماده است؛ چون زمان مقدار حركت است که تنها در موجودات مادي وجود دارد. بنابراين تنها برای موجود مادی گذشته و حال و آينده معني پيدا می كند؛ امّا براي موجودي كه بالاتر از عالم ماده واقع شده، نه حركت معنایی دارد و نه زمان. براى ذاتى كه همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فراگرفته، ماضى و مضارع و حال بى‏ معنى است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند (هر كدام در ظرف مخصوص خود) و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آينده يكسان احاطه دارد.
خداوند هميشه به ذات پاك خود كه علّت همه اشياء است احاطه دارد؛ به تعبير ديگر اگر ما آگاهى به علّت اشياء داشته باشيم مى‏ توانيم آگاهى به نتيجه و معلول آنان نيز پيدا كنيم، چرا كه هر علّتى تمام كمالات معلول و بالاتر از آن را دارد. به عبار دیگر خداوند عالم به ذات خویش است و چون ذات او علّت تمام اشیاء می باشد، تمام اشیاء با خصوصیات آنها و همه اتّفاقات عالم هستی از اول تا آخر در نزد او حاضر اند. پس هنگامى كه او به ذات خويش عالم باشد در حقيقت به همه آنها آگاه است.

روش بررسی فلسفه احکام

چگونه می توان فلسفه احکام را بررسی کرد؟

قوانین و احکام دینی، از چهار دسته بیرون نیستند: 1- دسته ای از احکام که  از همان آغاز، فلسفه آن ها آشکار بوده است. 2- احکامى که فلسفه آن روشن نبوده، لکن در متن قرآن و یا روایات به آن اشاره شده است. 3- احکامى که فلسفه آن، با گذشت زمان و پیشرفت آگاهى بشر آشکار شده است. 4- دسته ای از احکام، به فلسفه آن پی نبرده ایم، اما همانند سه گروه گذشته، لازم الاجرا هستند. مسلمانان، حقّ دارند به مطالعه فلسفه احکام بپردازد، اما باید دانست که فلسفه بافى هاى نادرست، به اندازه تعبّدهاى خشک، زیان بار است.

ایمان به خداى نادیده

چگونه به خداى نادیده ایمان بیاوریم؟

ساده ترین ایراد مادّى ها به خداپرستان این است که چگونه مى توانیم به موجودى که با حواسّ خود درک نکرده ایم، ایمان بیاوریم؛ خدایى که نه جسم دارد، نه مکان، نه زمان، نه رنگ و نه ... . اما امروزه آنان ایراد خود را با عبارات علمى چنین بیان مى کنند: ما به چیزى اعتراف مى کنیم که علم براى ما ثابت کند؛ موجودات ماوراى طبیعت را علم ثابت نکرده و ما چیزى را که علم ثابت نکند قبول نداریم. در حالی که می دانیم ماورای طبیعت را همانگونه که از نامش پیداست، نمی توان با ابزار محدود طبیعی اثبات کرد.

نيازهاي متغيّر انسان و قوانين ثابت اسلام

چگونه ممكن است با توجه به دگرگونى دائمى زندگى اجتماعى انسان ها، قوانين ثابت و تغيّر ناپذير اسلام جوابگوی این نیاز انسان ها باشند؟

آيين اسلام يك آيين ابدى است و از طرفی نیازهای انسان دائما در حال تغییر است. در این صورت این سؤال پیش می آید که قوانین ثابت چگونه پاسخگوی نیازهای متغیّر است؟ اما از آن جا که قوانین اسلام دارای دوبخش قوانین کلی و قوانین جزئی می باشد، این مشکل قابل حلّ است. چون قوانین کلی گرچه ثابت هستند، اما  مصادیق آن ها با گذشت زمان تحوّل مى يابد. 

آموختن سوره بقره توسط خلیفه دوم در طول 12 سال

علّت طولانى شدن زمان آموختن سوره بقره براى عمر بن خطاب چه بود؟

طبق منابع اهل سنت خلیفه دوم 12سال طول کشید تا سوره بقره را حفظ کند و وقتی این کار را کرد شتری قربانی کرد. با توجه به زمان نزول بسیاری از آیات این سوره در مدینه به نظر می رسد خلیفه این سوره را نه در زمان حیات حضرت رسول که بعد از ایشان آموخته است.
البته درباره ضعف حافظه خلیفه احادیثی وجود دارند که در آنها پیامبر به او تذکر می دهد که ممکن است با این وضعیت حافظه برخی از احکام و معارف را نتواند بیاموزد.
همه اینها پیش از زمانی است که او در آخر عمر مبتلای به ضعف مفرط حافظه و فراموشی شد.
 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الباقر عليه السّلام :

ما مِنْ رَجُلٍ ذکَرَنا اَوْ ذُکِرْنا عِنْدَهُ يَخْرُجُ مِنْ عَيْنَيْهِ ماءٌ ولَوْ مِثْلَ جَناحِ الْبَعوضَةِ اِلاّ بَنَى اللّهُ لَهُ بَيْتاً فى الْجَنَّةِ وَ جَعَلَ ذلِکَ الدَّمْعَ حِجاباً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ النّارِ.

الغدير، ج 2، ص 202