پاسخ اجمالی:
آوردن معجزه الهی از سوی پیامبران از آنجا که به هدف هدایت مردم صورت می گیرد باید تناسبی با مقتضیات جامعه هدف داشته باشد. پیامبران اقوام مختلف در هر عصر و زمان معجزات الهی متفاوتی ارائه داده اند تا حداکثر بهره برداری را از تمرکز و توجه افکار اجتماع خود به موضوعات خاص ببرند. به عنوان نمونه وسعت سحر در عصر حضرت موسى(ع) و پیشرفت طبّ در عصر حضرت مسیح(ع) هر کدام ایجاب مى کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانش هاى زمان در مقابل آن عاجز بماند.
پاسخ تفصیلی:
معجزات انبیاء مناسب با مقتضیات زمانه و جامعه هدف بودند:
پیامبران اقوام مختلف در هر عصر و زمان معجزات الهی متفاوتی ارائه داده اند تا حداکثر بهره برداری را از تمرکز و توجه افکار اجتماع خود به موضوعات و افراد خاص ببرند. هر پیامبری از پیامبران الهی در عصری خاص از سوی خداوند متعال برای هدایت بشر مأموریت می یابد. بدیهی است در هر عصر و در هر جامعه ای که آن پیامبر خاص بدان مبعوث شده، دسته ای از مردم طبقه ممتاز جامعه هستند و به علت دارا بودن قسمتی از علوم و یا آشنا بودن با صنعتی خاص، مردم نگاهی ویژه به آنها دارند و آنها را به عنوان مرجع فکری خود در نظر می گیرند.
مبعوث شدن هر پیامبری در چنین وضعیتی و در چنین جامعه ای ایجاب می کند آن پیامبر نهایت استفاده را از توجه افکار عمومی به آن طبقه ببرد و درست از همین زاویه، حرکت افکار عمومی را به سوی خداوند در دست بگیرد. چنین هدفی وقتی محقق می شود که معجزه هر پیامبری شبیه و مانند کارهایی باشد که به وسیله قهرمانان و اشخاص شناخته شده و مورد توجه آن جامعه باشند تا در آن شرایط زمانى و مکانى خاص، قوى ترین اثر را بر مخاطبان دعوت خود و عموم جامعه داشته باشد و بر مردم اتمام حجت کند.
معجزه الهی یک نشان تبلیغاتی و یک برند صنعتی نیست که با شکل و فرمی واحد همچون کارت شناسایی موسسات و نهادهای مختلف به کارمندان داده شود. آوردن معجزه الهی از سوی پیامبران از آنجا که به هدف هدایت مردم صورت می گیرد باید تناسبی با مقتضیات جامعه هدف داشته باشد.
معجزه قرآن
اگر قرآن به عنوان بزرگ ترین معجزه پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) مى درخشد به خاطر آن است که:
اولا: پیامبر اسلام(ص) براى همه مردم جهان تا پایان دنیا مبعوث شده و باید معجزه اى جاویدان داشته باشد که با گذشت زمان کهنه نشود.
ثانیاً: او درس نخوانده بود و آوردن چنان کتابى به وسیله چنین انسانى در حدّ اعلاى اعجاز خواهد بود.
ثالثاً: پایین بودن سطح افکار مردم آن محیط و بلند بودن محتواى قرآن، قرینه آشکار دیگرى براعجاز قرآن است.
رابعا: و در ارتباط با موضوع بحث ما در اینجا ادبیات عرب برخلاف افکار و معارف شان در آن روز در اوج شکوفایى بود و شعراى بزرگ و سخنوران نامى که نمونه هاى آن در اشعار جاهلى به چشم مى خورد وجود داشتند. هنگامى که چنین افرادى در برابر فصاحت و بلاغت قرآن زانو بزنند عظمت این معجزه آشکارتر مى شود.
معجزات انبیاء
همچنین معجزه حضرت سلیمان(علیه السلام) که مسأله تسخیر بادها و شیاطین و مانند آن و آگاهى از سخن پرندگان بود تناسب با وسعت ملک و حکومت او داشت، زیرا قلمرو حکومت او را از جهان انسان ها فراتر مى برد. وسعت سحر در عصر حضرت موسى(علیه السلام) و پیشرفت طبّ در عصر حضرت مسیح(علیه السلام) هر کدام ایجاب مى کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانش هاى زمان در مقابل آن عاجز بماند.(1)
پاسخ امام رضا علیه السلام به این سؤال
امام رضا(علیه السلام) در جواب ابن سکیت یکی از عالمان معروف زمانه خود که از ایشان دلیل تنوع معجزات پیامبران الهی را پرسیده بود فرموده: «إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى لَمَّا بَعَثَ مُوسَى(ع) كَانَ الْأَغْلَبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ السِّحْرَ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا لَمْ يَكُنْ فِي وُسْعِ الْقَوْمِ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَبْطَلَ بِهِ سِحْرَهُمْ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ عِيسَى فِي وَقْتٍ ظَهَرَتْ فِيهِ الزَّمَانَاتُ وَ احْتَاجَ النَّاسُ إِلَى الطِّبِّ فَأَتَاهُمْ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ بِمَا لَمْ يَكُنْ عِنْدَهُمْ مِثْلُهُ وَ بِمَا أَحْيَا لَهُمُ الْمَوْتَى وَ أَبْرَأَ الْأَكْمَهَ وَ الْأَبْرَصَ بِإِذْنِ اللَّهِ وَ أَثْبَتَ بِهِ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ وَ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى بَعَثَ مُحَمَّداً فِي وَقْتٍ كَانَ الْأَغْلَبُ عَلَى أَهْلِ عَصْرِهِ الْخُطَبَ وَ الْكَلَامَ فَأَتَاهُمْ مِنْ كِتَابِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ وَ مَوَاعِظِهِ وَ أَحْكَامِهِ مَا أَبْطَلَ بِهِ قَوْلَهُمْ وَ أَثْبَتَ الْحُجَّةَ عَلَيْهِمْ»(2)؛ (خداوند متعال هنگامى موسى(علیه السلام) را برانگیخت که سحر ساحران بر اهل آن زمان چیره شده بود و موسى(ع) از سوى خداوند متعال چیزى آورد که آنها توانایى مقابله با آن را نداشتند و سحر آنها را باطل کرد و حجّت را بر آنها تمام نمود. و خداوند متعال عیسى(علیه السلام) را در وقتى برانگیخت که بیمارى هاى فلج کننده آشکار شده بود و مردم نیاز شدید به طب داشتند و [طبعاً بازار طب و طبیبان داغ بود] مسیح(ع) از نزد خدا چیزى آورد که همانند آن نزد آنان یافت نمى شد. مردگان را براى آنها زنده کرد، کور مادر زاد و مبتلاى به پیسى را به اذن خداوند شفا داد و حجّت را بر آنها تمام نمود. و خداوند متعال محمد(صلى الله علیه وآله) را در وقتى مبعوث کرد که خطبه ها و سخنان نغز بر اهل آن زمان غالب بود. لذا او کتاب و مواعظ و احکامى از سوى خداوند متعال آورد که سخنان آنها را باطل کرد و حجت را بر آنان تمام نمود).
در منابع نقل شده است هنگامى که ابن سکّیت این سخنان را شنید گفت: «به خدا سوگند مثل امروز را هرگز ندیده بودم» [یا مثل تو را در امروز هرگز ندیده ام].(3)
بهانه های ناتمام مخالفان انبیاء
در کنار این بحث، حکمت دیگری که سبب تکثر و تنوع معجزات پیامبران می شد، بهانه جویی های تمام ناشدنی جبهه مخالفین انبیاء الهی بود. کسانی که اگر معجزات پیامبران الهی شبیه هم بود، بی گمان لب به اعتراض و ایرادگیری باز می کردند و تبلیغات سوءشان علیه جبهه انبیاء را به این گونه پیش می بردند. مهم ترین شاهد این بحث، درخواست هایی است که به شهادت قرآن مجید و دیگر متون دینی و تاریخی از پیامبران الهی برای ارائه معجزات مختلف واقع شده است.
برای مثال در آیات 90 تا 93 سوره اسراء و از زبان مشرکین قریش خطاب به پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می خوانیم که: «وَقَالُوا لَنْ نُؤْمِنَ لَکَ حَتَّى تَفْجُرَ لَنَا مِنَ الأرْضِ یَنْبُوعًا* أَوْ تَکُونَ لَکَ جَنَّةٌ مِنْ نَخِیلٍ وَعِنَبٍ فَتُفَجِّرَ الأنْهَارَ خِلالَهَا تَفْجِیرًا* أَوْ تُسْقِطَ السَّمَاءَ کَمَا زَعَمْتَ عَلَیْنَا کِسَفًا أَوْ تَأْتِیَ بِاللَّهِ وَالْمَلائِکَةِ قَبِیلا* أَوْ یَکُونَ لَکَ بَیْتٌ مِنْ زُخْرُفٍ أَوْ تَرْقَى فِی السَّمَاءِ وَلَنْ نُؤْمِنَ لِرُقِیِّکَ حَتَّى تُنَزِّلَ عَلَیْنَا کِتَابًا نَقْرَؤُهُ قُلْ سُبْحَانَ رَبِّی هَلْ کُنْتُ إِلا بَشَرًا رَسُولا»؛ (و [قريشيان] گفتند تا از زمين چشمه اى براى ما نجوشانى هرگز به تو ايمان نخواهيم آورد* يا براى تو باغى از درختان خرما و انگور باشد و آشكارا از ميان آنها جويبارها روان سازى* يا چنانكه ادعا ميكنى آسمان را پاره پاره بر سر ما فرو اندازى يا خدا و فرشتگان را در برابر آورى* يا براى تو خانه اى از طلا باشد يا به آسمان بالا روى و به بالا رفتن تو اطمينان نخواهيم داشت تا بر ما كتابى نازل كنى كه آن را بخوانيم بگو پاك است پروردگار من آيا [من] جز بشرى رسول هستم).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.