پاسخ اجمالی:
زمان از ویژگی های عالم ماده است؛ چون زمان مقدار حركت است که تنها در موجودات مادي وجود دارد. بنابراين تنها برای موجود مادی گذشته و حال و آينده معني پيدا می كند؛ امّا براي موجودي كه بالاتر از عالم ماده واقع شده، نه حركت معنایی دارد و نه زمان. براى ذاتى كه همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فراگرفته، ماضى و مضارع و حال بى معنى است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند (هر كدام در ظرف مخصوص خود) و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آينده يكسان احاطه دارد.
خداوند هميشه به ذات پاك خود كه علّت همه اشياء است احاطه دارد؛ به تعبير ديگر اگر ما آگاهى به علّت اشياء داشته باشيم مى توانيم آگاهى به نتيجه و معلول آنان نيز پيدا كنيم، چرا كه هر علّتى تمام كمالات معلول و بالاتر از آن را دارد. به عبار دیگر خداوند عالم به ذات خویش است و چون ذات او علّت تمام اشیاء می باشد، تمام اشیاء با خصوصیات آنها و همه اتّفاقات عالم هستی از اول تا آخر در نزد او حاضر اند. پس هنگامى كه او به ذات خويش عالم باشد در حقيقت به همه آنها آگاه است.
پاسخ تفصیلی:
«علم خداوند به حوادث آینده» یکی از مهمترین مسائلی است که در باب علم الهی مطرح می شود. حوادثی که هنوز وجود خارجى پيدا نكرده اند ولی گفته می شود تحت احاطه علم الهی می باشند! آيا صورت ذهنى و نقش و عكس آنها نزد خدا است؟ با اينكه خداوند ذهنى ندارد، و علم او نیز از طريق انعكاس نيست؛ پس بايد قبول كنيم كه او نسبت به حوادث آينده علمى ندارد! زيرا علم حضورى در مورد عدم ممكن نيست، و علم حصولى نيز درباره خداوند تصوّر نمى شود.
زمان از ویژگی های عالم ماده
زمان از ویژگی های عالم ماده است؛ چون زمان مقدار حركت است که تنها در موجودات مادي وجود دارد. بنابراين تنها براي موجود مادي گذشته و حال و آينده معني پيدا مي كند؛ امّا براي موجودي كه بالاتر از عالم ماده واقع شده، نه حركت معنایی دارد و نه زمان. به عنوان مثال فرض كنيد كسى در اطاقكى زندانى است كه فقط روزنه كوچكى به خارج دارد، در حالى كه يك قطار شتر از مقابل اين روزنه مى گذرد، او نخست ناظر سر و گردن يك شتر، و سپس كوهان، و بعد پاها و دم او است، و همچنين ساير شترهائى كه در اين قطارند، و اين روزنه كوچك ديد سبب مى شود كه او براى خود گذشته و حال و آينده درست كند اما براى كسى كه بيرون اين اطاقك است، و بر پشت بام در «فضاى باز ايستاده» به تمام بيابان نگاه مى كند، مطلب طور ديگرى است. او همه قطار شتران را يكجا مى بيند كه در حال حركت اند.
از اينجا روشن مى شود كه ساختن مفاهيم گذشته و حال و آينده نتيجه محدوديّت ديد انسان است، آنچه براى ما زمان ماضى محسوب مى شود براى اقوام پيشين زمان مستقبل بوده و آنچه براى ما مستقبل است براى آيندگان ماضى است.
اما براى ذاتى كه همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فراگرفته، ماضى و مضارع و حال بى معنى است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند (منتهى هر كدام در ظرف مخصوص خود) و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آينده يكسان احاطه دارد.
البته اعتراف مى كنيم تصوّر اين مطلب براى ما كه در زندان زمان و مكان محبوس هستيم كار مشكل و پيچيده اى است، ولى در عين حال مطلبى است قابل دقّت و مطالعه.(1)
آگاهی به همه موجودات، از طریق علم به علّة العلل آنان
خداوند هميشه به ذات پاك خود كه علّت همه اشياء است احاطه داشته و دارد، و اين علم اجمالى به همه حوادث و موجودات جهان قبل از ايجاد و بعد از ايجاد است. به تعبير ديگر اگر ما آگاهى به علّت اشياء داشته باشيم مى توانيم آگاهى به نتيجه و معلول آنان نيز پيدا كنيم، چرا كه هر علّتى تمام كمالات معلول و بالاتر از آن را دارد.
اين سخن را مى توان به گونه روشنترى چنين توضيح داد: حوادث گذشته به طور كامل نابود نشده، و آثارش در دل حوادث امروز وجود دارد، و همچنين حوادث آينده از حوادث امروز جدا نيست، و دقيقاً با حوادث امروز مربوط است؛ و به اين ترتيب «گذشته» و «حال» و «آينده» يك رشته ی زنجير مانندى از علت و معلول را به وجود مى آورد كه اگر دقيقاً به هر يك از آنها آگاه شويم، حلقه هاى قبل و بعد در آن وجود دارد.
فى المثل اگر من دقيقاً وضع هواى تمام كره زمين را با تمام جزئيات و مشخّصات، و علّت و معلول هاى آن، و حركت كره زمين، و مسأله جاذبه و دافعه، همه اينها را بدانم، مى توانم دقيقاً از وضع هوا در سالها قبل، و يا سالها بعد آگاه گردم.
امروز دقيقاً بازتابى از ديروز است، و فردا بازتابى از امروز، و آگاهى كامل بر تمام جزئيات امروز به معنى آگاهى كامل بر حوادث گذشته و آينده است.
به اين ترتيب وقتى حوادث امروز با تمام ويژگي ها و خصوصيات نزد خداوند حاضر است به يك معنى، گذشته و آينده هم نزد او حضور دارد.(2)
حلّ دقیق مسأله
اگر بخواهیم به صورت دقیق تر این مسأله را حل کنیم باید به این نکته دقّت کنیم که خداوند عالم به ذات خویش است و چون ذات او علّت تمام اشیاء می باشد، تمام اشیاء با خصوصیات آنها و همه اتّفاقات عالم هستی از اول تا آخر در نزد او حاضر اند؛ زیرا او همه خصوصیات و کمالات موجودات را به نحو اكمل دارد به جز نقایص که اموری عدمی اند و در ذات پاک او راه ندارند. پس هنگامى كه او به ذات خويش عالم باشد در حقيقت به همه آنها آگاه است.
اگر بخواهیم با مثالی این مسأله را روشن تر کنیم، باید به خود انسان که اشرف مخلوقات است مثال بزنیم که وقتی به عنوان مثال فرآیند خون رسانی توسط قلب را دانست و درک کرد که چگونه با این پمپاژ خون در بدنش اعضاء بدن حرکت می کنند، با اینکه خودش علت این فرآیند نیست و فقط در وجود خود و امثال خود مطالعه و تحقیق کرده، اما به این فرایند در همه انسان ها و حتی حیوانات در گذشته و آینده آگاهی اجمالی پیدا می کند چون خود نیز آن را داراست و به آن آگاهی دارد. همچنین سایر فرایند هایی که انسان در وجود خود دارد و به نحوی در سایر موجودات یافت می شود مثل دیدن، شنیدن و ... را اگر به آنها علم پیدا کند به صورت اجمالی به آن حصه از وجود همه کسانی که واجد آن فرایند باشند علم پیدا می کند خصوصا وقتی خودش آن ویژگی را بهتر از همه موجودات دارا باشد. حال خداوند که واجد همه کمالات عالم است و علّت همه اشیاء می باشد و اشیاء را با تمام ویژگی هایشان خلق کرده نه تنها به صورت اجمالی بلکه به تفصیل به همه امور و حوادثی که اتفاق می افتد آگاهی دارد و می داند به چه صورت خواهند بود و چگونه اتفاق خواهند افتاد.
در آیات قرآن نیز به این مسأله به زیبایی اشاره شده است: «هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَ إِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهاتِكُم»(3)؛ (او نسبت به شما از همه آگاه تر است، از آن هنگام كه شما را از زمين آفريد، و در آن موقع كه به صورت جنين هايى در شكم مادرانتان بوديد).
طبق این آیه خداوند از همان زمان كه ذرات وجود شما در لابلاى خاك هاى زمين بود و از آن روز كه نطفه ناچيزى در رحم مادر در درون پرده هاى ظلمانى رحم بوديد از تمام جزئيات وجود شما آگاه بوده است.(4)
كسى كه این عالم را با همه شگفتی هایش خلق کرده و از تمام اسرار وجود انسان و سایر موجودات و تحوّلات و تغييرات آنها آگاه است و آنها را هدايت و رهبرى و تربيت مى كند چگونه ممكن است از اعمال و افعال و اتفاقات عالم با خبر نباشد؟!
امام علی(علیه السلام) نیز در حدیثی بسیار زیبا به این نکته اشاره می کنند که خداوند از گذشته و آینده با خبر است؛ چراکه این عالم را بر اساس علم خود خلق کرده است بی آنکه از کسی کمک بگیرد: «الْحَمْدُ لِلَّهِ الْفَاشِي فِي الْخَلْقِ حَمْدُهُ وَ الْغَالِبِ جُنْدُهُ وَ الْمُتَعَالِي جَدُّهُ أَحْمَدُهُ عَلَى نِعَمِهِ التُّؤَامِ وَ آلَائِهِ الْعِظَامِ الَّذِي عَظُمَ حِلْمُهُ فَعَفَا وَ عَدَلَ فِي كُلِّ مَا قَضَى وَ عَلِمَ مَا يَمْضِي وَ مَا مَضَى مُبْتَدِعِ الْخَلَائِقِ بِعِلْمِهِ وَ مُنْشِئِهِمْ بِحُكْمِهِ بِلَا اقْتِدَاءٍ وَ لَا تَعْلِيمٍ وَ لَا احْتِذَاءٍ لِمِثَالِ صَانِعٍ حَكِيمٍ وَ لَا إِصَابَةِ خَطَإٍ وَ لَا حَضْرَةِ مَلَإٍ»(5)؛ (ستايش ويژه خداوندى است كه حمد و ثنايش همه خلايق را فراگرفته، سپاهش پيروز و مجد و عظمتش متعالى است، او را به سبب نعمتهاى به هم پيوسته و بركات و فيض عظيمش مى ستايم، همان خداوندى كه حلمش عظيم است و به همين دليل [از خطاكاران] در مى گذرد و در آنچه حكم كرده و فرمان داده، دادگر است و از آينده و گذشته باخبر.
خداوندى كه به علم خود، آفريدگان را ابداع كرده و با فرمانش آنها را ايجاد نموده است، بى آنكه [در اين كار] از كسى پيروى كند و يا آموزشى ببيند و يا از نمونه اى كه از آفريننده حكيمى صادر شده باشد، الگو پذيرد و يا خطايى براى او پيش آيد [و از خطاى خود تجربه آموزد] و بى آنكه جمعيّتى حضور داشته باشند [كه با آنها مشورت كند يا از آنان كمك گيرد]).
نتیجه اینکه خداوند از ازل به همه حوادث علم داشته و دارد و این ما هستیم که بخاطر عقل ناقصمان به امور احاطه نداریم و از درک صفات او عاجزیم. البته درک این مطلب برای بعضی شاید سخت باشد که امری عادی است زیرا ما نمی توانیم به کنه ذات و صفات خداوند پی ببریم و او خود گفته است که: «يَعْلَمُ ما بَيْنَ أَيْديهِمْ وَ ما خَلْفَهُمْ وَ لا يُحيطُونَ بِهِ عِلْما»(6)؛ (بر همه آينده و گذشته خلايق آگاه است و خلق را ابدا به او احاطه و آگاهى نيست).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.