ایمان به خدای نادیده!

چگونه به خدای نادیده ایمان بیاورم؛ در حالی چنین خدایی قابل شناخت نیست؟! از طرفی فردی مثل علی بن ابی طالب می گوید: «من‌ آنچنان‌ نیستم كه‌ عبادت‌ كنم‌ كسي‌ را كه‌ نديده‌ ام»! اگر خداوند دیده نمی شود، پس منظور از این سخن چیست؟!

اولا: دایره هستی منحصر به «محسوسات» نیست و در جهان هستی امور بسیار زیادی وجود دارند که از قلمرو دید و حس ما بیرون اند ولی کسی منکر وجود آنها نیست.
ثانیا: منظور امام علی(ع) نمی تواند «رؤیت جسمانی» خدا باشد؛ زیرا خود تصریح می کند که: «او را چشم ها با مشاهده ديدگان‌ نمي بينند وليكن‌ دل ها به‌ حقائق‌ ايمان‌ مي‌ بينند».
طبق «منطق معنوی» خداباوران، انسان با بندگی و تقوا می تواند به مرحله ای برسد که هیچ شکی نسبت به حقایق نداشته باشد، به گونه ای که گویا حقایق را با چشم می بیند.
ثالثا: ابزار شناخت خداوند، «براهین عقلی و فلسفی» و نظر به آیات و نشانه های او در جهان و اندیشه در نظم موجود در آفرینش است؛ هر كس مى‏ تواند با نظر به «آثار خداوند» در جهان به طور اجمال از وجود ذات و صفات پروردگار آگاه شود.

اثبات وجود خدا برای یک کافر

چگونه وجود خدا را برای يک كافر اثبات كنيم؟

می توان با توجه دادن او به ندای فطرت و نظم حاکم بر جهان و دعوت کردن او به تأمل در پدیده های مرگ و حیات، در کنار ادله عقلی صرف، با او بحث و گفتگو کرد.
امور فطرى همواره در طول تاريخ ثابت است و نوعى خداباوری در نهاد و فطرت هر فردی وجود دارد.
همچنین نظم در هر مجموعه ای، حکایت از شعور، طرح و هدف می کند و انسان هر کجا نظم و قوانین ثابتی دید، مبداء آن را جست و جو کرد.
هر انسانی اعتراف مى كند كه حیاتش از خودش نیست و همه مى ميرند؛ اينجا نيز جاى تفكر و انديشه است؛ اگر هستى آنها از خودشان بود، بايد جاودانه می بودند!
طبق برهان عقلی «امکان و وجوب» نیز جهان و موجوداتش همه از ممکنات اند که برای وجودشان نیازمند موجود و علّتی می باشند که وجودش ذاتی است و نیازمند به علتی نیست.

وسواس فکری و اعتقادی

با وسواس فکری و اعتقادی که باعث تزلزل اعتقادی و شکاکیت می شود، چه باید کرد؟

وسواس فکری و شکاکیت اعتقادی یکی از بیماریهای خطرناک روحی است که می تواند منجر به کفر و خروج انسان از دایره ایمان گردد. مهمترین منشاء این بیماری جهل، غفلت، انجام اعمال بد و تنهایی می باشد، و مهمترین راههای درمان آن عبارتند از: تحصیل علم و یقین، مراقبت از ایمان و اعتقادات، حضور در اجتماعات مومنین،  شرکت در مجالس اهلبیت(ع) و مجالس ذکر و موعظه، رعایت آداب معاشرت و انتخاب دوست و همسر و همنشینی با علماء دین.

ویژگی های اصحاب حضرت مهدی(عج)

بر اساس روایات اسلامی اصحاب حضرت مهدى(عجل الله تعالی فرجه) چه ويژگى هايى دارند؟

مطابق برخى از روايات، اصحاب حضرت مهدي(عج) از صفات و ويژگى هاي خاصی برخوردارند؛ از قبيل: اخلاص، یقین کامل نسبت به خداوند، قلبهایی استوار مانند آهن، خداشناس واقعى، شيران روز و زاهدان شب و ... .

دلایلی بر وجود خداوند

چگونه وجود خدا را اثبات کنیم؟

درباره اثبات وجود خداوند بحث های زیادی وجود دارد، برخی وجود خدا را بدیهی و بی نیاز از اقامه برهان و استدلال می دانند، امّا آنان که برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه می کنند، این براهین را به «لمّی و انّی»، یا به براهین «فطری و عقلی» تقسیم می نمایند. دلایل عقلی بر وجود خداوند نیز بسیار زیادند. برخی از آن موارد عبارتند از: برهان تغییر و حرکت، برهان وجوب و امکان، برهان نظم، برهان علّت و معلول، برهان صدّیقین و... ، که هر کدام به تناسب یقین آوری و اقناع، در مواجهه با مخاطبان مختلف به کار می روند.

اهداف بعثت پیامبر(ص) از زبان امام علي(ع)

امام علی(علیه السلام) چه اهدافي را براي بعثت پیامبر اكرم(صلی الله عليه وآله) بيان می کند؟

امام علی(ع) در بیان اهداف بعثت پیامبر(ص) می فرماید: «او را براى بیان حجت هاى لازم، پيروزى آشكار حق بر باطل و روشن ساختن راه حق فرستاد، او رسالت خود را آشكارا ابلاغ كرد، و انسان ها را بر مسير حقّ قرار داد؛ در حالى كه راه پيشرفت را به آنها نشان داده بود، پرچم هاى هدايت را برافراشت و نشانه هاى روشن را برپا ساخت، ريسمان هاى [خيمه] اسلام را محكم نمود و دستگيره هاى ايمان را استوار ساخت».

جایگاه «تسليم» و «رضا» در تعاليم اسلامي

مقام «تسليم» و «رضا» در تعالیم اسلامی از چه اهمیتی برخوردار است؟

«رضا» به معناي ترك اعتراض بر مقدّرات الهيّه در ظاهر و باطن است که افضل مقامات دين و نشانه ايمان است. این صفت باعث می شود انسان به علم و حکمت و درجه انبیاء برسد و بدون حساب وارد بهشت شود. رضا، ثمره «محبت» است؛ چرا که وقتی محبت زیاد باشد سختی و ناراحتى و جراحتى را درک نمی کند یا لااقل به خاطر محبوب آنها را تحمل می کند. محِبّ الهی هم ممكن است در اثر بلاء احساس ناراحتى كند ولى به خاطر يقين به اجر اُخروى راضى باشد.

مذمت «فقر» در روایات

آیا می توان گفت که روایات اسلامی «فقر» را مذمت و از آن نهی کرده است؟

در روايات بسيارى «فقر» ستوده شده و براى فقرا مقامات بلندى در نظر گرفته شده است لکن از طرفى در رواياتى فقر مورد مذمّت قرار گرفته است، مثلا از پيامبر گرامى(ص) رسيده: «نزديك است كه فقر به كفر بيانجامد» و همچنين از آن حضرت روايت شده: «اَلفَقرُ، اَلمُوتُ الاَكبَرُ»؛ (فقر مرگ بزرگتر است) يعنى فقير بدتر و بيشتر از يكبار مى ميرد. از امام على(ع) هم رسيده: «كسى كه مبتلا به فقر شود مبتلا به چهار خصلت مى گردد: به ضعف در يقين، نقصان و كمبود در عقل، سستى در دين و كمبود حياء در صورتش ـ يعنى فقر موجب بى حيائى و پاره شدن پرده حيا مى شود ـ پس پناه مى بريم به خدا از فقر».

فضائل و ثمرات «صبر» در آیات قرآن

در آیات قرآن چه فضائل و ثمراتی برای «صبر» بیان شده است؟

طبق آیات قرآن، خداوند اعمال صابران را به بهترین وجه می پذیرد؛ به طوري كه اعمال متوسط یا ضعیف آنها را تبدیل به عالي‌ مي كند. در جاي ديگر آمده كه ملائكه از ميان اعمال صابران، صفت صبر آنها را مي ستايند و صابران را برخوردار از تحيت و سلام می دانند. همچنین قرآن صبر را عامل رسيدن به مقام نبوت و امامت و ريشه تحصيل يقين دانسته است.

نگاهي به اقسام و شاخه های «صبر»

اقسام و شاخه هاي «صبر» کدامند؟

بزرگان اخلاق با استناد به روایات، «صبر» را به 3 شاخه تقسیم کرده اند: 1- «صبر بر اطاعت» که ايستادگى در برابر دشواری های اطاعت از فرمان خداست. همچون نماز و روزه و حج و جهاد و اداى واجبات مالى و ... . 2- «صبر بر معصيت» که ايستادگى در برابر شعله هاى سركش شهوات و هيجان هاى برخاسته از هوا و هوس است. 3- «صبر بر مصيبت» و منظور از آن این است كه انسان در طول زندگى، در برابر حوادث دردناكى مانند از دست دادن عزيزان، خسارت هاى عظيم مالى و ... صبر و شكيبايى را از دست ندهد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112