گزینش «عدل الهی»، به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه؟!

چرا از صفات خداوند، تنها «عدل» از اصول اعتقادی شیعیان قرار گرفته است، در صورتی که در بسیاری از آیات قرآن، احادیث و ادعیه بر صفات دیگری مثل «رحمانیّت» تاکید بیشتری شده است؟!

در طول تاریخ، مساله «عدل الهی» به عنوان یکی از صفات فعل خداوند، مورد نزاع بین اشاعره و عدلیه بوده است. اشاعره با عدم اعتقاد به حسن و قبح ذاتی افعال، منشاء عادلانه بودن هر فعلی را صدور از جانب خداوند می دانند و در مقابل، عدلیه معتقدند که با توجه به حسن و قبح ذاتی افعال، فعل الهی باید منطبق با پدیده هایی باشند که حسن ذاتی دارند. این نزاع مهمِّ کلامی ـ تاریخی در کنار حوادث سیاسی اجتماعی که «عدل الهی» در آنها نقش ویژه ای داشت و نیز ارتباط و تاثیر مساله «عدل الهی» در حوزه آفرینش و قانون گذاری و در حوزه جزا و سایر مسائل دینی و علاوه بر آن بازگشت بسیاری از صفات الهی چون «حکمت»، «تدبیر» و «علم الهی» به «عدل» موجب گزینش آن به عنوان یکی از «اصول اعتقادی» گردیده است.

دلیل اجابت نشدن خواسته پیامبر(ص) برای ثبت وصیت شان توسط حضرت علی(ع) در ماجرای رزیة یوم الخمیس؟!

چرا وقتی رسول خدا(ص) در مجلس وصیت از حضرت علی(ع) تقاضای دوات و قلم و ثبت وصیت داشت، ایشان به وصیت پیامبر(ص) عمل نکرد؟!

حضرت علی(ع) در آن مجلس بعد از پدید آمدن نزاعی که خلیفه دوم با کلام توهین آمیز خود ایجاد کرده بود، با هماهنگی و توجه به وضعیت و نظر پیامبر خدا(ص) به وصیت پیامبر(ص) عمل نکرد تا از اهانت های بیشتر به آن جناب و شدیدتر شدن اختلاف و نزاع بین اصحاب رسول خدا(ص) پیش گیری کرده باشد. چنانکه رسول خدا(ص) خود نیز بعد از پیش آمدن آن وضعیت، خطاب به نزاع کنندگان فرمود: «برخیزید و از نزد من بروید»؛ که نشان از ناراحتی ایشان از وضعیت پیش آمده است.

شیعه و تناقض ميان پنهان کاری درباره مهدی موعود و عقیده به ضرورت شناخت امام زمان!

شيعه می گوید پدر امام زمان دستور داد كه خبر امام مهدى(ع) را پنهان کرده و به جز افراد مورد اعتماد نگويند؛ در حال حاضر نیز امام زمان آنها در پس پرده غیبت است. از طرفى مى گويند: اگر كسى امام زمان خود را نشناسد، بر مرگ جاهلیت(کفر) مرده است. این تناقض چگونه حل می شود؟!

منظور از شناخت امام، لزوما رؤیت با چشم و اطلاع از مکان دقیق ایشان نیست، بلکه مراد شناخت خصوصيات امام و مشخص ساختن آنها در یک فرد است. آن گاه به دنبال ايشان رفته و آن حضرت را رهبر خود قرار دهيم. ما امروزه و از پس قرن ها و با استمداد از منابع تاریخی و آموزه های دینی، رسول خدا(ص) و اوصاف ایشان را می شناسیم و با سیر حیات، چگونگی مبعوث شدن، مراحل دعوت و سخنان و احکام و دستورهای ایشان آشناییم و بر اساس همین شناخت و با استدلال های عقلی به رسالت و حقانیت شان ایمان آورده ایم. ما معتقدیم که ائمه اهل بیت(ع) را نیز از همین راه می توانیم بشناسیم. وقتی از منابع تاریخی و احادیث رسول اکرم(ص) به جزئیاتی راجع به شناخت امام زمان(عج) برمی خوریم و مثلا می بینیم که می فرماید که: «مهدی از فرزندان من است اسم او اسم من و کنیه او کنیه من است، از نظر اخلاق و رفتار شبیه ترین مردم به من است»، با توجه به این شواهد می توانیم به وجود چنین امامی با چنین اوصافی علم و ایمان پیدا کنیم.

طول عمر شايسته پيامبر(ص) يا امام(ع)؟!

شيعه می گوید خداوند عمر امام زمان را طولانى كرده چون همه مردم به او (حجت الهی) نياز دارند؛ پس چرا خداوند عمر پيامبر(ص) را طولانى نكرد، مردم به ایشان نیاز نداشتند؟!

اولا: برخی پیامبران نیز عمر طولانی داشته اند؛ چنانکه حضرت عیسی(ع) در آخر الزمان همراه با امام مهدی(عج) قیام خواهد کرد. در صحیح بخاری از معتبر ترین منابع اهل سنت آمده است: «چگونه هستيد هنگامی كه فرزند مريم در بين شما فرود آيد در حالی كه امام شما از خود شما باشد؟». حال ما می پرسیم، چرا با وجود پیامبر اسلام(ص) پیامبران دیگری عمر طولانی داشته اند، در حالی که پیامبر اسلام(ص) بالاترین مقام را در بین انسانها دارد؟!
ثانیا: علت طولانى بودن عمر امام مهدی(عج) اين است كه آن حضرت از طرف خداوند مأمور است حكومت واحد جهانى الهى را تشكيل دهد و تا زمينه ظهور او كه آمادگى جهانيان است فراهم نگردد، ظهور نمى‏ كند. البته پیامبر اکرم(ص) اگر در پرده غیبت به سر می بردند و خداوند نیز اراده می کرد، می توانست عمر طولانی داشته باشد، ولی پیامبری که در غیبت باشد دیگر نمی تواند رسالت خویش را انجام دهد.

راهبری قیام آخرالزمان توسط حضرت مهدی(عج) با وجود حضرت عیسی(ع)!

چرا با وجود حضرت عیسی(ع)، امام مهدی(عج) رهبری قیام آخرالزمان را بر عهده دارد؟!

اولا: اگر این ایراد مورد قبول باشد، باید این سوال قبل از ایراد شبهه گر مطرح باشد که چرا رسول خدا(ص) چون حضرت عیسی(ع) و به جای ایشان محفوظ و زنده نگاه داشته نشده که رهبر قیام آخرالزمان باشد؟! اگر طول عمر حضرت عیسی(ع) به واسطه ایمان دینی مورد قبول و از لحاظ علمی هم ممکن است، این طول عمر به طریق اولی برای رسول خدا(ص) شایسته و ممکن خواهد بود. اما اراده و مصلحت الهی چنین اقتضا کرده که حضرت رسول(ص) از دنیا برود و حضرت عیسی(ع) زنده بماند . بنابر همین اقتضای حکمت الهی امام و رهبر قیام آخرالزمان از اولاد رسول خدا(ص) است که روایات فریقین نیز آن را تایید می کند.
ثانیا: شأنیت والاتر مقام امامت در مقایسه با مقام هایی چون «نبوت» و «رسالت» که به نوعی اقامه تمامی وظایف و به ثمر رساننده ارزش ها و آرمان های آن دو مقام  است، اقتضای این را دارد که امام مهدی(عج) عهده دار چنین مأموریت خطیری یاشند. به خصوص که نور وجود ایشات امتداد نور وجودی پیامبر اکرم(ص) با تمام فضائل شان - اعم از خاتمیت، وسعت مخاطبین رسالت برای همیشه تاریخ، دایره گسترده تر علم و معارف، ابلاغ برترین کتاب آسمانی یعنی قرآن، عصمت مطلقی که با ترک اولی هم مخدوش نشده - بر تمامی انبیای دیگر است. در نتیجه قیام ایشان گویی قیام خود پیامبر(ص) است.

دلیل درخواست کاغذ و قلم توسط رسول خدا(ص) در آخر عمرشان؟

چرا پیامبراکرم(ص) در آخر عمر از حضرت علی(ع) کاغذ و قلم درخواست نمود؟

شیعیان اعتقاد دارند که وصیت نانوشته مانده پیامبر اکرم(ص) در حادثه «یوم الخمیس»، تصریح ایشان به مساله ولایت و خلافت امام علی(ع) است. زیرا اولا: خود خلیفه دوم که مانع نوشته شدن آن وصیت نامه بود، در مواردی به این حقیقت اعتراف کرده است. ثانیا: تمهید پیامبر در گسیل داشتن اصحاب به همراهی با سپاه اسامه نشانگر نگرانی ایشان از ثبت مکتوب این جانشینی و مخالفت آن اصحاب با این امر بود. ثالثا: تعبیر آن حضرت مبنی بر گمراه نشدن امت بعد از ایشان در صورت نگاشتن آن وصیت، شباهت بسیار زیادی به تعبیر حدیث ثقلین در گمراه نشدن امت با تمسک به ثقلین است.

دلالت آیه تطهیر بر عصمت پنج نفر!

آیه تطهیر طبق حدیث کساء بر عصمت پنج نفر دلالت دارد؛ چرا شیعه به عصمت چهارده نفر معتقد است؟!

اولا: منحصر کردن عصمت در این آیه حصری اضافی است نه حقیقی؛ یعنی این آیه می خواهد زنان پیامبر را از معنای اهل بیت خارج سازد، نه اینکه شمول این آیه را از اشخاصی دیگر که از سنخ اهل بیت اند نفی نماید.
ثانیا: پیامبر در حدیث ثقلین «اهل بیت» را هم وزن قرآن به عنوان عامل دیگر هدایت تا قیامت معرفی کرده است؛ یعنی اين حديث نشانگر وجود كسانی از اهل بيت همراه قرآن است كه همچون قرآن شايستگی تمسک و پيروی تا قيامت را دارا باشند.
ثالثا: وقتی عصمت پنج تن اول از معصومین با آیه تطهیر ثابت شد، کلام آنها در معرفی معصومین بعدی حجت خواهد بود.

منشاء اعتقاد به «تحریف» در قرآن؟!

چه عواملی موجب شد گروهی به این باور برسند که در قرن کریم «تحریف» صورت گرفته است؟

به نظر مى‌رسد سه عامل بنيادى در گزينش نظريه تحريف از سوى برخى نويسندگان نقش‌آفرين بوده است؛ این سه عامل عبارتند از: 1- وجود روايات تحريف. 2- ابهام در تاريخ گردآورى قرآن. 3- كمرنگى طرح مسأله «امامت» در قرآن.

انتخاب ابوبکر نتیجه انتخابی دمکراتیک!

آیا ابوبکر با اجماع صحابه و در روندی دمکراتیک انتخاب شده و خلافت او مشروع است؟!

اولا: از روایات استفاده مى شود که خلافت رسول خدا(ص)، امرى الهى است که زمام آن بالاصاله به مردم واگذار نشده است؛ رسول خدا(ص) به صراحت در برابر کسانی که تقاضای سهم و جانشینی در حکومت داشتند، فرموده است: «إنَّ الْمُلْكَ لله، يَجْعَلُهُ‏ حَيْثُ‏ يَشَاء» و فرموده: «الْأَمْرُ إلَى اللَّهِ، يَضَعُهُ حَيْثُ يَشَاءُ». با وجود نص الهی پیامبر(ص) بر خلافت امام علی(ع)، انتخاب ابوبکر اجتهاد در برابر نص است؛ این در حالی است که آیات قرآن به صراحت از واجب الاطاعه بودن دستورات پیامبر خبر می دهند: «يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَ أَطِيعُوا الرَّسُولَ وَ أُولِي‏ الْأَمْرِ مِنْكُمْ‏».
ثانیا: ابوبکر هرگز با اجماع صحابه و در یک روند دمکراتیک انتخاب نشد، بلکه در زمان انتخاب او بسیاری از صحابه حضور نداشتند؛ بسیارى از اصحاب به دستور پیامبر(ص) در سپاه اسامه بوده؛ برخی خبر وفات پیامبر(ص) را دریافت نکرده بودند؛ از انصار کسى جز رهبرانشان حضور نداشت؛ از مهاجرین جز سه یا چهار نفر در سقیفه حضور نداشتند و افراد سرشناسی مانند: امام على(ع)، ابن عباس، مقداد، سلمان، ابوذر، عمار، مشغول تجهیز و دفن پیامبر(ص) بودند. علاوه بر آن بسیاری از بزرگان صحابه، در موارد گوناگون مخالفت خود را با این خلافت اعلام کردند. ضمن اینکه توجه به نقش قبیله بنی اسلم و استفاده از آنها برای فشار آوردن به مردم مدینه برای بیعت اجباری، دموکراتیک بودن این خلافت را زیر سؤال می برد.

تناقض شيعه در اعتماد و عدم اعتماد به دو قول درباره تولد مهدی موعود!

شیعه سخن جعفر برادر حسن عسكرى را درباره فرزند نداشتن برادرش قبول نمی کند، چون او را معصوم نمی داند؛ ولی ادعای عثمان بن سعيد را که او هم معصوم نیست قبول دارد؛ اين تناقض چه توجیهی دارد؟!

اولا: قضاوت شیعه درباره نپذیرفتن ادعاهای جعفر و پذیرفتن سخنان عثمان بن سعید ربطی به موضوع «عصمت» ندارد و هیچ کدام از این دو معصوم نیستند. در چنین حالتی باید به وضعیت این دو در «عدالت» یا عدم عدالت رجوع کرد. منابع تاریخی و رجالی گواهی می دهند که جعفر شخصیتی منحرف و غیرقابل اعتماد و در مقابل عثمان شخصیتی مورد اعتماد معصومین بوده است.
ثانیا: غیر از روایت عثمان بن سعید، روایات وارده درباره مهدویت - حتی از منابع اهل سنت - آن قدر زیادند که هر کسی را در ایمان به این آموزه مجاب می کند. روایات زیادی در منابع شیعه دیدار عده ای از شیعیان و اصحاب خاص امام حسن عسکری(ع) را با حضرت مهدی(عج) گزارش می کنند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام :

ما مِنْ اَحَدٍ قالَ فى الحُسَينِ شِعْراً فَبَکى وَ اَبکْى بِهِ اِلاّ اَوْجَبَ اللّهُ لَهُ الْجَنّةً وَ غَفَرَ لَهُ.

هيچ کس نيست که درباره حسين عليه السّلام شعرى بسرايد و بگريد و با آن بگرياند مگر آن که خداوند، بهشت را بر او واجب مى کند و او را مى آمرزد.

رجال شيخ طوسى ، ص 289