پاسخ اجمالی:
درباره اثبات وجود خداوند بحث های زیادی وجود دارد، برخی وجود خدا را بدیهی و بی نیاز از اقامه برهان و استدلال می دانند، امّا آنان که برای اثبات وجود خداوند برهان اقامه می کنند، این براهین را به «لمّی و انّی»، یا به براهین «فطری و عقلی» تقسیم می نمایند. دلایل عقلی بر وجود خداوند نیز بسیار زیادند. برخی از آن موارد عبارتند از: برهان تغییر و حرکت، برهان وجوب و امکان، برهان نظم، برهان علّت و معلول، برهان صدّیقین و... ، که هر کدام به تناسب یقین آوری و اقناع، در مواجهه با مخاطبان مختلف به کار می روند.
پاسخ تفصیلی:
براهین اثبات وجود خدا:
درباره اثبات وجود خداوند بحث های زیادی وجود دارد. برخی از متفکّران ـ مثل ابن سینا ـ آن را بدیهی دانسته، امّا با این حال در جهت توجّه بیشتر به این امر بدیهی، به دفاع از آن با براهین اثبات وجود خدا پرداخته اند. آنان شناخت خداوند را شناختی حضوری می دانند. منظور از «شناخت حضورى» نسبت به خداوند اينست كه انسان بدون وساطت مفاهيم ذهنى و با نوعى شهود درونى و قلبى با خداوند آشنا شود. چنين «علم حضورى» و شهودى براى افراد عادى پس از خودسازى و پيمودن مراحل سير و سلوک عرفانى امكان پذير است.(1)
امّا عدّه دیگری از متفکّران، برای اثبات خداوند به اقامه برهان می پردازند. بدیهی است که اقامه برهان منجر به «علم حصولی» خواهد شد. «علم حصولى» معرفتی است كه انسان به وسيله مفاهيمى كلى از قبيل «آفريننده، بى نياز، قادر و...» شناختى ذهنى نسبت به خداى متعال پيدا می كند؛ سپس شناخت هاى حصولى ديگرى را به آنها ضميمه کرده، و به يک سيستم اعتقادى هماهنگ (جهان بينى) دست می يابد. آنچه مستقيما از كاوش هاى عقلى و براهين فلسفى به دست مى آيد، همين «شناخت حصولى» است. هنگامى كه چنين شناختى حاصل شد، انسان مى تواند به «شناخت حضورى» و آگاهانه ای دست یابد.(2)
براهین «اثبات وجود خدا» بر اساس ملاک های مختلف، صور گوناگونی پیدا می کنند. یکی از این تقسیم ها، تقسیم این براهین به براهین «انّی» و «لمّی» است. در برهان «انّی»، از معلول به علّت پى برده، و در برهان «لِمّی» از علّت پى به معلول می بریم. اوّلى مثل آن كه از حركت برگ درختان به وزيدن باد پى ببريم، و دوّمى مثل آن كه از نامتعادل بودن وضع مزاجى شخصى به بیماری او پی ببريم.(3) برهانی مثل برهان نظم که ما از نظم طبیعت پی به وجود ناظم می بریم، «برهانی انی» است؛ اما «برهان صدیقین»، «برهانی لمّی» است؛ زیرا در این برهان بدون هیچ واسطه ای و از اصلِ وجود خدا، پی به «واجب الوجود» می بریم.
«برهان انّی» از نظر منطقی پایین ترین یقین آوری را دارد؛ لذا فلاسفه اسلامی که در پی یقین صد در صد هستند در اثبات وجود خدا از آن استفاده نمی کنند؛ ولی متکلّمین اسلامی که در صددند متناسب با فهم اقشار مختلف مردم برهانی اقامه کنند، از این برهان نیز بهره می جویند. بنابراین، از آنجا که در «براهین لمّی» از وجود علّت پی به معلول می برند، یقین آور بوده و فلاسفه اسلامی می کوشند از چنین براهینی برای اثبات خداوند استفاده کنند.(4)
علاوه بر تقسیم فوق، براهین خداشناسی را به براهین «عقلی و فطری» نیز تقسیم می کنند:
الف) براهین عقلی:
1. برهان تغییر و حرکت
جهانى كه در آن زندگى مى کنيم، در حال دگرگونى دائم است. هيچ موجودى در يک حال نمى ماند و همه چيز در حال تغيير است. هيچ كس نمى تواند اين تغيير و دگرگونى را، چه در وجود خود، و چه در سطح جهان مادّه انكار كند؛ چرا كه انسان شب و روز با صحنه هاى مختلف اين دگرگونى رو به رو است.
اين دگرگونى و حركت كه بر ظاهر و باطن جهان حاكم است، به خوبى نشان مى دهد كه نقطه ثابتى در اين جهان وجود دارد كه همه اين دگرگونى ها و حركات از آنجا سرچشمه مى گيرد. اصولا تغيير و حركت موجودات، گواه روشنى بر حدوث آنها است و حدوث آنها دليل بر وجود ـ محرِک، محدِث و ـ خالقى است كه آنها را ايجاد كرده است.(5) در طول تاریخ فلسفه اسلامی و بعد از ملاصدرا مفهومی به نام «حرکت جوهری» مطرح گردید که اجمالا به معنای «حرکت یکپارچه جهان» است. حال با توجّه به این موضوع، و در توضیح بیشتر «برهان تغییر و حرکت» می گوییم:
اگر سراسر جهان مادّه يک پارچه حركت است، يعنى دائما حادث و نو مى شود و هر لحظه وجود جديدى است اين حدوث مستمر وابستگى مستمر جهان را به يك مبدا غير حادث، يعنى واجب الوجود ازلى و ابدى ثابت مى كند.(6)
2. برهان وجوب و امکان
اساس این برهان يا همان برهان «غنا و فقر» بر اينست كه ما هنگامى كه به خود و ساير موجودات جهان نگاه مى كنيم، آنها را سراپا نياز و حاجت مى بينيم. نیازمندی و فقر وجودی انسان به خداوند، امری است که در آیه 15 سوره فاطر مورد اشاره قرار گرفته است: «يا ايَّها النّاس اَنْتُم الفُقَراءُ إلَي اللّه وَاللّه هُوَ الغَني الحَميد»؛ (ای مردم شما نيازمندان به خدا هستيد تنها خداوند است كه بی نياز و شايسته هرگونه حمد و ستايش است). بديهى است نمى توان قبول كرد كه جهان هستى سراسر مجموعه اى از نياز و فقر باشد؛ بلکه اين نياز و فقر عمومى، دليل بر وجود يک منبع عظيم و بى نيازى است که ما آن را «خدا» مى ناميم. به تعبير ديگر، هر موجودى را در اين جهان وابسته مى بينيم و اين وابستگى نمى تواند تا بى نهايت ادامه یابد و به «تسلسل» ختم گردد. اين خود دليلی است بر اينكه در جهان، ذات مستقلّ و قائم بالذاتی وجود دارد كه همه اين وابستگی ها به او منتهی می شوند.(7)
3. برهان علّت و معلول
بدون شک جهانى كه در آن زندگى مى كنيم مجموعه اى از سلسله علل و معلول ها است؛ و اصل علّيّت يكى از روشن ترين قوانين اين جهان است. مسلّما اين سلسله علل تا بى نهايت به پيش نمى رود و سر از «تسلسل» در نمى آورد؛ يعنى سرانجام این سلسله به جايى ختم مى گردد. خلاف آنچه گفته شد، متصوّر نیست. چگونه ممكن است بى نهايت صفر را در كنار هم بچينيم و تبديل به يك عدد شود؟ و چگونه ممكن است بى نهايت فقير و محتاج در كنار هم قرار گيرند و از آن وجودى غنى و بى نياز به بار آيد؟ بنابراين بايد قبول كنيم كه اين سلسله علّت و معلول سرانجام به وجودى مى رسد كه علت است و معلول نيست. يعنى هستى آن از خودش مى جوشد و يا به تعبير دقيق تر عين هستى و وجود بى پايان، و «واجب الوجود» است.(8)
4. برهان نظم
یکی از روشن ترين و قانع كننده ترين دلایل بر اثبات خداوند متعال، «برهان نظم» مى باشد؛ چون این برهان عقل و وجدان را قانع و راضى مى سازد و به همین دلیل هميشه مورد توجّه دانشمندان و فلاسفه الهى قرار گرفته است. محورهاى اساسى «برهان نظم» عبارتند از:
1. در سرتاسر جهان آثار و نشانه هاى نظم، حساب، قانون و هدف به چشم مى خورد.
2. هر دستگاه و مجموعه اى كه در آن آثار نظم، حساب، قانون و هدف باشد، سازنده ای عالم و عاقل دارد.
این دو محور اساسی ما را به این نتیجه رهنمون می سازد که جهان نیز به عنوان کلیّتی منظّم و قاعده مند، سازنده ای توانا و دانا دارد.(9) دعوت به نگاه عمیق و همراه با تأمّل به جهان هستی و پدیده های آن همواره در قرآن و در آیاتی نظیر «وَفِى الارْضِ آيات لِلْمُوقِنين* وَفى انْفُسِكُمْ افَلا تُبْصِرُونَ»(10) وجود دارد. نگاهی که نظم پیچیده و غیرقابل انکاری را در همه پدیده های جهان، از عظیم ترین تا خردترین آنان کشف می کند. بدیهی است وقتی عقل انسان نمی تواند باور کند «تصادف و اتّفاق» پدید آورنده حتّی کوچک ترین و ساده ترین محصولات صنعتی و یا تجاری باشد، به طریق اولی نمی تواند بپذیرد جهان با همه پیچیدگی ها و عظمتش امری تصادفی بوده، و بدون هیچ جهت و هدفی، خود به خود پدید آمده است. بی گمان چنین نظم عظیم و گسترده ای تابع اراده ناظمی عاقل، آگاه و توانمند است؛ که همان «خدا» می باشد.
5. برهان صدّیقین
«برهان صدّيقين» نیز به عنوان يكى از دلايل اثبات وجود خداوند، با الهام از قرآن مجيد و روايات اسلامی، مورد توجّه علماء و فلاسفه اسلامى قرار گرفته است. این برهان، چنان چه از نامش پيدا است، يک دليل عمومى و همگانى نيست؛ و تنها براى اشخاصى است كه در مسائل عقيدتى و فلسفى اطّلاعات بيشترى دارند و از دقّت نظر قابل ملاحظه اى برخوردار اند.
اساس برهان بر اينست كه به جاى اينكه ما از مطالعه مخلوقات پى به خالق ببريم، خود او را طريق وصول قرار مى دهيم. وجودى در اين جهان هست، سپس ما به تحليل «اصل وجود» مى پردازيم و با يک تحليل ظريف به اينجا مى رسيم كه «اصل وجود» بايد «واجب» باشد.(11)
البته برای «برهان صدّیقین» تقریر های مختلفی از سوی فلاسفه بیان شده است. یکی از روشن ترین بیانات اینست که بگوییم: «حقيقت وجود» همان «عينيّت در خارج» است، و به تعبير ديگر همان واقعيّت است که عدم بر آن راه ندارد؛ زيرا هيچ چيزى ضد خود را نمى پذيرد؛ و چون «عدم» ضد «وجود» است، پس حقيقت وجود پذيراى عدم نیست. از اينجا نتيجه مى گيريم كه وجود ذاتا «واجب الوجود» است. يعنى ازلى و ابدى است و به تعبير ديگر مطالعه «حقيقت وجود» ما را به اينجا رهنمون مى کند كه هرگز دست عدم به دامانش نمى رسد و چيزى كه دست عدم به دامانش نمى رسد، «واجب الوجود» است.(12)
ب) برهان فطرت
علاوه بر دلایل عقلی اثبات وجود خداوند، دلیل دیگری نیز بر وجود خدا اقامه شده که حاصلِ توجّه به احساسات درونی و «فطرت انسانی» است. مى دانيم ادراكات عقلى فقط بخشى از محتواى روح انسان است. يعنى انسان همه چيز را با دليل عقل نمى يابد؛ بلكه خواسته ها و يافته هاى فطرى و غريزى و حتّى پايه بسيارى از دلايل عقلى بر همين يافته هاى فطرى قرار دارد. بنابراين كسانى كه انسان را در بعد عقلى محدود كرده اند، در حقيقت تمام ابعاد وجود انسان را نشناخته اند. اتّفاقاً در مسأله خداشناسى كه راه هاى بی شمارى وجود دارد، يک راه مهمّ همان «راه درون» است. در اينجا انسان به اصطلاح ميانبر مى زند و به جاى دانستن، مى يابد؛ و به جاى فكر كردن، مى بيند؛ و به جاى پرداختن به مقدّمات، به ذى المقدّمه می رسد.(13)
در توضیح این دلیل می گوییم: هر انسانى اعمّ از فقير و غنى، و عالم و جاهل، و با هر نوع مقام و شخصيّت و محيط اجتماعى و رسوم و عادات و فرهنگ و تمدّن، زمانى كه به حال خود واگذاشته شود، و فطرت او از همه مسائل فلسفى، علمى، گفتار خداپرستان و مادّى گرايان عريان گردد، و تحت تأثير هيچ يک از عوامل خارجى قرار نگيرد، خود به خود متوجّه نيرويى توانا و مقتدر مى شود كه بر مافوق دنياى محسوس حكومت مى كند. انسان در اين زمان خود را جزئى از اجزاى جهان هستى می بیند، و عالم را به يک نيروى جاودان و هميشگى متصّل می يابد كه همان خالق و خدای او و جهان هستى است. چنين انسانى با تمام وجود احساس مى كند كه ندايى لطيف و سرشار از مهر و محبّت و در عين حال محكم و منطقى او را به طرف موجودى مى خواند كه ما آن را «خدا» مى ناميم. اين ندا، همان نداى فطرت پاک و بى آلايش بشر است كه مانند حاكمى نيرومند و مقتدر، فرمان «اعتقاد به خدا» را صادر مى كند.(14)
با همه این توضیحات باید گفت براهین و دلایل اثبات وجود خداوند محدود به موارد مذکور نیستند، و براهین بسیاری را می توان برای اثبات وجود خداوند اقامه کرد. مثلا متکلّمان برای اثبات خداوند، با استناد به حدیثی از حضرت علی(علیه السلام) سخن از برهانی به نام برهان «فسخ عزائم» به میان می آورد. ایشان می فرماید: «عَرَفْتُ اللَّهَ سُبْحَانَهُ بِفَسْخِ الْعَزَائِمِ وَ حَلِّ الْعُقُودِ وَ نَقْضِ الْهِمَم»(15)؛ (من خدا را به وسيله بر هم خوردن تصميم ها، گشوده شدن گره ها و درهم شكستن اراده ها شناختم). امام علی(علیه السلام) در اين كلام نورانى اش به يكى از دلايل توحيد و اثبات وجود خداوند اشاره كرده است. توضیح اینکه: بسيار مى شود انسان تصميم محكمى به انجام كارى مى گيرد امّا ناگهان اراده او تغيير می یابد، بى آن كه عاملى براى آن تغيير بشناسد! اين نشان مى دهد كه اراده اى از بيرون به آن تعلّق گرفته بود كه اراده اين شخص فسخ شود؛ و گرنه دليلى ندارد كه انسان با داشتن تصميم قوى بر انجام كارى ناگهان از آن منصرف گردد؛(16) یا موانعی پیش آید که تصمیم قطعی خود را نتواند عملی سازد.
به هر حال، براهین فلسفی و کلامی بسیاری با درجات مختلف یقین آوری و اقناع از سوی موحّدین برای اثبات وجود خداوند اقامه شده است که امکان طرح و توضیح و ارزش یابی مبسوط آنها در این جا وجود ندارد؛ و ما به مهمّ ترین آنها اشاره ای نمودیم.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.