پاسخ اجمالی:
«خرافه پرستي» سرچشمه هاى متعدّدى دارد كه از ميان آنها مي توان به جهل و نادانی، خیالات و اوهام، توجه نكردن به تمام ابعاد يك حادثه، خواب و رؤیا و سوء استفاده مالي اشاره كرد.
پاسخ تفصیلی:
«خرافه پرستي» سرچشمه هاي متعدّدى دارد، كه به برخى از آنها اشاره مى كنيم:
الف) جهل و نادانى
انسان در باطن احساس مى كند كه بايد خدايى را پرستش كند؛ امّا چون جاهل است خداپرستى را در شكل بت پرستى انجام مى دهد. چنين شخصى اگر بداند خداوند جسم نيست، مكان ندارد، محدود به زمانى نمى باشد، با چشم ديده نمى شود، نياز به كسى ندارد، همواره بوده و خواهد بود، قطعاً به سراغ بت پرستى نمى رود؛ امّا چون نسبت به اين امور جاهل و بى اطّلاع است، بت را مى پرستد.
ب) اوهام و خيالات
«خورشيدپرستان» خيال مى كنند كه چون آفتاب اين قدر نورافشانى مى كند، و تمام عالم را به نور خود روشن مى سازد، پس حتماً او خداست، و بر اساس همين وهم و خيال، به پرستش خورشيد مى پردازند. «قرآن مجيد» در اين زمينه مى فرمايد: «إِنْ يَتَّبِعُونَ إِلَّا الظَّنَّ وَ مَا تَهْوَى الْأَنْفُسُ»(1)؛ (آنان فقط از گمان هاى بى اساس و هواى نفس پيروى مى كنند). بنابراين، يكى از سرچشمه هاى خرافه ها، اوهام، خيال ها و پيروى از هواى نفس و شهوت هاست.
ج) توجه نكردن به تمام ابعاد يك حادثه
گاه حادثه اى رخ مى دهد. انسان بخشى از آن را مى شنود و آن را تا آخر دنبال نمى كند و همين مطلب باعث پيدايش خرافه اى مى شود. به داستان زير توجّه كنيد:
در روستايى از روستاهاى استان مركزى، حمّامى خزينه اى بود. صبح زود شخصى به حمّام مى رود. ناگهان موجود پشمالويى مى بيند كه دستانش را به لبه خزينه انداخته و با دو چشمان براقش به او خيره شده است. ناگهان فريادى مى زند و به سمت حمّامى مى رود و به او اطّلاع مى دهد كه در داخل حمّام جن ديده است! حمّامى هم وقتى صحنه را مشاهده مى كند حرف او را تأييد نموده، و خبر كم كم در كلّ روستا منتشر، و به ژاندارمرى محل مى رسد. يكى از ژاندارمها براى بررسى مسئله به روستا مى آيد و هنگامى كه صحنه را مى بيند مى گويد: من يك تير نذر اين موجود كرده ام! مردم او را از اين كار نهى كرده، و از عاقبت درگير شدن با اجنه برحذر مى دارند؛ امّا مأمور ژاندارمرى كه گوشش به اين حرفها بدهكار نبوده تير را رها مى كند، و آن موجود به داخل خزينه حمّام مى غلطد و در ميان آبها مى افتد. يك مرتبه ديدند، شخصى به سراغ آنها مى آيد و مى گويد: گوسفند پشمالو و چاق و چله اى داشتم گم شده، شما آن را نديده ايد؟ معلوم شد آنچه را مردم جنّ خيال كرده بودند، گوسفند متعلّق به آن شخص بوده كه از سقف سوراخ بالاى حمّام به پايين افتاده و دستانش را بر لبه خزينه گرفته تا شايد نجات پيدا كند! اگر كسى صدر داستان را بشنود و آن را تا انتها دنبال نكند دچار خرافه مى شود. خوانندگان محترم! جنّ به تصريح «قرآن مجيد» حقيقت دارد؛ امّا آنها با ما انسانها كارى ندارند، همان گونه كه ما با آنها كارى نداريم، و آنچه كه غالب مردم درباره جنّ مى گويند اوهام و خيالات و خرافه هايى بيش نيست.
د) خواب و رؤيا
منشأ بسيارى از خرافه ها، خواب و رؤياست. شخصى خواب مى بيند كه در فلان نقطه امامزاده اى وجود دارد. در پى اين خواب مردم براى ساخت امامزاده اقدام مى كنند؛ در حالى كه همه مى دانند خواب شرعاً حجّت نيست، و ساختن امامزاده با خواب بدعت محسوب مى شود، و بايد از آن جداً خوددارى كرد.
ه) سوء استفاده هاى مالى
افراد سودجويى وجود دارند كه به دنبال درست كردن منبع درآمدى هستند. آنها براى رسيدن به هدف نامشروع خود، به دروغ اعلان مى كنند كه در خواب ديده اند فلان جا امامزاده است و آنها هم متولى آن هستند تا هنگامى كه امامزاده ساخته شد مردم را كيسه كنند.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.