رد فرضیه نقش عوامل اقتصادی در گرایش به دین

فرضیه نقش عوامل اقتصادی در گرایش به دین و مذهب چگونه رد می شود؟

«سوسياليست‌ها» با طرح فرضيه نقش اقتصاد در گرایش به دین، معتقدند تمام پديده هاى اجتماعى مولود اقتصاد است. لذا استعمارگران براى از ميان بردن مقاومت توده‌هاى استعمار شده، و تخدير آنها، مذهب را به وجود آورده است. خوشبختانه طرفداران این فرضیه با کلمات ضد و نقیضی که دارند، پاسخ خود را داده اند. در واقع آنان با مشاهده جنبش های اسلامی بر ضد استعمارگران، راهی جز تغییر افکار خود را ندارند. لذا مذهب سبب پیدایش نيرومندترين حركت هاى اجتماعى شده و مسائل اقتصادى تنها بخشى از زندگى انسان را تشكيل مى ‌دهد.

انگیزه گرایش به «مذهب» در عصر ما

در عصر کنونی چه عواملی را می توان برای گرایش به «مذهب» نام برد؟

علوم انسان دو گونه است: اول: تجربی که با خطا همراه است. دوم: علوم نظری که به کمک علوم تجربی می آید تا بسیاری از مجهولات مثل مسئله علّت و معلول و... که با آزمایش و تجربه قابل حل نیست را حل کند؛ مثلاً پيدا شدن یک لوح سنگ قدیمی یا قبر متروکه ای و یا فسیل برخی حیوانات يا کشف یک اتم و یا ساختن یک قلب مصنوعي و ... همه بيانگر اين است كه نشان دهد انگيزه اى طبيعى تر از اين براى پيدايش افكار مذهبى و ايمان به وجود يك عقل كل و قدرت بى پايان و مافوق طبيعى وجود ندارد.

فرضیه «تقدیر و بخت» عامل پيدايش مذهب!!

فرضیه «تقدیر و بخت» در صدد است چه چیزی را به عنوان عامل گرایش به مذهب معرفی نماید و چه اشكالاتي بر آن وارد است؟

«سنمر» و «کلر» دو جامعه شناس عقیده دارند که مردم اولیه در دوران طفولیت از بخت و اقبال بد بسیار وحشت داشتند و برای فرار از آن تلاش می کردند و آن را به قوای فوق طبیعی نسبت مي دادند و این نیاز آنها باعث تشکیل مذهب شد. از جمله اشكالات اين فرضيّه،‌ ارتباط داشتن بخت و اقبال با جهل مردم نسبت به ريشه حوادث و رويدادها، تغيير ناپذير بودن اقبال و شانس و آميختگي آنها با خميره وجودي آدمي و محدوديت اين فرضيّه به ادياني غير از اسلام، مسيحيّت، زردشتي و .... اشاره كرد.

فرضیّه «درک عاطفی» و «درک عقلی» در عامل پيدايش مذهب

فرضیّه «درک عاطفی» و «درک عقلی» چه عاملی را سبب گرایش مردم به مذهب معرفی می کند؟

انسان داراي دو نوع «درك عقلى» و «درك عاطفى» است و روحش داراي چهار حس راستي، نيكي، زيبايي و مذهبي است كه از ميان آنها، اصالت با حس مذهبي است. به شهادت تاريخ، مفهوم پرستش، هميشه با زندگي انسان ها آميخته شده است و قدر مشترك حس هاي چهارگانه، عشق به نظام آفرينش است. هم چنين در عمق روان ناآگاه انسان، احساساتي همراه با او از مادر متولد مي شود كه مؤيد اين مطلب است. نتيجه اينكه گرايش به مذهب در پرتو درك عقلانىِ انسان در گذشته و امروز، منطقي ترين و طبيعي ترين راهى است كه براى تفسير اين موضوع مي ‏توان يافت.

نگاهي به ابعاد «روح» انسان

دانشمندان چند بُعد برای «روح» انسان قائل هستند؟

روانشناسان معتقدند همان طور که انسان از نظر جسم چهار بُعدى است، روح و روان او نیز حدّاقل چهار بُعد دارد. اول: «حسّ حقیقت جویی» که سرچشمه تمام علوم و دانش های انسان در مورد جهان هستی می باشد. دوم: «حسّ زیبايي» که باعث جذب و پیدایش زیبایی هایی مثل شعر، نقاشی، معماری و ... می شود. سوم: «حسّ نیکی» که موجب انجام کارهای خوب و اخلاقی مثل عدالت، شهامت، فداکاری و ... می شود. چهارم: «حسّ مذهبی» كه موجب ایمان به مبدأ جهان و نیایش با او می گردد.

علل گرایش انسان های اولیه به «مذهب»

چه علل و اسبابی باعث گرایش انسان های اولیه به «مذهب» شده است؟

انسان هاي اولیه با دقت در نظام آفرینش و گردش شب و روز و طلوع و غروب خورشید و همچنین انواع حیوانات و گیاهان و جانواران پی می بردند که اینها تصادفی بوجود نیامده اند؛ بلکه باید خالقی دانا و توانا داشته باشند که مجموعه اين مشاهدات، انگيزه گرايش به مذهب و ايمان به يك مبدأ دانا و توانا شده است.

فرضیه های علل گرایش به «مذهب»

چه فرضیه هایی درباره علل و انگیزه های گرایش به «مذهب» مطرح شده است؟

به طور كلّى ده فرضيّه عمده درباره علل گرايش به «مذهب» بيان شده است كه پاره اى از آنها جنبه «روانى»، «اخلاقى و اجتماعى»، «اقتصادى» و بعضى «عقلى» دارد. از جمله: 1. عوامل اقتصادى استعمارى. 2. عوامل اقتصادى ضدّ استعمارى. 3. نيازهاى اخلاقى و اجتماعى. 4. بى اطّلاعى از اسرار طبيعت. 5. ترس از عوامل طبيعى. 6. عوامل جنسى. 7. عقيده به وجود روح. 8. اعتقاد به بخت و شانس. 9. مطالعه اسرار هستى (درك عقلى). 10. فطرت انسانى و كشش ذاتى او (درك عاطفى).

فرضيّه «تخديرى بودن مذاهب» و مسئله «دعا»

طرفداران فرضيّه «تخديرى بودن مذاهب» چه اشكالاتي را بر مسئله «دعا» وارد كرده اند؟

طرفداران فرضيّه «تخديرى بودن مذاهب» اشكالاتي را بر مسئله «دعا» وارد كرده اند. آنها مي گويند: اعتقاد به «دعا» بر فعّاليّت هاى اجتماعى اثر منفى مي گذارد و مؤمنان به جاى آشنايى با كاربرد سلاح ها در برابر دشمن و مبارزه با فقر، تنها دست به دعا برمى دارند. از طرف ديگر، جهان بر طبق قانون علّت و معلول استوار است و دعاها كه الفاظى بيش نيست، نمى تواند نقشى در تغيير مسير داشته باشد. هم چنين دعا نوعي معارضه با حكمت خداوند و به اصطلاح فضولى در كار او به حساب مي آيد.

«ترس» عامل گرایش به «مذهب»!

کسانی که ادعا می کنند عامل گرایش انسانها به «مذهب» ترس بوده، چه دلایلی برای این سخن خود بیان می کنند؟

به اعتقاد ماترياليستها، ترس از مرگ عامل پیدایش «مذهب» است؛ حال این ترس یا بخاطر بلاهای طبیعی است و یا آسیب هايي که امکان دارد به او زده شود. البته اثر آرام بخشى مذهب در برابر عوامل ترس قابل انكار نیست؛ چرا كه مذهب پيش از هر چيز، بر توجّه به مبدئى كه قدرت وسيع و گسترده او به هيچ عامل ترسى اجازه مقاومت نمى دهد، بنا شده است و اتّكاى بر او مى تواند انسان وحشت زده در برابر عوامل نابوده كننده را به آرامش دعوت كند تا بر ترس خويش غلبه نموده و تسكين يابد ولى هيچ گونه دليلى بر انگيزه بودن آن براى پيدايش مذهب در دست نيست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

اِنَّ النَّبىَّ لَمّا جائَتْهُ وَفاةُ جَعْفَرِ بنِ اَبى طالبٍ وَ زَيْدِ بنِ حارِثَةَ کانَ اَذا دَخَلَ بَيْتَهُ کَثُرَ بُکائُهُ عَلَيْهِما جِدّاً وَ يَقولُ: کانا يُحَدِّثانى وَ يُؤ انِسانى فَذَهَبا جَميعاً.

من لايحضره الفقيه ، ج 1، ص 177