رابطه مال و ثروت با «قرب الی الله»

از ديدگاه امام علي(عليه السلام) آیا داشتن مال و ثروت و فرزندان نشانه قرب انسان به خداوند است؟

امام علی(ع) برای رفع اشتباه گروهی از مستکبران که مال و ثروت را نشانه قرب به خدا می دانستند می فرماید: «خدا انبياء و اولياى خاصّ خود را با گرسنگى آزمايش كرد، و به مشقّت مبتلا ساخت، با امور خوفناك امتحان نمود، و با حوادث ناخوشايند خالص گردانيد، بنابراين ثروت و اولاد را دليل بر خشنودى يا خشم خدا نگيريد كه اين ناشى از جهل و بى خبرى از آزمايش هاى الهى در مورد بى نيازى به قدرت است، خداوند فرموده: آيا گمان مى كنند مال و فرزندانى كه به آنها مى بخشيم [به جهت رضايتى است كه از آنها داريم] و دليل بر اين است كه نيكى ها را به سرعت براى آنان فراهم مى سازيم [چنين نيست]؛ بلكه آنها درك نمى كنند».

جايگاه «نرم خویی» در تعلیم و تربیت

با نرمي سخن گفتن و برخورد مسالمت آمیز چه نقشی در میزان اثربخشی تعلیم و تربیت و اصولا امر هدایتگری دارد؟

نرمی در گفتار و اخلاق از خصوصیات بارز هدایت گران الهی می باشد؛ چرا که ملایمت، لازمه ی هدایتگری است، خداوند به موسى(ع) و برادرش هارون دستور مى دهد كه با فرعون به نرمى سخن بگويند، همینطور راز موفقیت پیامبر(ص) نرمی گفتار ایشان بود که موجب جذب مردم شد. امام علی(ع) نیز برای معاشرت و برخورد با مردم می فرماید: «بايد در دلِ تو، نياز به مردم و بى نيازى از آنها جمع باشد، پس نياز تو به آنها منجر به نرمى زبان و خوش روئى باشد و بى نيازى تو از آنها برای حفظ آبرو و نگهدارى عزّت تو باشد».

آثار انتشار اخبار کربلاء در میان مسلمانان؟

انتشار اخبار کربلا چه تاثیری در میان مسلمانان داشت؟

انتشار اخبار كربلا و اوج مظلوميّت امام حسين(ع) و يارانش و نهايت قساوتى كه در شهادت آنان و اسارت خاندان پاكش آشكار شده بود، سبب نفرت مسلمانان از دستگاه خلافت يزيد شد. كشتن شخصيّتی چون امام(ع) موجى را در میان امت به وجود آورد، که با مرگ دیگران محقق نمی شد. از سوى دیگر، حركت انقلابى امام(ع)، با ياران اندك و تسليم ناپذيرى در برابر آن همه لشكر مجهّز، به مسلمانان جرأت و جسارت بخشيد و براى مسلمانان، مسأله مرگ و شهادت را امرى افتخارآميز كرد.

بهانه هاي مشرکان براي بت پرستي

بت پرستان به چه بهانه هائي بت هايشان را مي پرستيدند؟

خداوند در سوره يونس به يكى از پندارهاى معروف بت پرستان درباره بت ها اشاره كرده؛ مى فرمايد: «آنها ... مى گويند: اينها شفيعان ما نزد خدا هستند». همچنين در سوره يس مى فرمايد: «آنان غير از خدا معبودانى برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند». در سوره مريم نیز همين معنا مطرح شده؛ مى فرمايد: «و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد». در سوره زمر نيز چنین آمده است: «و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند،اينها را نمى پرستيم مگر به خاطر اين كه ما را به خداوند نزديك كنند».

طریقه درمان ریا

چگونه ریا را از وجودمان ریشه کن کنیم؟

راه مبارزه با ريا، دو چيز است: نخست توجّه به علل و ريشه هاى آن براى خشكانيدن و نابود كردن آنها، و سپس مطالعه در پيامدهاى آن براى آگاه شدن از عواقب دردناكى كه در انتظار آلودگان به اين اخلاق مذموم است. ريشه ريا همان «شرك افعالى» و عدم توجّه به حقيقت توحيد است؛ اگر توجه کنیم که عزّت و ذلّت و روزى و نعمت به دست خداست و دلهاى مردم نيز در اراده و اختيار اوست هرگز به خاطر جلب رضاى اين و آن اعمال خود را آلوده به ريا نمى كنيم!

منظور از واژه قرآنی «ملکوت»

منظور از واژه «ملکوت» چیست؟

«ملكوت» به گفته راغب در مفردات مصدر «مَلَكَ» مى باشد كه «تا» به آن اضافه شده است؛ و تنها در مورد مالكيت خداوند به كار مى رود؛ در مجمع البحرين و لسان العرب آمده است كه «ملكوت» به معناى عزّت و سلطان است. بعضى نيز گفته اند: از ريشه «مُلك» به معناى حكومت و مالكيت است و «واو» و «تا» آن براى تأكيد و مبالغه مى باشد.

حقیقت عزّت

حقیقت عزّت چیست؟

حقیقت عزّت در مقام فکر و اندیشه، قدرتی است که انسان را از خضوع در برابر ستمگران باز می دارد و با آن اسیر شهوات نمی شود. اما در مقام عمل، از اعمالی سرچشمه می گیرد که دارای ریشه صحیح و روش حساب شده باشد و به عبارت دیگر در عمل صالح خلاصه می شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112