پاسخ اجمالی:
خداوند در سوره يونس به يكى از پندارهاى معروف بت پرستان درباره بت ها اشاره كرده؛ مى فرمايد: «آنها ... مى گويند: اينها شفيعان ما نزد خدا هستند». همچنين در سوره يس مى فرمايد: «آنان غير از خدا معبودانى برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند». در سوره مريم نیز همين معنا مطرح شده؛ مى فرمايد: «و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد». در سوره زمر نيز چنین آمده است: «و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند،اينها را نمى پرستيم مگر به خاطر اين كه ما را به خداوند نزديك كنند».
پاسخ تفصیلی:
خداوند در سوره يونس به يكى از پندارهاى معروف بت پرستان درباره بت ها اشاره كرده؛ مى فرمايد: (آنها غير از خدا، چيزهايى را مى پرستند كه نه به آنان زيانى مى رساند، و نه سودى مى بخشد؛ و مى گويند: اينها شفيعان ما نزد خدا هستند)؛ «وَيَعْبُدُونَ مِنْ دُونِ اللهِ مَا لاَ يَضُرُّهُمْ وَلاَ يَنْفَعُهُمْ وَيَقُولُونَ هَؤُلاَءِ شُفَعَاؤُنَا عِنْدَ اللهِ».
ولى سخن در اينجا است كه آنها چگونه براى اين موجودات بى جان شفاعت در درگاه خدا قائل بودند.
بعضى از دانشمندان در پاسخ اين سؤال چنين گفته اند: آنها (بت پرستان) معتقد بودند كه عبادت بت ها عبادت خدا است؛ و مايه تقرّب به او است. اين اعتقاد از طرق مختلف به وجود آمده بود.
گروهى مى گفتند: ما شايستگى عبادت خدا را بدون واسطه نداريم! چون او بسيار بزرگ است؛ لذا ما بت ها را مى پرستيم تا ما را به او نزديك كنند. گروهى ديگر مى گفتند: فرشتگان داراى مقام و منزلت والا نزد خدا هستند؛ ما اين بت ها را به عنوان مظهر و صورت فرشتگان برگزيده ايم تا ما را به خدا نزديك كنند. گروهى ديگر مى گفتند: بت ها به منزله قبله ما به هنگام عبادت خدا هستند؛ درست همان گونه كه مسلمين به هنگام عبادت رو به قبله مى ايستند. و بالاخره فرقه اى معتقد بودند كه در كنار هر بتى شيطانى است؛ هركس آن بت را بپرستد و حق عبادت اش را بجا بياورد، شيطان حوائج او را به فرمان خدا بر مى آورد، و اگر نپرستد شيطان به فرمان خدا او را بدبخت مى كند! (1) و امثال اين خرافات و موهومات.
همچنين در سوره يس به يكى ديگر از پندارهاى مشركان اشاره كرده؛ مى فرمايد: (آنان غير از خدا معبودانى [براى خويش] برگزيدند به اين اميد كه يارى شوند)؛ «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لَعَلَّهُمْ يُنصَرُونَ».
اينكه بت ها در مشكلات و گرفتارى ها و جنگ ها و بيمارى ها به ياريشان بشتابند، و به هنگام گرسنگى و قحطى و خشكسالى آنها را حمايت كنند، و يا در آخرت به حمايت آنها برخيزند، چه اشتباه بزرگى است. زيرا قضيه كاملا برعكس بود؛ در خطراتى كه بت ها را تهديد مى كرد آنها به يارى خدايان مى شتافتند و از دستبرد دشمنان و دزدان حفظشان مى كردند! چنانكه در داستان ابراهيم(عليه السلام) مى خوانيم: «قَالُوا حَرِّقُوهُ وَانصُرُوا آلِهَتَكُمْ إِنْ كُنتُمْ فَاعِلِينَ»؛ (گفتند: او را بسوزانيد و معبودهاى خود را يارى كنيد، اگر كارى از شما ساخته است.) (2)
مسلّماً اين مسأله كه بت ها از آنها حمايت و يارى مى كنند پندار و خيالى بيش نبود كه ريشه هاى آن از انحطاط فكرى و عقب ماندگى فرهنگى سيرآب مى شد و همين امر يكى از سرچشمه هاى بت پرستى در طول تاريخ بوده است.
علاوه بر اين در سوره مريم همين معنا در شكل ديگرى مطرح شده؛ مى فرمايد: (و آنان غير از خدا، معبودانى را براى خود برگزيدند تا مايه عزّتشان باشد. [چه پندار خامى!])؛ «وَاتَّخَذُوا مِنْ دُونِ اللهِ آلِهَةً لِّيَكُونُوا لَهُمْ عِزّاً».
منظور از عزّت نه تنها آبرو و حيثيّت است؛ بلكه كسب قدرت و نصرت و شفاعت در درگاه خداوند است كه آن هم مسلّماً زائيده پندار آنها بود. لذا در ادامه اين آيه در همان سوره مريم مى خوانيم: آن روز كه پرده هاى اوهام كنار مى رود و عقل حاكم مى گردد بت پرستان به اشتباه بزرگ خود پى مى برند به زودى منكر عبادت آنها خواهند شد و بر ضد آنان قيام خواهند كرد. همان گونه كه در آيه 23 سوره انعام آمده است كه بت پرستان در قيامت مى گويند: «وَاللهِ رَبِّنَا مَا كُنَّا مُشْرِكِينَ»؛ (به خداوندى كه پروردگار ماست سوگند كه ما مشرك نبوديم!)
در سوره زمر نيز بعد از آن كه اعلام مى كند (آگاه باشيد كه دين خالص از آن خدا است)؛ «أَلاَ للهِِ الدِّينُ الْخَالِصُ» به تهديد مشركان پرداخته، مى افزايد: (و آنها كه غير خدا را اولياى خود قرار دادند، [و مى گفتند:] اينها را نمى پرستيم مگر به خاطر اين كه ما را به خداوند نزديك كنند. خدا [روز قيامت] ميان آنان در آنچه اختلاف داشتند داورى مى كند؛ خداوند آن كس را كه دروغگو و ناسپاس است هرگز هدايت نخواهد كرد.)؛ «وَالَّذِينَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِيَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِيُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى إِنَّ اللهَ يَحْكُمُ بَيْنَهُمْ فِي مَا هُمْ فِيهِ يَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لاَ يَهْدِي مَنْ هُوَ كَاذِبٌ كَفَّارٌ». (3) ،(4)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.