علم بی نهایت و محدویت وجودی پیامبران!

وجود پيامبران محدود و علم غيب نامحدود است؛ به حکم عقل، محدود نمی تواند بر غير محدود احاطه پيدا کند؛ آیا با این وجود می توان گفت پیامبران صاحب علم غیب هستند؟!

علمی که انبیاء با اراده الهی به آن دسترسی می یابند، محدود است نه نامحدود؛ انبیای الهی به اذن خدا در مواردی که نیاز به بهره گیری از آن دانش داشتند و در محدوده ای که خداوند متعال برای شان پیش بینی کرده بود، از علم غیب مطلع می شدند. اطلاع انبیای الهی از چنین محدوده معینی از علم غیب هیچ منافاتی با موضوع محدود بودن وجود مقدس آنها و نامحدود بودن حقایقی که بالقوه قابل کشف به وسیله علم غیب هستند، ندارد.

معناي «نسخ» در لغت و اصطلاح

«نسخ» در لغت و اصطلاح به چه معناست و حقیقت آن چیست و انواع آن کدام است؟

«نسخ» در لغت به معناى فسخ و گسستن چيزى پيوند خورده به كار مى رود، و در اصطلاح یعنی حكم شرعى سابق، با تشريعى لاحق برداشته شود. لذا شرط است كه ناسخ و منسوخ، هر دو حكم شرعى باشند؛ و نيز حكم سابق به گونه اى باشد كه بر حسب ظاهر، اقتضاى تداوم داشته باشد، و تنها با تشريع، حكم لاحق برداشته شود. لذا نسخ در شريعت، نسخ ظاهرى است نه واقعى؛ زيرا نسخ حقيقى آن است كه ميان حكم سابق و حكم لاحق تنافى كلّى وجود داشته باشد و حاكى از آن باشد كه تشريع كننده تجديد نظر كرده و از حكم سابق صرف نظر كرده باشد و گرنه تخصيص يا تقييد خواهد بود.

امکان تعدّد خدایان حکیم؟

تعدّد خدایان حکیم چه فسادی به دنبال دارد؟ چرا نمی شود دو خدا در جهان وجود داشته باشد؟

تعدّد فرع محدوديّت است و آنچه محدود است متعدّد می گردد. به عبارتی، آنجا که محدوديّت متصور نيست، تعدّد نیز معقول نيست. بنابراین با کمال مطلق بودن خداوند در تمام ابعاد، جایی برای خدای دیگر متصوّر نیست. در متون دینی نیز برای یگانگی خداوند به دلائل متعدّدی از جمله «برهان تمانع» و «برهان فرجه» يا «تفاوت ما به الاشتراك، و ما به الامتياز» و ... اشاره شده است. بنابراین بحث از وجود خدایان متعدّد، هر چند حکیم، بی ثمر است. از طرفی در جهان آفرینش نظام و سیستم واحدی خود نمایی می کند، لذا وجود خدایان متعدد هرچند حکیم در عالم واقع منتفی است.
بر فرض وجود چند خدای حکیم، باید بروز و ظهور حکمت آنها در تکوین و تشریع متعدد باشد؛ اگر چنین اتفاقی رخ می داد جهان نابود می شد. در حالت فرضی دیگری باید همه این خدایان حکیم از یک «حکمت مورد اتفاق» تبعیّت کنند؛ امّا هر خدایی نمی تواند در حکمت خویش نسبت به موجودی دیگر نقص داشته باشد و خدای کامل چرا از حکمت دیگران تبعیت می کند؟! در حالت فرضی سومی، اگر خدایان متعدد حکیم از «حکمت یک خدا» تبعیّت می کنند، هم ایراد فرض دوم وارد است، هم اینکه در چنین فرضی وجود چند خدا «عبث» است و در حقیقت یک موجود خدایی می کند.

خداوند و خلق یک خدای دیگر!

خداوند که قادر مطلق است، آیا می تواند یکی همانند خودش را بیافریند؟

چيزى كه ذاتا محال يا مستلزم محال باشد مورد تعلق قدرت واقع نمى شود و فرض چنین خدای مخلوقی نیز از این قسم محالات است. زیرا این خدای دوم در عین اینکه به اعتبار مخلوق بودن باید «ممکن الوجود»، «محدود و متناهی» و «متأخر» از خدای اول باشد، اما به اعتبار اینکه خداست لازم است «واجب الوجود ، اول و نامتناهی» باشد و چنین فرضی منجر به تناقض است.
ضمن اینکه ممکن نیست که جهان چندین خدا داشته باشد و براهین مختلفی در صدد اثبات این موضوع هستند که خدای جهان یکی است و نمی تواند خدایان متعددی وجود داشته باشند؛ چون خدایی که توسط خدای اول آفریده شده از آنجا که باید مثل خدای آفریدگار اولی باشد، لازم می آید که در کنار خدای آفریدگارش خدایی کند؛ این چندگانگى بر مخلوقات و نظام حاکم بر جهان اثر مى گذارد و نتیجه آن تضارب خدایان و عدم وحدت نظام آفرینش خواهد بود و باعث نابودی نظام هستی می شود.

«مجتهد متجزّی» و حجیت فتوای او؟

منظور از تجزّی در اجتهاد چیست؟ و مجتهد متجزّی و مطلق یعنی چه؟ آیا فتوای مجتهد متجزّی حجیّت دارد؟

با توجه به محدوده قدرت استنباط فقیه، اجتهاد بر دو قسم می باشد:
1 ـ اجتهاد كامل: كه صاحب آن را «مجتهد مطلق» مى نامند و آن كسى است كه قدرت استنباط تمام احكام شرعى در همه ابواب فقه را دارا باشد.
2 ـ اجتهاد ناقص: كه صاحب آن را «مجتهد متجزّى» گويند و آن كسى است كه در محدوده خاصى از ابواب فقه قوه استنباط دارد.
فتوای مجتهد متجزّی برای خود او حجیت دارد؛ به همین خاطر تقلید در ابوابی که قدرت استنباط دارد، بر او حرام است.
ولی فتاوای مجتهد متجزّی برای دیگران طبق نظر مشهور حجت نیست و غالبا تقلید از او را خالی از اشکال ندانسته اند.

تعارض ميان نزول قرآن در «شب قدر» با «نزول تدريجى»!؟

در تعارض ميان نزول قرآن در «شب قدر» با «نزول تدريجى» چه آرائي مطرح شده و نظر مشهور كدام است؟

در تعارض ميان «نزول قرآن در شب قدر» با «نزول تدريجى»، آراء مختلفی وجود دارد: 1. آغاز نزول «قرآن» در «شب قدر» است. بيشتر محققين اين رأى را برگزيده اند. 2. در شب قدر هر سال، آن اندازه از «قرآن» كه نياز سال بود يك جا بر پيامبر(ص) نازل مى شد، سپس همان آيات تدريجا در ضمن سال، بر حسب مناسبت ها و پيش آمدها نازل مى گرديد. 3. مقصود از «أُنزِلَ فِيهِ الْقُرْآنُ» انزل في شأنه يا في فضله القرآن است. 4. بيشتر آيات قرآن در ماه رمضان نازل شده است. 5. «قرآن» دو نزول داشته است: دفعى و تدريجى. در شب قدر همه «قرآن» يك جا بر پيامبر اكرم(ص) نازل شده، سپس در طول مدت نبوّت دوباره به تدريج نازل گرديده است. عمده نظر اول و نظر پنجم است.

منظور از واژه «ربّ»

واژه «ربّ» به چه معناست؟

اين واژه در اصل به همان معناى پرورش و تربيت و سوق به كمال است. اين واژه هنگامى كه به طور مطلق به كار رود تنها بر خداوند اطلاق مى شود؛ چرا كه او مالك حقيقى و مربّى و مصلح همه چيز است؛ و هنگامى كه به غير خدا گفته شود، حتماً به صورت مضاف خواهد بود مانند «ربّ الدّار»؛ (مالك خانه). اين واژه هنگامى كه در مورد خداوند به كار برود ممكن است اشاره به جنبه هاى مختلف ربوبيّت او باشد؛ يعنى مالكيّت و تدبير و اصلاح و تربيت و قيمومت و انعام.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392