پاسخ اجمالی:
تعدّد فرع محدوديّت است و آنچه محدود است متعدّد می گردد. به عبارتی، آنجا که محدوديّت متصور نيست، تعدّد نیز معقول نيست. بنابراین با کمال مطلق بودن خداوند در تمام ابعاد، جایی برای خدای دیگر متصوّر نیست. در متون دینی نیز برای یگانگی خداوند به دلائل متعدّدی از جمله «برهان تمانع» و «برهان فرجه» يا «تفاوت ما به الاشتراك، و ما به الامتياز» و ... اشاره شده است. بنابراین بحث از وجود خدایان متعدّد، هر چند حکیم، بی ثمر است. از طرفی در جهان آفرینش نظام و سیستم واحدی خود نمایی می کند، لذا وجود خدایان متعدد هرچند حکیم در عالم واقع منتفی است.
بر فرض وجود چند خدای حکیم، باید بروز و ظهور حکمت آنها در تکوین و تشریع متعدد باشد؛ اگر چنین اتفاقی رخ می داد جهان نابود می شد. در حالت فرضی دیگری باید همه این خدایان حکیم از یک «حکمت مورد اتفاق» تبعیّت کنند؛ امّا هر خدایی نمی تواند در حکمت خویش نسبت به موجودی دیگر نقص داشته باشد و خدای کامل چرا از حکمت دیگران تبعیت می کند؟! در حالت فرضی سومی، اگر خدایان متعدد حکیم از «حکمت یک خدا» تبعیّت می کنند، هم ایراد فرض دوم وارد است، هم اینکه در چنین فرضی وجود چند خدا «عبث» است و در حقیقت یک موجود خدایی می کند.
پاسخ تفصیلی:
آنجا که محدوديت متصور نيست، تعدد نیز معقول نيست:
عقلا و عملا امکانی برای وجود خدایی دیگر غیر از خداوند یگانه متعال متصوّر نیست. در بیانی ساده هیچ مکانی و هیچ مقطعی از زمان وجود ندارد که از وجود پروردگار خالی باشد؛ لذا هیچ خلائی در سلطنت خداوند متعال وجود ندارد که بتوان خدای دیگری را در آن جای داد یا تصور نمود. بطور مثال -بلا تشبیه و برای تقریب ذهنی- کف اتاقی با فرشی ۱۲ متری بطور تمام و کمال فرش می شود طبیعی است که با تمام و کمال بودن اوصاف این فرش برای پوشش اتاق در تمام ابعاد دیگر جایی برای فرش دیگر متصور نیست؛ به گونه ای که هر دو نمایان باشند.
از مجموعه آيات قرآن، روايات اسلامی و براهين عقلي بدست می آید تعدّد خدا ـ همانند جمع شدن دو طرف نقيضين ـ محال است و تعقل وجود خداوند ملازم با وحدانيت اوست، به گونه اي که به هيچ نحوه ای فرض تعدد در وجود خدا راه ندارد، زیرا:
۱. وجود خداوند متعال از تمام ابعاد نامتناهي و بی نهایت است لذا نمی توان وجود خدای تعالی را نسبت به حوزه سلطنت خدای دیگری محدود نمود.
۲. وجود خداوند متعال کمال مطلق و داراي همه کمالات وجودي در تمام ابعاد است، لذا واحد است به وحدت حقيقي نه عددي، محض و صرف وجود است. هيچ شريک یا تعدّدی در اين مطلق وجود راه ندارد و محال است.
زیرا بطور مبنایی تعدّد فرعی از محدوديت است. هر آنچه محدود است متعدد می شود. آنجا که محدوديت متصور نيست، تعدد نیز معقول نيست. چون وجود خداوند متعال مطلق و غيرمتناهي است، هرگونه حد و قيد مساوي با مقهوريت در برابر آن حد و قید است و حال آن که خداوند مقهور چیزی نمی شود. قرآن کریم نیز تاکید دارد: (او یکتایی همیشه پیروز است)؛ «هُوَ الْواحِدُ الْقَهَّار»(۱) لذا عقلا فرض وجود مطلق ديگری که خدا را مقهور ساخته و در عرض او باشد امکان ندارد.
فساد و نابودی اجتناب ناپذیر عالم در فرض خدایان متعدد:
از دیگر مباحثی که وجود خدای دیگری غیر از باری تعالی را غیر ممکن می سازد بحث فساد و نابودی اجتناب ناپذیر عالم در این فرض است، همچنانکه قرآن کریم تاکید می فرماید: (اگر در آسمان و زمين، جز «اللَّه» خداي ديگرى بود، فاسد مى شدند [و نظام جهان به هم مى خورد])؛ «لَوْ كانَ فيهِما آلِهَةٌ إِلاَّ اللَّهُ لَفَسَدَتا».(۲)
اینکه با مطالعه علمی جهان هستی می بینیم، تمامی فرآیند های جهان در غالب مجموعه های هماهنگ و با مبانی واحد به هم پیوسته سامان می یابد، نتیجه تدبیر واحد خداوند قهار است. هنگامی که از امام صادق(علیه السلام) از دلیل یگانگی خدا سوال شد ایشان استدلال فرمودند: (پيوستگى و انسجام تدبير جهان، و كامل بودن آفرينش، آن گونه كه خداوند عزوجل فرموده: اگر در آسمان و زمين، خداي جز اللَّهُ بود جهان به فساد و نابودی كشانده مى شد)؛ «اِتِّصَالُ التَّدْبِيرِ وَ تَمَامُ الصُّنْعِ كَمَا قَالَ عَزَّ وَ جَلَّ- لَوْ كانَ فِيهِما آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتا».(۳)
وحدت و هماهنگی مبنائی جهان هستی ـ بدون هیچ فساد و خللی در آن ـ از وحدت و یگانگی پروردگار آنها خبر می دهد. به عبارت دیگر اگر دو اراده بر عالم هستی حاکم بود، اگر دو تدبیر در جهان خلقت جریان داشت، حتماً ناموزونی، فساد و نابودی نیز در آن نیز حاکم بود. لذا هماهنگي و وحدت در جهان آفرينش دلیل قطعی بر وحدت خالق است. قرآن کریم نیز وجود این هماهنگی و نظم را در جهان تایید می کند و می گوید: (در آفرینش خدای رحمان تضادّی و عیبی نمی بینی. بار دیگر نگاه کن، آیا هیچ شکاف و خللی مشاده می کنی؟)؛ «ما تَرى في خَلْقِ الرَّحْمنِ مِنْ تَفاوُتٍ فَارْجِعِ الْبَصَرَ هَلْ تَرى مِنْ فُطُورٍ».(۴)
دلائل متعدّد بر یگانگی خداوند متعال در بیان امام صادق(علیه السلام):
یگانگی خداوند متعال، دلائل متعدّدی دارد که برای حسن ختام حدیث زیبایی ـ که به برخی از این دلائل از جمله به «برهان تمانع» و «برهان فرجه» يا «تفاوت ما به الاشتراك، و ما به الامتياز» اشاره کرده است ـ را ذکر می کنیم. هشام بن حكم از امام صادق(علیه اسلام) چنین نقل كرده كه:
امام(علیه اسلام) در پاسخ مرد بى ايمانى كه سخن از تعدد خدايان مى گفت، فرمود: (اين دو خدايى كه تو مى گويى يا هر دو قديم و ازلى و نيرومندند و يا هر دو ضعيف و ناتوان! يا يكى قوى و ديگرى ضعيف! اگر هر دو قوى باشند، چرا هر كدام ديگرى را كنار نمى زند و تدبير جهان را به تنهايى بر عهده نمى گيرد، و اگر چنين گمان كنى كه يكى قوى و ديگرى ضعيف است، توحيد خدا را پذيرفته اى، زيرا دومى ضعيف است و ناتوان، بنابراين خدا نيست. و اگر بگويى خداوند دو تا است، از دو حال خارج نيست، يا از تمام جهات متفقند يا مختلف. اما هنگامى كه ما آفرينش را منظم مى بينيم و كواكب آسمان هر كدام در مسير ويژه خود سير مى كنند، و شب و روز با نظم خاصى جانشين يكديگر مى شوند، و خورشيد و ماه ـ هر يك ـ برنامه ويژه خود را دارند، اين هماهنگى تدبير جهان و انسجام امورش دليل بر اين است كه مدبر يكى است. از اين گذشته، اگر ادعا كنى خداوند دو تا است! لابد در ميان آنها بايد فاصله اى [امتیاز] باشد تا دوگانگى درست شود، در اينجا آن فاصله [امتیاز] خود موجود سومى و ازلى خواهد بود، و به اين ترتيب خدايان، سه مى شوند، و اگر بگويى سه هستند، بايد ميان آنها دو فاصله [امتیاز] باشند، در اين صورت بايد به پنج وجود قديم ازلى قائل شوى، و به همين ترتيب، عدد، بالا مى رود و سر از بى نهايت در مى آورد)؛
«لَا يَخْلُو قَوْلُكَ إِنَّهُمَا اثْنَانِ مِنْ أَنْ يَكُونَا قَدِيمَيْنِ قَوِيَّيْنِ أَوْ يَكُونَا ضَعِيفَيْنِ أَوْ يَكُونَ أَحَدُهُمَا قَوِيّاً وَ الْآخَرُ ضَعِيفاً فَإِنْ كَانَا قَوِيَّيْنِ فَلِمَ لَا يَدْفَعُ كُلُّ وَاحِدٍ مِنْهُمَا صَاحِبَهُ وَ يَتَفَرَّدُ بِالتَّدْبِيرِ وَ إِنْ زَعَمْتَ أَنَّ أَحَدَهُمَا قَوِيٌّ وَ الْآخَرَ ضَعِيفٌ ثَبَتَ أَنَّهُ وَاحِدٌ كَمَا نَقُولُ لِلْعَجْزِ الظَّاهِرِ فِي الثَّانِي وَ إِنْ قُلْتَ إِنَّهُمَا اثْنَانِ لَمْ يَخْلُ مِنْ أَنْ يَكُونَا مُتَّفِقَيْنِ مِنْ كُلِّ جِهَةٍ أَوْ مُفْتَرِقَيْنِ مِنْ كُلِّ جِهَةفَلَمَّا رَأَيْنَا الْخَلْقَ مُنْتَظِماً وَ الْفَلَكَ جَارِياً وَ اخْتِلَافَ اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ وَ الشَّمْسِ وَ الْقَمَرِ دَلَّ صِحَّةُ الْأَمْرِ وَ التَّدْبِيرِ وَ ائْتِلَافُ الْأَمْرِ عَلَى أَنَّ الْمُدَبِّرَ وَاحِدٌ ثُمَّ يَلْزَمُكَ إِنِ ادَّعَيْتَ اثْنَيْنِ فَلَا بُدَّ مِنْ فُرْجَةٍ بَيْنَهُمَا حَتَّى يَكُونَا اثْنَيْنِ فَصَارَتِ الْفُرْجَةُ ثَالِثاً بَيْنَهُمَا قَدِيماً مَعَهُمَا فَيَلْزَمُكَ ثَلَاثَةٌ فَإِنِ ادَّعَيْتَ ثَلَاثَةً لَزِمَكَ مَا قُلْنَا فِي الِاثْنَيْنِ حَتَّى يَكُونَ بَيْنَهُمْ فُرْجَتَانِ فَيَكُونَ خَمْساً ثُمَّ يَتَنَاهَى فِي الْعَدَدِ إِلَى مَا لَا نِهَايَةَ فِي الْكَثْرَة».(5)
بررسی وجود خدایان حکیم با توجه به براهین توحید:
از آنجا که در جهان آفرینش نظام و سیستم واحدی خود نمایی می کند، وجود خدایان متعدد هرچند حکیم در عالم واقع منتفی است. اگر دو واجب الوجود حکیم داشته باشیم، باید هر دو به اقتضای حکمت خویش، فیوضات تکوینی(آفرینش) و تشریعی(ارسال پیامبر و کتاب آسمانی) خود را بروز دهند. در حالی که ما می بینیم از حیث تکوین یک نظم و اراده بر جهان حاکم است و از حیث تشریعی همه انبیاء به خدای واحد فرامی خوانند.
بر فرض وجود چند خدای حکیم، چنانکه گفتیم باید ثمرات و بروز حکمت آنها در تکوین و تشریع متعدد باشد که چنین نیست و اگر چنین اتفاقی رخ می داد جهان نابود می شد و خدا و جهان و مخلوق معنا نداشت.
در حالت فرضی دیگری باید همه این خدایان حکیم از یک حکمت مورد اتفاق تبعیّت کنند، که برای این فرض مانع اساسی وجود دارد، و آن این است که خدا نمی تواند در حکمت خویش نسبت به موجودی دیگر نقص داشته باشد و خدای کامل که حکمت خویش را بی نقص می داند، چرا از حکمت دیگران تبعیت می کند؟! اصولا در چنین فرضی با خدایان مطلقا کاملی مواجه هستیم که نباید حکمت و یا اراده موجود دیگری بر او اثر بگذارد.
در حالت سوم اگر خدایان متعدد حکیم از حکمت یک خدا تبعیّت می کنند هم ایراد فرض دوم وارد است (خدا و یا یک موجود کامل چرا از وجود دیگر اثر بپذیرد؟!)، هم اینکه در چنین فرضی وجود چند خدا «عبث» است و در حقیقت یک موجود خدایی می کند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.