پاسخ اجمالی:
امام علي(ع) در خطبه 172 «نهج البلاغه»، به طور عمده به سه گناه از جرایم سنگین «اصحاب جمل» اشاره می کند: 1. طلحه و زبیر و یارانشان، زمانی که به سوی بصره حرکت کردند؛ همسران خود را در خانه هایشان نگه داشتند؛ ولی همسر رسول خدا(ص) را مانند کنیزی که برای فروش می برند به دنبال خود کشاندند. (اشاره به استفاده ابزاری از او برای مقاصد خود). 2. بیعت شان با امام(ع) را زیر پا نهاده و در میان سپاه امام(ع) اختلاف انداختند. 3. به فرماندار امام(ع) و خزانه داران بیت المال در بصره حمله کرده و جمع کثیری از مردم را کشتند.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در بخشی از خطبه 172 «نهج البلاغه»، شرحى پيرامون خطاهاى بزرگ آتش افروزان جنگ جمل بيان مى كند تا همه بدانند اگر امام(ع) به جنگ با آنها برخاست و گروهى از آنان در اين جنگ كشته شدند مستحق بودند؛ دهان بهانه جويان و ايرادكنندگان بى خبر را با اين منطق قوى و نيرومند خود مى بندد و به طور عمده به سه گناه از جرايم سنگين آنها اشاره مى كند:
1. نخست مى فرمايد: (آنها [طلحه و زبير و هم دستانشان] به سوى بصره حركت كردند؛ در حالى كه همسر رسول خدا(صلى الله عليه و آله) را همچون كنيزى كه به بازار برده فروشان مى برند، به دنبال خود كشاندند)؛ «فَخَرَجُوا يَجُرُّونَ حُرْمَةَ رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ـ كَمَا تُجَرُّ الأَمَةُ عِنْدَ شِرَائِهَا، مُتَوَجِّهِينَ بِهَا إِلَى الْبَصْرَةِ».
سپس مى فرمايد: ([آرى] آنها همسران خود را در خانه هايشان پشت پرده نگه داشتند [تا از نظر نامحرمان دور باشند] ولى پرده نشين حرم رسول خدا(صلى الله عليه و آله) را در برابر ديدگان خود و ديگران ظاهر ساختند)؛ «فَحَبَسَا نِسَاءَهُمَا فِي بُيُوتِهِمَا، وَ أَبْرَزَا حَبِيسَ(1) رَسُولِ اللهِ ـ صَلَّى اللهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ ـ لَهُمَا وَ لِغَيْرِهِمَا».
همه مى دانيم كه قرآن به همسران پيامبر(صلى الله عليه و آله) توصيه مى كند كه در خانه هاى خود بنشينند و همچون عصر جاهليّت در برابر چشم اين و آن ظاهر نشوند «وَ قَرْنَ فِى بُيُوتِكُنَّ وَ لَا تَبَرَّجْنَ تَبَرُّجَ الْجَاهِلِيَّةِ الأُولَى».(2)
گويا حوادثى همچون جنگ جمل از قبل پيش بينى شده بود و اين دستور ناظر به آن و مانند آن است. ولى اين ناجوانمردان، همسران خود را در خانه نشاندند و همسر پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) را بر خلاف نصّ صريح قرآن بيرون كشاندند تا از وجود او براى مقاصد شوم خود استفاده ابزارى كنند.
2. و در ادامه اين سخن، امام(عليه السلام) به اشكال دوّمى مى پردازد و مى فرمايد: (اين جريان در ميان لشكرى صورت گرفت كه همه آنها به من قول اطاعت داده بودند و با رضايت كامل و بدون اكراه با من بيعت كرده بودند!)؛ «فِي جَيْشٍ مَا مِنْهُمْ رَجُلٌ إِلَّا وَ قَدْ أَعْطَانِي الطَّاعَةَ، وَ سَمَحَ لِي بِالْبَيْعَةِ، طَائِعاً غَيْرَ مُكْرَهٍ».
نه تنها مسلمانان، بلكه قبل از اسلام نيز آنها كه با كسى بيعت مى كردند خود را به تمام معنا ملزم به بيعت خود مى دانستند؛ ولى آتش افروزان جنگ جمل اين سنّت را شكستند و آشكارا بيعت خود را زير پا نهادند و در برابر امام(عليه السلام) صف كشيدند و آماده نبرد شدند.
3. و در ادامه به گناه بزرگ ديگر آنان اشاره كرده، مى فرمايد: ([از همه بدتر اينكه پس از ورود به بصره] به فرماندار من در بصره و همچنين خزانه داران بيت المال مسلمين و به مردم ديگرى از اهل آن شهر حمله كردند؛ گروهى از آنان را با شكنجه و گروهى را با حيله كشتند)؛ «فَقَدِمُوا عَلَى عَامِلِي بِهَا وَ خُزَّانِ بَيْتِ مَالِ الْمُسْلِمِينَ وَ غَيْرِهِمْ مِنْ أَهْلِهَا، فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً(3)، وَ طَائِفَةً غَدْراً».
ابن ابى الحديد در شرح بعضى از جنايات اهل جمل (ذيل همين خطبه) مى نويسد: «طلحه و زبير و همدستان شان زره در زير لباس پوشيدند و هنگام نماز صبح به مسجد آمدند؛ در حالى كه نماينده اميرمؤمنان علي(عليه السلام) «عثمان بن حنيف» قبلا به مسجد آمده بود. هنگام نماز فرا رسيد. نماينده امام(ع) جلو آمد تا با مردم نماز بخواند. ياران طلحه و زبير او را عقب كشيدند و زبير را براى نماز جلو انداختند. سبابجه (پاسداران بيت المال)(4) جلو آمدند و زبير را از مسجد بيرون كردند و عثمان بن حنيف را جلو انداختند؛ ولى اصحاب زبير با يك حمله آنها را به عقب راندند و زبير را جلو انداختند. اين جنگ و گريز تا نزديك طلوع آفتاب پيوسته ادامه داشت. مردم فرياد كشيدند: اى اصحاب محمد(صلى الله عليه و آله) از خدا نمى ترسيد؟ آفتاب دارد طلوع مى كند؛ بالاخره زبير غالب شد و با مردم نماز خواند و بعد از نماز، زبير ياران مسلّح خود را صدا زد كه عثمان بن حنيف را دستگير كنيد و بعد از يك درگيرى شديد، عثمان دستگير شد و او را تا حدّ مرگ زدند و تمام موهاى صورتش حتى ابروها و مژه هاى چشمانش را كندند و «سبابجه» را كه هفتاد نفر بودند دستگير كردند و به اتّفاق عثمان بن حنيف، نزد عايشه بردند. عايشه دستور قتل عثمان بن حنيف را صادر كرد؛ ولى عثمان فرياد زد كه اگر مرا بكشيد برادرم [فرماندار مدينه] انتقام خون مرا از خاندان شما خواهد گرفت. آنها از اين ماجرا ترسيدند و عثمان را رها كردند. سپس عايشه به زبير پيغام داد كه تمام «سبابجه» را به قتل برساند. او نيز آنها را هفتاد نفر بودند مانند گوسفند سر بريد و اين كار به دست فرزندش عبد الله انجام گرفت. بعضى از مورخان مانند «ابومخنف» گفته اند: «آنها چهارصد نفر بودند و طلحه و زبير پيمانى را كه با عثمان بن حنيف بسته بودند ـ كه متعرّض كسى نشوند ـ شكستند و «سبابجه» اوّلين گروهى بودند كه در اسلام با شكنجه كشته شدند».(5)
امام(عليه السلام) در جمله «فَقَتَلُوا طَائِفَةً صَبْراً، وَ طَائِفَةً غَدْراً» اشاره به همين داستان مى كند كه گروهى را با شكنجه كشتند و گروهى را با پيمان شكنى.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.