پاسخ اجمالی:
از نظر امام علي(ع) كشتن «يك نفر از لشكر جمل» با كشتن «تمام لشكر» مساوي است؛ چون خود حضرت مي فرمايد: «اگر [لشكر جمل] فقط یک نفر را عمداً و بدون گناه می کشتند، قتل همه آن لشکر برای من حلال بود، چون آنها حضور داشتند و از او دفاع نکردند؛ چه رسد به اینکه گروه بسیاری از مسلمانان را به قتل رساندند». علت اين حكم اين است كه اصحاب جمل مصداق بارز مفسد فی الارض بودند؛ چرا که بیعت خود را شکستند و بر ضد حکومت اسلامی و امام معصوم(ع) خروج کردند و هر کس که چنين کند، کافر است و قتلش واجب مي باشد.
پاسخ تفصیلی:
امام علي(عليه السلام) در پایان خطبه 172 «نهج البلاغه» پس از اشاره به جنایات لشکریان جمل در بصره چنين مى فرمايد: (به خدا سوگند! اگر آنها فقط به يك نفر دست مى يافتند و او را عمداً و بدون گناه مى كشتند، قتل همه آن لشكر براى من حلال بود؛ چرا كه آنها حضور داشتند و مخالفت نكردند و از او نه با زبان دفاع كردند و نه با دست [و به اين ترتيب، همدستِ مفسدان فى الارض بودند] چه رسد به اينكه آنها گروه بسيارى از مسلمانان را به تعداد همراهانشان كه با آنها وارد بصره شدند به قتل رساندند!)؛ «فَوَاللهِ لَوْ لَمْ يُصِيبُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ إِلَّا رَجُلاً وَاحِداً مُعْتَمِدِينَ لِقَتْلِهِ، بِلَا جُرْمٍ جَرَّهُ، لَحَلَّ لِي قَتْلُ ذلِكَ الْجَيْشِ كُلِّهِ، إِذْ حَضَرُوهُ فَلَمْ يُنْكِرُوا، وَ لَمْ يَدْفَعُوا عَنْهُ بِلِسَانٍ وَ لَا بِيَدٍ دَعْ مَا أَنَّهُمْ قَدْ قَتَلُوا مِنَ الْمُسْلِمِينَ مِثْلَ الْعِدَّةِ الَّتِي دَخَلُوا بِهَا عَلَيْهِمْ!».
در اينجا پرسش و پاسخى از سوى شارحان «نهج البلاغه» مطرح شده و آن اینکه: چگونه اميرمؤمنان مى فرمايد: اگر آنها حتى يك نفر را مى كشتند قتل تمام لشكرشان جايز بود تا چه رسد به اين كه به تعداد خودشان از مسلمين بى گناه كشتند. اين نابرابرى را با چه عنوانى از عناوين فقهى مى توان تفسير كرد؟ در اينجا در مجموع چهار جواب به اين سؤال داده شده است كه عبارتند از:
1. بعضى پاسخ گفته اند: آنها عملا نشان دادند كه كشتن مسلمان را مباح مى شمرند و اين نوعى انكار ضروريات دين است و به اين ترتيب مرتدّ مى شوند.
2. برخى گفته اند: كشتن آنها به دليل نهى از منكر بوده است؛ زيرا اگر نهى از منكر هيچ راهى جز اين نداشته باشد، مجاز است.
4. سوّمين و بهترين جواب اين است كه آنها مصداق «مفسد فى الارض» بودند؛ چرا كه لشكرى به راه انداختند و بيعت خود را شكستند و در بخشى از كشور اسلام، فساد عظيمى به راه انداختند؛ بنابراين داخل در آيه شريفه مى شوند كه: «إِنَّما جَزاءُ الَّذينَ يُحارِبُونَ اللهَ وَ رَسُولَهُ وَ يَسْعَوْنَ فِي الْأَرْضِ فَساداً أَنْ يُقَتَّلُوا ...».(1)
و اگر امام(عليه السلام) مى فرمايد: گناه آنها اين بود كه در برابر فجايع آنان سكوت كردند و در واقع مقدمه اى است براى اثبات مُحارب و مفسد بودن آنها.
4. پاسخ چهارمى نيز در اينجا مطابق مذهب پيروان اهل بيت(عليهم السلام) وجود دارد و آن اينكه هر كس بر امام معصوم(عليه السلام) و بر ضدّ حكومت اسلامى خروج كند، كافر است؛ همان گونه كه «خواجه نصير الدين طوسى» در «تجريد العقائد»(2) مى گويد: «و محاربوا عَلِىٍّ كَفَرَةٌ»؛ (كسانى كه با امام علي(عليه السلام) به جنگ برخيزند كافرند)؛ زيرا مى دانيم پيامبر(صلى الله عليه و آله) به امام على(ع) خطاب كرده، فرمود: «حَرْبُكَ حَرْبِي»(3)؛ (جنگ با تو جنگ با من است).
در اينجا پرسش ديگرى مطرح است و آن اينكه اگر همه آنها مستحق قتل بودند ـ به سبب اينكه گروهى از مسلمين را حتّى قبل از جنگ كشتند ـ چرا امام(عليه السلام) بعد از پيروزى تمام همدستان طلحه و زبير را قصاص نفرمود؟ حتى عايشه به حكم محاربه با امام مسلمين و قيام بر ضدّ حكومت اسلامى و ايجاد فساد در زمين مستحق قتل بود؛ ولى چنان كه مى دانيم امام(ع) او را با احترام به مدينه بازگرداند؟
پاسخ اين پرسش روشن است و آن اينكه اوضاع به قدرى طوفانى و شرايط بحرانى بود كه اگر امام(عليه السلام) دست به چنين كارى مى زد مخالفان به آسانى مى توانستند توده هاى عوام مسلمين را بر ضدّ او بشورانند؛ لذا در نقلى از عمروعاص مى خوانيم كه به عايشه گفت: «اى كاش در روز جنگ جمل كشته شده بودى!» عايشه به او گفت: «بى پدر چرا؟» عمرو گفت: «تو از دنيا مى رفتى و وارد بهشت مى شدى! و ما كشتن تو را بزرگ ترين دستاويز بر ضدّ علي قرار مى داديم».(4)
به هر حال، اين افتخارى است براى امام علي(عليه السلام) كه از باقيماندگان جمل صرف نظر كرد و با اين كار خود، جامعه اسلامى را نجات داد.(5)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.