لزوم تعادل ميان «خوف» و «رجاء»

روایات اسلامي، چگونه لزوم تعادل ميان «خوف» و «رجاء» را تبیین نموده؟

«خوف» و «رجاء» به عنوان دو عامل بازدارنده و محرک باید به صورت متعادل در وجود هر انسانى باشد تا او را در مسیر طاعات استوار نگه داشته و از معاصى دور نمايد. اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در وصاياى جناب لقمان به فرزندش آمده است: «از خداوند آن گونه خائف باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از عذاب او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى و رجاء تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى اميد به رحمت او داشته باشى».

«متقین» و مقام «خوف و رجاء»

امام علی(علیه السلام) در خطبه 193 نهج البلاغه، درباره مقام «خوف و رجاء» برای «متّقین» چه فرموده است؟

ایشان می فرماید: «اگر سرآمد معيّنى كه خداوند براى [زندگى] آنها مقرّر داشته نبود، يك چشم بر هم زدن، ارواحشان از شوق پاداش الهى و ترس از كيفر او در جسمشان قرار نمى گرفت». پرهيزكارانِ راستين چنين اند. عشق به ثواب از يك سو و خوف از عقاب (بر اثر سوء عاقبت) از سوى ديگر، روح ناآرام آنها را به جهان ديگر جذب مى كند؛ ولى اجلى كه خداوند براى آنها مقرر ساخته آنان را از اين امر باز مى دارد.

فلسفه «غیبت» امام زمان(عج)؟!

بر اساس قرآن کریم و روایات اسلامی، فلسفه «غیبت» امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) چیست؟

می دانیم خدا و پيامبر(ص) از غلبه اسلام بر جميع اديان در پايان تاريخ بشريت خبر داده اند؛ به این منظور خداوند امامان را يكى پس از ديگرى برای هدایت مردم فرستاد؛ اما همه آنها به شهادت رسيدند. لذا مصلحت بر اين تعلق گرفت كه امام دوازدهم غايب شود تا شرایط قیام جهانی براي امام غایب فراهم شود. نكته ديگر اين كه امام غایب شد تا بیعت کسی بر گردنش نباشد.

حكم بیان «نام مخصوص» حضرت مهدی(عج)؟!

آیا بر زبان آوردن «نام مخصوص» حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه) جایز است؟

برخى از فقها، به حرمت این کار فتوا داده و ذكر نام شريف حضرت را تا زمان ظهور حرام دانسته اند، از آن جمله مى توان به علامه مجلسى، شيخ صدوق، شيخ مفيد، طبرسى، مير داماد و ... اشاره كرد. برخى نيز حرمت ذكر نام شريف آن حضرت را مقيد به صورت خوف و تقيه دانسته اند؛ كه از آن جمله مى توان به شيخ حر عاملى، خواجه نصير، فيض كاشانى و ديگران اشاره كرد. برخى نيز اين حكم را به عصر غيبت صغری  اختصاص داده اند. به نظر مى رسد كه حق با قول دوم باشد؛ يعنى حرمت مختص به صورت خوف و تقيه است.

جايگاه و اهمیت «قصد قربت» در عبادات؟

آیا انجام عبادات به قصد رفتن به بهشت و نجات از دوزخ، با «قصد قربت» سازگار است؟

«قصد قربت» یکی از لوازم «عبادت» است و انجام «عبادت» براى رسيدن به پاداش و ترس از آتش دوزخ، با «قصد قربت» منافاتی ندارد؛ زیرا در سرتاسر قرآن براى تشويق مؤمنان به اطاعت پروردگار از نعمت هاى بهشتى سخن گفته شده و براى نهى از مخالفت، از عذاب هاى دوزخ انذار شده است. البته شكی نيست که اگر عبادت پروردگار تنها براى اداى شكر و شايستگى حق پروردگار باشد، عبادتى در حد بسيار اعلا انجام شده است، اما بدان معنی نيست كه طمع در جنت و خوف از عذاب و يا رسيدن به مواهب مادى، با خلوص نيت مخالفت داشته باشد.

نقش و اهمیت «خوف الهي» در کلام امام علی(ع)

امام علي(علیه السلام) در تبیین نقش و اهمیت «خوف الهي» چه می فرمایند؟

امام علي(ع) «خوف الهي» را سپری در برابر حوادث خطرناک می داند؛ به طوري كه اگر ترسی در کار نباشد خیلی زود انسان خود را به پرتگاه حوادث می افکند. از سوی دیگر، افراط و تفریط در خوف الهي نيز، سبب گرفتاری در حوادث مرگبار می شود. بر این اساس خوف از خدا در كلام امام(ع)، به معنی خوف از عدالت و مجازات هاى عادلانه اوست. اما اگر کسی تنها به رحمت او اميدوار باشد و اثرى از خوف در وجود آنها نباشد، به انواع گناهان آلوده می شود، از این رو در تعاليم دينى آمده كه انسان باايمان بايد با دو بال خوف و رجا پرواز كند.

«خوف و رجاء» نشانه شيعه واقعي

چرا امام صادق(عليه السلام) داشتن «خوف و رجاء» را از نشانه ها و صفات شيعه واقعي مي‌دانند؟

از نشانه‌ها و صفات شيعه واقعي، داشتن «خوف و رجاء» است كه براى حركت به سوى كمال، به اين دو نيروي پيش برنده و بازدارنده احتياج است و امام(ع) به آن دو اشاره كرده مى‌فرمايد: «اگر از غضب خدا مى‌ترسى، گناه نكن كه اگر گناه كنى خوف تو دروغين است و اگر اميد به رحمت خدا دارى، بايد كارى كنى كه مورد رحمت خدا قرار گيرى و اگر چنين نكنى، اميدواري ات دروغين است». بنابراين براي شناخت انسان‌هاى باايمان بايد به سراغ دو نشانه آن كه «خوف و رجاء» است رفت.

«علم» يكي از اسباب «تکبّر»

چگونه «علم» سبب «تکبّر» در علما و دانشمندان می شود؟

یکی از اسباب تكبّر «علم» است و چه زود علم سبب غرور گروهى از علما و دانشمندان مى‏ گردد. بعضى از افراد آنچنان كم ظرفيّت اند كه وقتى چند بابى از علم را مى‏ خوانند خود را بزرگ و ديگران را كوچك مى‏ شمرند و با نظر تحقير به ديگران مى‏ نگرند و از همه انتظار احترام و خدمت و تواضع دارند؛ در حالى كه عالمان واقعى هر قدر بر علمشان افزوده مى‏ شود، خود را نادان‏تر مى‏ بينند.

ایمان دینی مایه آرامش یا دلواپسی؟!

آیا ایمان دینی با وجود دلواپسی از نظارت مداوم خدا و ترس همیشگی از مجازات گناه می تواند مایه آرامش باشد؟!

 

وجود شاهد، ناظر و مراقب و همچنین حد و مرز و اندازه، لازمه هر نظام تربیتی و اجتماعی است که بدون آن رشد و کمال و تربیت افراد و اجرای عدالت و قانون و ارائه سایر خدمات در جامعه غیر ممکن خواهد بود. بدیهی است که همین قاعده و ضرورت در خصوص دین و برنامه های آن نیز وجود دارد. لذا وجود عوامل تشویق و تنبیه و خوف و رجاء در دین امری لازم و ضروری است، و رسالت دین چیزی جز تربیت و تعالی انسان و رشد و کمال او نمی باشد، لذا به هیچ وجه در دین آرامش مطلق و بی قاعده، یا اضطراب و دلواپسی مطلق و بی اساس وجود ندارد.

اگر انسان از نظارت خدا فارغ بوده و از جزای اعمالش ترسی نداشته باشد، به هیچ قانونی پایبند نخواهد بود تا آرامشی برای نوع بشر باقی بماند! باید مجموعه دین را بطور جامع دید و اینکه فقط بعد نظارتی - تنبیهی و برخی محدودیتهای دین را ببینیم، امری دور از منطق، جاهلانه و غرض ورزانه است.

علت خوف بر جان حضرت مهدی(عج) با وجود ضعف دولت عباسی

با توجه به ضعف دولت عباسی چگونه مسئله خوف بر جان حضرت مهدی(عجل الله تعالی فرجه الشريف) توجیه می شود؟

برخی اشکال کرده اند که به خاطر حضور تركها و وجود درگیری داخلی حکومت عباسی، ديگر نيازي به تقيه كردن امام حسن عسكري نبود؛ چراكه دولت عباسيان به ضعف گراييده بود. در پاسخ باید گفت: گرچه حكومت عباسی با معارضين داخلى درگير بود؛ ولى همگى بر اين امر اتفاق داشتند كه بايد با اهل بيت(ع) و علويين مقابله و مبارزه نمود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

انَ اَبى اِذا دَخَلَ شَهْرُ الْمُحَرَّمِ لا يُرى ضاحِکاً وَ کانَتِ الْکِاَّبَةُ تَغْلِبُ عَلَيْهِ حَتّى يَمْضِىَ مِنْهُ عَشْرَةُ اَيّامٍ، فَاِذا کانَ الْيَوْمُ العْاشِرُ کانَ ذلِکَ الْيَوْمُ يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ ... .

امالى صدوق ، ص 111