پاسخ اجمالی:
می دانیم خدا و پيامبر(ص) از غلبه اسلام بر جميع اديان در پايان تاريخ بشريت خبر داده اند؛ به این منظور خداوند امامان را يكى پس از ديگرى برای هدایت مردم فرستاد؛ اما همه آنها به شهادت رسيدند. لذا مصلحت بر اين تعلق گرفت كه امام دوازدهم غايب شود تا شرایط قیام جهانی براي امام غایب فراهم شود. نكته ديگر اين كه امام غایب شد تا بیعت کسی بر گردنش نباشد.
پاسخ تفصیلی:
يكى از سؤال هايى كه در طول تاريخ عصر غيبت مطرح بوده و هست اين است كه چرا امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) غايب شد و چرا ما با آن حضرت ارتباط نداريم؟
سؤال مورد نظر را با بيان مقدماتى كه خود آن مقدمات ما را به نتيجه قطعى مى رساند جواب خواهيم داد:
1. خداوند متعال و پيامبر اسلام(صلى الله عليه و آله) خبر از پيروزى و غلبه دين اسلام بر جميع اديان در پايان تاريخ بشريت داده اند. خداوند در قرآن کریم مى فرمايد: «هُوَ الَّذي أَرْسَلَ رَسُولَهُ بِالْهُدى وَ دينِ الْحَقِّ لِيُظْهِرَهُ عَلَى الدِّينِ كُلِّهِ وَ لَوْ كَرِهَ الْمُشْرِكُونَ»(1)؛ (او كسى است كه رسولش را با هدايت و آيين حق فرستاد، تا آن را بر همه آيين ها غالب گرداند، هر چند مشركان كراهت داشته باشند!).
2. مصالح بندگان با اختلاف حالات آنها متغير مى شود؛ خداوند متعال امر تدبير امور بندگان و مصلحت آنها را بر عهده گرفته است، عقلشان را كامل كرده و آنها را به انجام اعمال صالح وادار نموده است تا از اين طريق به سعادت برسند. حال اگر مردم به دستورهاى خداوند تمسك كرده و انجام وظيفه كنند، بر خداوند است كه آنها را يارى كند و با اضافه كردن عنايت هايش بر بندگان راه را بر آنها تسهيل و هموار نمايد؛ ولى در صورتى كه مخالف دستورهايش عمل كنند و مرتكب نافرمانى شوند، مصلحت بندگان تغيير مى كند و در نتيجه موقعيت و وضعيت نيز تغيير خواهد كرد؛ خداوند توفيق را از آنان سلب خواهد نمود و در اين هنگام مستحق ملامت و سرزنش مى شوند.
خداوند متعال امامان را يكى پس از ديگرى به سوى مردم فرستاد و هنگامى كه آنان را نافرمانى كرده و به طور وسيع خونشان را ريختند، قضيه برعكس شد و مصلحت بر اين تعلق گرفت كه امامِ مردم، غايب و مستور گردد.
3. بى شك هر كار اجتماعى احتياج به آماده شدن شرايط دارد؛ لذا امام منتظرند تا شرایط براى قيامى جهانى و فراگير آماده شود.
4. بى ترديد دين غالب در عصر ظهور احتياج به رهبر و امامى غالب دارد كه داراى شرايطى از قبيل قدرت فوق العاده، علم جامع و عصمت باشد و خداوند بدین طریق ایشان را برای روز موعود حفظ می کند.
5. مطابق روايات متواتر بين شيعه و سنى پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) امامان بعد از خود تا روز قيامت را دوازده نفر برشمرده است كه بعد از او پياپى خواهند آمد.(2)
6. از مجموعه روايات و ادله عقلى استفاده مى شود كه بقاى امام معصوم و حجت خدا بر روى زمين تا روز قيامت امرى ضرورى است. مرحوم كلينى به سند صحيح از ابى حمزه نقل مى كند كه از امام صادق(عليه السلام) سؤال كردم: آيا زمين بدون امام باقى مى ماند؟ حضرت فرمود: «لَوْ بَقِيَتِ الْأَرْضُ بِغَيْرِ إِمَامٍ لَسَاخَتْ»(3)؛ (اگر زمين بدون امام باقى بماند دگرگون خواهد شد).
7. يكى از اسباب گوشه نشين شدن انبيا و رسل، خوف از قتل به جهت حفظ جان و به اميد نشر شرايعشان بوده است. امام مهدى(عجل الله تعالی فرجه) نيز با نبود اسباب عادى براى نصرت و يارى اش و خوف از كشته شدن، به امر خداوند مأمور به غيبت و دورى از مردم شدند. امام صادق(عليه السلام) به زراره فرمود: «لِلْقَائِمِ غَيْبَةٌ قَبْلَ قِيَامِهِ قُلْتُ وَ لِمَ؟ قَالَ يَخَافُ عَلَى نَفْسِهِ الذَّبْحَ»(4)؛ (براى قائم غيبتى است قبل از قيامش. زراره مى گويد: به حضرت عرض كردم: به چه جهت؟ فرمود: زيرا از قتل، بر خود مى ترسد).
8. شيخ صدوق به سندش از امام صادق(عليه السلام) نقل مى كند كه فرمود: «يَقُومُ الْقَائِم(عليه السلام) وَ لَيْسَ لِأَحَدٍ فِي عُنُقِهِ بَيْعَةٌ»(5)؛ (قائم(عليه السلام) قيام خواهد كرد در حالى كه بيعت كسى بر گردن او نخواهد بود).
8. هدايت بر چند قسم است:
الف) هدايت فطرى: كه همان هدايت از راه فطرت است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنيفاً فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْها لا تَبْديلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ذلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَ لكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لا يَعْلَمُونَ»(6)؛ (پس روى خود را متوجه آيين خالص پروردگار كن. اين فطرتى است كه خداوند، انسانها را بر آن آفريده، دگرگونى در آفرينش الهى نيست، اين است آيين استوار، ولى اكثر مردم نمى دانند).
ب) هدايت تشريعى: كه متفرع بر حضور امام(عليه السلام) در ميان جامعه است تا مردم را از نزديك راهنمايى كند: «کانَ النَّاسُ أُمَّةً واحِدَةً فَبَعَثَ اللَّهُ النَّبِيِّينَ مُبَشِّرينَ وَ مُنْذِرينَ وَ أَنْزَلَ مَعَهُمُ الْکِتابَ بِالْحَقِّ لِيَحْکُمَ بَيْنَ النَّاسِ فيمَا اخْتَلَفُوا فيهِ وَ مَا اخْتَلَفَ فيهِ ...»(7)؛ (مردم [در آغاز] يك دسته بودند، [و تضادى در ميان آنها وجود نداشت. به تدريج جوامع و طبقات پديد آمد و اختلافات و تضادهايى در ميان آنها پيدا شد، در اين حال] خداوند پيامبران را برانگيخت تا مردم را بشارت و بيم دهند و كتاب آسمانى كه به سوى حق دعوت مى كرد، با آنها نازل نمود تا در ميان مردم در آنچه اختلاف داشتند داورى كند ...).
ج) هدايت تكوينى: كه همان تصرف و تدبير در نظام آفرينش است: «قالَ الَّذي عِنْدَهُ عِلْمٌ مِنَ الْكِتابِ أَنَا آتيكَ بِهِ قَبْلَ أَنْ يَرْتَدَّ إِلَيْكَ طَرْفُكَ فَلَمَّا رَآهُ مُسْتَقِرًّا عِنْدَهُ قالَ هذا مِنْ فَضْلِ رَبِّي لِيَبْلُوَني أَ أَشْكُرُ أَمْ أَكْفُرُ ... »(8)؛ ([اما] كسى كه دانشى از كتاب [آسمانى] داشت گفت: پيش از آنكه چشم برهم زنى آن را نزد تو خواهم آورد و هنگامى كه [سليمان] آن [تخت] را نزد خود ثابت و پابر جا ديد گفت: اين از فضل پروردگار من است تا مرا آزمايش كند كه آيا شكر او را بجا مى آورم يا كفران مى كنم ؟!...).
د) هدايت باطنى: كه شعبه اى است از ولايت تكوينى و به معناى ايصال به مطلوب است: «وَ جَعَلْناهُمْ أَئِمَّةً يَهْدُونَ بِأَمْرِنا وَ أَوْحَيْنا إِلَيْهِمْ فِعْلَ الْخَيْراتِ وَ إِقامَ الصَّلاةِ وَ إيتاءَ الزَّكاةِ وَ كانُوا لَنا عابِدين»(9)؛ (و آنان را پيشواى مردم ساختيم تا خلق را به امر ما هدايت كنند و هر كار نيكو را [از انواع عبادات و خيرات] و خصوص اقامه نماز و اداى زكات را به آنها وحى كرديم و آنها هم به عبادت ما پرداختند).
با نظر و تامل در مجموع مقدمات فوق به اين نتيجه خواهيم رسيد كه وجود نازنين امام زمان(عجل الله تعالی فرجه) به عنوان دوازدهمين امام، بايد براى روز موعود در پس پرده غيبت بوده تا در آن هنگام به اذن خداوند براى هدايت بشر ظهور كند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.