پاسخ اجمالی:
«خوف» و «رجاء» به عنوان دو عامل بازدارنده و محرک باید به صورت متعادل در وجود هر انسانى باشد تا او را در مسیر طاعات استوار نگه داشته و از معاصى دور نمايد. اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در وصاياى جناب لقمان به فرزندش آمده است: «از خداوند آن گونه خائف باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از عذاب او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى و رجاء تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى اميد به رحمت او داشته باشى».
پاسخ تفصیلی:
«رجاء» در واقع عامل حركت به سوى سعادت و به منزله موتور محرّك دستگاه هاى عظيم توليدى است و «خوف» عامل بازدارنده در برابر طغيان ها و حركات بى رويه است. همان گونه كه وسيله نقليه فاقد موتور، از حركت باز مى ماند و فاقد ترمز در برابر پرتگاه ها و جاده هاى خطرناك ايمنى ندارد، اين دو در وجود هر انسانى بايد به صورت متعادل باشد تا هم به سوى طاعات حركت كند و هم از معاصى خوددارى نمايد.
اهمّيّت اين دو به اندازه اى است كه در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم: در وصاياى لقمان مطالب شگفت انگيزى بود از جمله اينكه به فرزندش چنين گفت: از خداوند متعال آن گونه خائف باش كه اگر تمام نيكى هاى جنّ و انس را به جا آورده باشى، از عذاب او [به علت پاره اى از لغزش ها] ترسان باشى و رجاء تو نسبت به خداوند بايد آن گونه باشد كه اگر معاصى جنّ و انس را انجام داده باشى اميد به رحمت او داشته باشى. هنگامى كه امام صادق(عليه السلام) اين حديث را از لقمان نقل كرد فرمود: پدرم چنين مى گفت: «إِنَّهُ لَيْسَ مِنْ عَبْدٍ مُؤْمِنٍ إِلَّا [وَ] فِي قَلْبِهِ نُورَانِ نُورُ خِيفَةٍ وَ نُورُ رَجَاءٍ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا وَ لَوْ وُزِنَ هَذَا لَمْ يَزِدْ عَلَى هَذَا»(1)؛ (هيچ بنده مؤمنى نيست مگر اينكه كه در قلبش دو نور است نور خوف و نور رجاء اگر اين يكى را وزن كنند ذره اى از آن يكى افزون تر نيست و اگر آن ديگر را وزن كنند ذره اى از اين زيادتر نخواهد بود).
همچنین امام علي(عليه السلام) در بخشی از نامه 27 «نهج البلاغه» مى فرمايد: (اگر مى توانيد خوفتان از خداوند شديد باشد و در عين حال [بسيار] به خدا حُسن ظنّ داشته باشيد [چنين كنيد و] ميان اين دو جمع نماييد؛ زيرا حُسن ظنِّ بنده [خاص خدا] به پروردگار خويش به اندازه خوفش از اوست و آنها كه بيش از همه به خدا حُسن ظنّ دارند كسانى هستند كه بيش از همه از [عذاب او] ترسانند [و ميان خوف و رجاء آنها تعادل كامل برقرار است])؛ «وَ إِنِ اسْتَطَعْتُمْ أَنْ يَشْتَدَّ خَوْفُكُمْ مِنَ اللَّهِ، وَ أَنْ يَحْسُنَ ظَنُّكُمْ بِهِ فَاجْمَعُوا بَيْنَهُمَا، فَإِنَّ الْعَبْدَ إِنَّمَا يَكُونُ حُسْنُ ظَنِّهِ بِرَبِّهِ عَلَى قَدْرِ خَوْفِهِ مِنْ رَبِّهِ، وَ إِنَّ أَحْسَنَ النَّاسِ ظَنّاً بِاللَّهِ أَشَدُّهُمْ خَوْفاً للهِ».
ابن ابى الحديد بعد از آنكه در شرح عبارت امام علي(عليه السلام) مى گويد: امام(عليه السلام) به محمد بن ابى بكر دستور مى دهد كه حُسن ظنّ به خدا و خوف از او را در خود جمع كند و اين مقام والايى است كه جز صالحانِ آماده به آن نمى رسند، حديثى را از امام على بن الحسين(عليهما السلام) نقل مى كند كه فرمود: «لَوْ أنْزَلَ اللهُ عَزَّوَجَلَّ كِتاباً أنَّهُ مُعَذِّبٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ اَكُونَهُ اَوْ اَنَّهُ راحِمٌ رَجُلاً واحِداً لَرَجَوْتُ اَنْ أَكُونَهُ»(2)؛ (اگر خداوند متعال آيه اى نازل كند كه يك نفر را در عالم عذاب مى كند، از آن بيم دارم كه آن يك نفر من باشم و اگر بگويد يك نفر را در همه عالم مورد رحمت قرار مى دهد، اميد دارم آن يك نفر من باشم).
اين تعبيرات به خوبى نشان مى دهد كه به هم خوردن تعادل خوف و رجاء يا سبب غرور و دور ماندن از خدا مى شود، يا يأس از رحمت او را به دنبال دارد كه آن هم مانعى بر سر راه اطاعت و بندگى است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.