علّت عدم پیشرفت «تفسیر موضوعی» در طول تاریخ

چرا در گذشته «تفسیر موضوعی» رشد قابل توجّهی نداشته است؟

شاید مهم ترین مشکل در زمان گذشته برای پیشرفت «تفسیر موضوعی» فقدان معجم هاى دقيق و جامعى بوده كه بتوان هر آيه را به آسانى از آن استخراج كرد و این مسأله مورد اشاره یکی از مهم ترین تألیف کنندگان معجم های قرآنی نیز بوده است.

مشکلات تفسیر موضوعی برای مفسّرین

مشکلاتی که یک مفسر در تفسیر موضوعی با آنها مواجه می شود چیست؟

برخی از مشکلات «تفسیر موضوعی» عبارت اند از: 1- اکتفا کردن به آیاتی که در معجم های قرآنی ذیل عناوینی خاص ذکر شده و غفلت از آیاتی که آن موضوعات بدون الفاظ و واژه های مترادف آن موضوع، در آن ها مورد اشاره قرار گرفته است. 2- فقدان دقّت و ظرافت و ذوق و آگاهی لازم برای جمع بندی و نتیجه گیری از آیات هم موضوع. 3- بی شمار بودن موضوعات طرح شده در قرآن.
 

سابقه تفسیر موضوعی

تفسیر قرآن به روش موضوعی از چه زمانی رایج شده است؟

جوانه هاى تفسير موضوعى قبل از هر چيز در خود قرآن ديده مى شود؛ و دستور قرآن در زمينه تفسير آيات متشابه به وسيله آيات محكم، نوعى از تفسير موضوعى است. در كلمات معصومین نيز نمونه هاى فراوانى آمده كه روش گردآورى آيات مربوط به يك موضوع، جمع بندى و استفاده از آن را به ما می آموزد. مثلا پیامبر(ص) در حدیثی برای استدلال درباره نکوهش دنیا به آیاتی از سوره حدید، زخرف، اسرا و ق؛ و علی(ع) در جمع بندی معنای کفر، به آیاتی از سوره جاثيه، نمل، بقره، ممتحنه، عنكبوت و ابراهيم استشهاد می نمایند.

تأیید تفسیر موضوعی توسط پیامبر(ص) و اهل بیت(ع)

آیا پیامبر اکرم(ص) و ائمه(ع) قرآن را به گونه موضوعی تفسیر می کردند؟

در كلمات معصومین نمونه هاى فراوانى آمده كه روش گردآورى آيات مربوط به يك موضوع و جمع بندى و سپس استفاده از آن را به ما آموخته است. مثلا پیامبر(ص) در حدیثی، برای استدلال درباره نکوهش دنیا، به آیاتی از سوره های «حدید»، «زخرف»، «اسرا» و «ق» استشهاد می کند یا در حدیث دیگری امام علی(ع) در جمع بندی معنای کفر، به آیاتی از سوره های «جاثيه»، «نمل»، «بقره»، «ممتحنه»، «عنكبوت» و «ابراهيم» استشهاد می کند.

تفسیر موضوعی نزد علما و بزرگان

آیا علما و بزرگان پیشین، قرآن را به شیوه موضوعی تفسیر کرده اند؟

تفسير موضوعى به صورت مقطعى و درباره برخی موضوعات در كلمات علماى گذشته دیده می شود اما هيچ كدام تفسیر موضوعی را در تمام محورها مطرح نكرده اند. علامه مجلسی به عنوان یکی از پیشگامان، در هريك از فصول بحارالانوار وارد مى شود، آيات مربوط به آن موضوع را جمع آورى مى كند. از نمونه هاى ديگر تفسير موضوعى، كتاب هايى است كه تحت عنوان «آيات الاحكام» نوشته شده؛ كتاب هايى در زمينه قصص قرآن نيز تأليف يافته كه داستان هاى انبياء را با گردآورى آيات قرآن تشريح مى كند.

روش صحیح در تفسیر موضوعی

به چند روش می توان تفسیر موضوعی قرآن را ارائه داد و کدام روش صحیح تر است؟

براى تفسير موضوعى دو روش وجود دارد: 1. طرح موضوعات مختلف؛ اعم از موضوعات اعتقادى يا اخلاقى و بررسی آنها به وسیله تحليل هاى فلسفى و كلامى و اخلاقى و نهایتا ذکر بعضى از آيات مرتبط با این موضوعات به عنوان شاهد. 2. گردآورى تمام آياتى كه درباره يك موضوع در سرتاسر قرآن وارد شده و كنار هم چيدن آن ها و تفسیر يك يك آن ها و دست یافتن به یک ترسیم کلی. در این روش، مفسّر از خود چيزى ندارد و همه چيز را از قرآن مى فهمد و تمام همّت او كشف محتواى آيات است. اين راه، بهتر ما را به حقايق قرآنى مى رساند.

منظور از تفسیر موضوعی

منظور از تفسیر موضوعی چیست؟

تفسیر موضوعی یعنی آیات مختلفی که در جای جای قرآن درباره موضوعی واحد وجود دارد، یکجا جمع آوری شود تا از مجموع آن، نظر قرآن درباره آن موضوع و ابعاد آن روشن شود. این درک جدید از آنجا به دست می آید که آیات قرآن همدیگر را تفسیر می کنند.

ویژگی ها و امتیازات «تفسیر موضوعی»

«تفسیر موضوعی» چه ویژگی ها و امتیازاتی دارد؟

امتیازات «تفسیر موضوعی» عبارت اند از: 1- رفع ابهام هايى كه در بدو نظر در بعضى از آيات به چشم مى خورد. 2- به دست آوردن يك تفسير جامع درباره موضوعات خاص قرآنی. 3- آگاهى از شرايط، خصوصيات، علل و نتايج موضوعات و مسائل مختلف قرآن. 4- به دست آوردن اسرار و پيام هاى تازه قرآن از طريق انضمام آيات به يكديگر.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

ظُلمُ الأجِيرِ أجرَهُ مِن الکبائِر

کم دادن مزد مزدبَر (کارگر) از گناهان بزرگ است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38