علم خدا 34 مطلب

توصيف علم بی پایان الهی از زبان امام علي(ع)

امام علی(علیه السلام) در خطبه 198 علم بی پایان خداوند را چگونه توصيف كرده است؟

امام علي(ع) درباره علم بی پایان خداوند در خطبه 198 «نهج البلاغه» می فرماید: «خداوند به صداى حيوانات وحشى در بيابان ها، گناهان بندگان در خلوتگاه ها و رفت و آمد ماهيان علم دارد». امام(ع) روى پديده هاى بسيار متنوّع جهان كه چندان مورد توجّه نيست، انگشت گذارده و به علم خداوند در ارتباط با آنان می پردازد. بايد دانست علم خداوند درباره اين امور، منحصر به امروز و ديروز نيست و در طول ميليون ها سال از اين امور مطّلع است.

چگونگی «علم» خداوند به حوادث آينده؟!

از آنجا كه علم خداوند «حضوری» است و حوادث آينده هنوز وجود خارجى پيدا نكرده اند تا در احاطه علم خدا باشند و علم حضورى در مورد معدوم ممكن نيست، علم خداوند به حوادث آینده چگونه است؟

اين اشكال را از سه راه مى توان پاسخ گفت؛ اولا: خداوند هميشه به ذات پاك خود كه علّت همه اشياء است احاطه داشته و دارد، و اين علم اجمالى به همه حوادث و موجودات جهان قبل از ايجاد و بعد از ايجاد است. ثانیا: مفهوم «زمان» نتيجه محدوديّت ديد ماست؛ امّا براى ذاتى كه همه جا حضور دارد، و ازل و ابد را فرا گرفته، ماضى و مضارع و حال بى معنا است، همه حوادث در تمام طول زمان نزد او حاضرند و او به همه حوادث و موجودات عالم، چه در گذشته و چه در حال و آينده احاطه يكسان دارد...

نامتناهی بودن «علم» خداوند

دلایل نامتناهی بودن «علم» خداوند چیست؟

تلاش مستمر انسان براى گشودن رازهاى هستى گنجينه‌هايى از علوم را برای او پدید آورده؛ ولی اين معلومات در برابر مجهولات ما كاهى در برابر كوه است. دليل اين محدوديت در سه چيز است؛ 1- قدرت حواس ما محدود است. 2- تمام دوران عمرِ بشر در برابر عمر جهان آنی بيش نيست. 3- مكان زندگى ما در ميان ستارگان و كهكشان‌ها بسيار كوچك است و از اينجا مى توان به مسأله وسعت علم خداوند پي برد. از همه مهمتر اينكه خدا به ذات خود عالم است و چون ذاتش بى‌پايان است علم او به ذاتش نيز بى‌پايان است و اعداد از بيان عظمت آن عاجزند.

چگونگي «علم» خداوند به «ذات» خویش؟!

خداوند چگونه به «ذات» خویش «علم» دارد در حالی که باید بین عالم و معلوم فرق باشد و علم خداوند عین ذات اوست؟

اين كه مي گويند: خداوند چگونه مى تواند از ذات خود آگاه باشد، در حالى كه عالم و معلوم بايد دو چيز باشند؟ بايد گفت: اولاً اين سؤال منحصر به علم خداوند به ذات مقدّسش نيست؛ بلکه در مورد علم ما به وجود خودمان نيز جارى است. ثانياً: خواجه نصیر الدین طوسى مى گويد: «[در اين موارد] تغاير اعتبارى كافى است؛ به اين معنی که به وجود واحد از دو زاويه نگاه مى كنيم: از زاويه اى كه خود را درك مى كند عالمش مى ناميم و از زوايه اى كه درك شده است معلومش مى خوانيم».

تغییر در موجودات موجب تغییر در «علم» خداوند!!

آیا تغییر موجودات این عالم، سبب تغییر در «علم» و در نتیجه تغییر در «ذات» خداوند می شود؟

ممكن است اشکال شود: وقتي موجودات دائماً در حال تغيير هستد پس علم خدا و ذات او نیز تغيير می کنند. در جواب بايد گفت: اين ايراد وقتي است كه علم خداوند مانند علم ما به اشياءِ خارجى از طريق انعكاس صورت اشياء باشد؛ زيرا تغييرات اين موجودات باعث تغيير اين انعكاس در درون فكر ما مى شود؛ ولى چون علم خداوند «حضوری» است و همه اشياء با تمام وجودشان نزد او حاضرند اين اشكال بی معنا است؛ زيرا تغيير تنها در موجودات روى مى دهد، نه در ذات او؛ ذات مقدّس او به همه آنها احاطه دارد و تنها آنها كه محاطند متغيّرند.

«علم» خداوند به جزئيات با وجود تكثّر آنها؟!

چگونه ممكن است خداوند به همه جزئيات «علم» داشته باشد، در حالى كه جزئيات متعدّد و متكثرند؟

اين اشتباه از اينجا ناشى شده كه منشاء «علم» خداوند را مانند علم ما از طريق انتقال عكس و صورت ذهنى پنداشته‌ اند، در حالى كه علم خداوند به موجودات از اين طريق نيست بلكه تمامى موجودات به ذاتشان نزد خدا حاضرند، و او به همه آنها احاطه دارد بى‌ آن‌ كه احتياج به عكس و نقشى باشد.

تصور گستره «علم» خداوند؟!

آیا گستره «علم» خداوند قابل تصور است؟

در سوره «لقمان»، اشاره ای به وسعت علم خداوند شده و با اعداد و ارقامى زنده و بى نظير اين مسأله را مجسّم کرده و مى فرمايد: «و اگر همه درختان روى زمين قلم شود، و دريا براى آن مركّب گردد، و هفت دريا به آن افزوده شود، [اينها همه تمام مى شود ولى] كلمات خدا پايان نمى گيرد». اكنون به محاسبه مى نشينيم: اگر حجم عظيم تمام جنگل ها و ميلياردها متر مكعب آب درياها كه سه چهارم كره زمين را پوشانده مورد توجّه قرار دهيم، چه وضع عجيبى به وجود مى آيد! قرآن می گوید: همه اينها تمام مي شود و كلمات الهى پايان نمى گيرد.

دانش های «اختصاصی» خداوند؟!

دانش های «اختصاصی» خداوند شامل چه علومی می شود؟

در سوره «لقمان»، بحث از علوم غيبيه اى است كه مخصوص ذات خداوند است و هيچ كس را به حقيقت آن راهى نيست؛ هيچكس جز خدا حوادث فردا را نمى داند، و هيچكس جز خدا زمان رستاخيز را نمی داند، و هيچكس جز خدا آنچه در رحم مادران است را نمى داند، و هيچ كس جز خدا زمان نزول باران را نمى داند، و هيچ كس جز خدا نمى داند انسان در كدام زمين مى ميرد.

«سونوگرافی» ناقض آیه 34 سوره «لقمان»!!

چگونه آیه 34 سوره «لقمان» آگاهی به جنسیت جنين و زمان وضع حمل را مخصوص خدا دانسته است؛ و حال آنکه امروزه تشخیص این امور به وسیله «سونوگرافی» راحت است؟

در این آیه سخن تنها در مسأله جنسيت جنين نيست كه بشر امروزه به علم آن دست يافته است؛ بلكه بحث در تمام كم و كيف، استعدادها، سليقه ها، نبوغ ها، توانائى ها و ضعف ها و خلاصه تمام خصوصيات جنين است كه آن را تنها خدا مى داند. کما اینکه امام علي(ع) مي فرمايد: «خداوند سبحان از آنچه در رحم مادران است از پسر يا دختر، زشت يا زيبا و سخاوتمند يا بخيل و ... باخبر است و اين همان علم غيبى است كه احدى جز خدا از آن آگاه نيست». اين عبارت به خوبى نشان مى دهد كه مقصود، آگاهى از تمام صفات جسمى و روحى جنين است نه خصوص جنسيّت آن.

«حضوری» بودن علم خداوند؟!

علم خداوند به موجودات جهان، «حضوري» است يا «حصولي»؟

ما دو گونه علم داريم كه با هم كاملا متفاوت است. 1- «علم حضوری»؛ مانند علم ما به وجود خود که بدون نياز به هيچ واسطه اى اين علم براى ما حاصل است. 2- «علم حصولی»؛ مانند علم ما به موجوداتى كه بيرون از وجود ماست و عكس و نقشى از آنها از طريق آثارشان به درون روح ما راه مى يابد. علم خداوند به تمامى موجوداتِ جهان، از قبيل قسم اول است؛ چرا كه او همه جا حاضر است و به همه چيز احاطه وجودى دارد و چيزى از او دور نيست.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرضا عليه السلام :

«ان المحرم هو الشهر الذي کان اهل الجاهلية فيما مضي يحرمون فيه الظلم و القتال لحرمة فما عرفت هذه الامة حرمة شهرها و لا حرمة نبيها لقد قتلوا في هذا الشهر ذريته و سبوا نساءه‏»

امالى صدوق، ص 112