تاوان عمومی در مصائب و بحران ها و مسأله عدل الهی؟!

آيه 25 سوره انفال می فرمايد: «و بترسيد از فتنه ای كه چون آيد، تنها مخصوص ستمكاران شما نباشد [بلکه همه را فرا خواهد گرفت]»؛ آيا اين قضيه با عدل خداوند در تضاد نيست؟!

خدا هرگز عموم را به خاطر عمل گروهى عذاب نمى کند، مگر آنکه منکرات در میان آنها آشکار شود و آنها در عین توانائى سکوت کنند و این عذاب نتیجه پدید آمدن بی عدالتی و ظلمی است که در صورت عمل نیک سیرتان به وظیفه شان در امر به معروف و نهی از منکر، هیچ گاه دامن گیر این جامعه نمی گشت؛ در صورتی که خوبان در برابر عمل بدان سکوت کنند، ناهنجاری‌ مثل موريانه ريشه‌ عدالت اجتماعی را می خورد؛ زیرا عدم اصلاح افراد ناصالح نابودی اجتماع را در پی دارد.

در نتیجه نمی توان گفت چون وظیفه خود را در حیطه زندگی شخصی و فردی انجام داده ام از آثار شوم وظیفه ناشناسی هاى دیگران در امان خواهم ماند. چون در اجتماع، چيزی به عنوان «ضرر فردی» وجود ندارد و هر زيان فردی، امكان اين را دارد كه به صورت يك زيان اجتماعی در آيد. به همين دليل، منطق و عقل حکم می کند در پاك نگه داشتن محيط اجتماعی خود از هر گونه تلاش و كوششي خودداری نکنیم.

حکمت تنوع در معجزات پیامبران الهی؟

چرا معجزات پيامبران الهي بسيار متنوع و مختلف بوده اند؟ بهتر نبود پیامبران الهی معجزه مشترکی می داشتند تا کسی که آن را ارائه می داد، بدون شک نبوتش اثبات می گشت؟ مگر ارائه معجزات متنوع چه مزیتی دارد جز اینکه موجب می شود عده ای به راحتی پیامبران الهی را متهم به سحر و جادو کنند؟

آوردن معجزه الهی از سوی پیامبران از آنجا که به هدف هدایت مردم صورت می گیرد باید تناسبی با مقتضیات جامعه هدف داشته باشد. پیامبران اقوام مختلف در هر عصر و زمان معجزات الهی متفاوتی ارائه داده اند تا حداکثر بهره برداری را از تمرکز و توجه افکار اجتماع خود به موضوعات خاص ببرند. به عنوان نمونه وسعت سحر در عصر حضرت موسى(ع) و پیشرفت طبّ در عصر حضرت مسیح(ع) هر کدام ایجاب مى کرد که معجزات آنها چنان باشد که پیشرفته ترین علوم و دانش هاى زمان در مقابل آن عاجز بماند.

فلسفه تحريم برخی از «خوراکی ها»

چرا اسلام خوردن برخی از خوراکی ها را تحریم نموده است؟

اسلام با تحریم گوشت درندگان، نمي خواهد انسان مسلمان خوى درندگى پيدا كند. همچنین گوشت خنزير(خوك) را تحريم كرده؛ زیرا اين حيوان معروف به بى بند و بارى جنسى است، و اسلام نمى خواهد از طريق هورمونهاى موجود در گوشت این حیوان، اين صفات ناپسند به جامعه اسلامی منتقل شود. اگر اسلام، شرب خمر را حرام كرده به خاطر آن است كه بوى آن بد، مزه آن ناخوشايند، و آثار آن ناميمون است و ضررهاى فراوانى به دنبال دارد.

تفاوت های طبیعی انسان ها، و مساله عدل الهی؟!

چگونه تفاوت های طبیعی انسان ها در زیبایی، سلامت و توانایی ها و... با عدل الهی در آفرینش سازگار است؟!

اولا: یکی از لوازم و ویژگی های نظام احسن، وجود تفاوت در استعداد و توانایی ها و ظاهر مخلوقات است. اگر انسان ها همانند بودند، هرگز زندگی اجتماعی که کمال محسوب می شود، ادامه نمی یافت و مشکلات عدیده ای را در پی داشت. چرا که افراد انسان باهم يك درخت بزرگ و بارور را تشكيل مى ‏دهند كه هر دسته بلكه هر فردى رسالت خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب‏ آن دارای ویژگی هایی است.
ثانیا: در ميان افراد بشر يك سلسله تفاوتهاى مصنوعى نیز وجود دارد كه یا نتيجه مظالم و «ستمگرى» بعضى از انسانها نسبت به بعض ديگر است، یا حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. مسلما اين تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرينش نمى ‏توان گذارد.
ثالثا: هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و کمال نمی گردند. در قیامت نیز بر اساس توانایی انسانها حکم خواهد شد. از دید قرآن آنچه سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد و آنچه به اقتضای حکمت الهی سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده، وسیله امتحان است و مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.

حکمت آفرینش میکروب های خطرناک، و مسئله عدل الهی؟!

آفرینش ميكروب های خطرناك چگونه با عدل الهی سازگار است؟!

اولا: شرور اموری «عدمی» هستند، یعنی مثلا وقتی می گوییم بیماری، منظورمان عدم سلامت است. امر عدمی نمی تواند منتسب به خالقی باشد.
ثانیا: شرور اموری «نسبی» هستند نه مطلق. یعنی از آنجا که بدی ذاتی آن امر نیست، برای صدق وصف بدی برای آن نمی توان به صورت کلی و مطلق حکم داد. به تعبیر دیگر برای صدق وصف «بد» برای هر پدیده، پای عنصری به عنوان «ملاک مقایسه» به میان می آید که چیزی جز دیدگاه و منافع شخصی ما نیست.
ثالثا: میکروب ها نیز مثل همه آفریده های الهی بنا به ضرورتی خلق شده و فعال شدن دستگاه ایمنی بدن و تقویت آن منوط به فعالیت میکروب هاست. خارج از بدن نیز میکروب ها فواید بسیار زیادی در تجزیه فضولات و لاشه های حیوانات مرده و تبدیل و بازیابی آنها به عناصر حیاتی ای چون ازت و هیدروژن و اکسیژن دارند.

عمر کوتاه برخی از اطفال و عدل و حکمت الهی؟!

حکمت آفرینش طفلی که عمر کوتاهی دارد و ثمری جز داغ دار نمودن والدین ندارد چیست؟! آیا این پدیده با عدل الهی سازگار است؟!

اولا: ذات الهی اقتضای آفریدن را دارد و هر چیزی که اقتضای وجود و هستی یافتن را داشته باشد از سوی خدا فیض وجود را دریافت می کند. این لطف و تفضل خداوند است و همین که طفلی توانسته حتی برای مدّت کوتاهی پای بر عرصه وجود بنهد، مشمول لطف و تفضل خدا بوده است. لذا منطقی نیست که کسی به ذات خداوند اعتراض کند که چرا عطا و تفضلش را از آفرینش چنین کودکی دریغ نکرده است!
ثانیا: این گونه نیست که دست خداوند مستقیما و بدون طی کردن نظام اسباب و علل، گریبان آن طفل را بگیرد و در حالی که کاملا سالم است، در آغوش مرگ اندازد. بنابراین باید سراغ آن نظام های علی و معلولی رفت و دید که بشر چگونه و با کدام انتخاب های نادرست موجب پدید آمدن کاستی ها و عوارض و امراض در زندگی کودکانش شده و آنها را به ورطه مرگ کشانده است؟
ثالثا: خداوند مالک و صاحب اصلی همه پدیده هاست و اگر آدمی با چنین دیدگاهی به جهان و پدیده های آن بنگرد، خالق آن را مالک اصلی همه چیز می داند و کمتر به چنین رنج هایی که در فرض سؤال طرح شده گرفتار می آید. چنین انسانی در مقام پدر یا مادر خواهد دانست که فرزند مال آنها نبوده است؛ خدا امانتی را به آنها داده و در روزی خاص بازستانده است.

دستورات اسلام براي «بيمار نشدن»

اسلام برای مبتلا نشدن به بیماری ها چه دستوراتی دارد؟

آيه «كُلُوا وَ اشرَبُوا و لَاتُسرِفُوا» با وجود سادگي يكى از مهمترين دستورات بهداشتى است؛ چراكه سرچشمه بسياري از بيماريها غذاهاي اضافي است كه در بدن انباشته مي شود و منبعی مهم براي عفونت هاست. طبق روایات، معده خانه همه بيماريها است و امساك و پرهيز، سرآمد همه داروها است. همين دستور ساده اسلام بود که طبيب مسيحي را وادار کرد که به توجه عميق دين اسلام به بهداشت و سلامت انسانها اعتراف كند.

نگاهي به معناي «صبر»

«صبر» چیست و در روایات از چه جایگاهی برخوردار است؟

«صبر» به معناي كنترل نفس در تنگناها و استقامت آن در انواع شدائد و مشكلات و عدم تشويش در سختيها و مصيبتها است. در روايتى آمده که پيامبر(ص) از جبرئيل پرسيدند: «صبر چيست؟ جبرئيل گفت: صبر اين است كه شكيبائى و استقامت ورزى در ناراحتى، چنانكه پايدارى مي ورزى در شادمانى و در بيمارى، چنانكه در سلامتى، پس نبايد شكايت كند صابر از كيفيت حال خود نزد خلق بواسطه مصيبت و بلاهائى كه به او رسيده است».

غیر قابل اعتماد بودن «دنیا»

امام علی(علیه السلام) با چه بیانی غیر قابل اعتماد بودن «دنیا» را ترسیم می کند؟

امام(ع) در بخشی از خطبه 111 به دو نكته مهم درباره وضع زندگى دنيا و كم ارزشی مواهب آن اشاره مى فرمايد؛ اول این که هيچ چيز در آن قابل اعتماد نيست، و بعد این که تمام شيرينى هاى آن با تلخى همراه است، لذا مى فرمايد: «حكومت دنيا ناپايدار و همواره دست به دست مى گردد، زندگى آن تيره و شيرينى آن تلخ است، زندگانش همواره در معرض مرگ و تندرستانش در معرض بيمارى اند و ...».

فناپذیری نعمت های دنیوی

امام علی(علیه السلام) زوال پذیری نعمت های دنیوی را چگونه به تصویر می کشد؟

امام در خطبه 83 نهج البلاغه اشاره به نكته مهمّى در رابطه با زندگى دنيا و مواهب آن مى نماید كه تمام نعمت هايش در شُرُف زوال و اضمحلال است و به همين دليل نه قابل اعتماد است و نه شايسته دلبستگى! ایشان با بیان اینکه در دنیا شادابي جوانان به خميدگيِ پيري تبديل مي شود، نعمت سلامتي به انواع بيماريها دگرگون مي شود، انتظار بقا به لحظات فنا دچار مي گردد، لحظات مرگ و فراق و جدايي به ياري جستن از فرزندان و نزديكان و عزيزان سپري مي شود و ... همه اينها را نشانه زوال نعمت هاي دنيوي می دانند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الباقر عليه السّلام :

بَلا فى اِثْنَيْنِ مِنْ اَصْحابِهِ قالَ: فَلمّا مَرَّبِها تَرَقْرَقَتْ عَيْناهُ لِلْبُکاءِ ثُمَّ قالَ: هذا مَناخُ رِکابِهِمْ وَ هذا مُلْقى رِحالِهِمْ وَهيهُنا تُهْراقُ دِماؤُهُمْ، طوبى لَکِ مِنْ تُرْبَةٍ عَلَيْکِ تُهْراقُ دِماءُ الاحِبَّةِ.

بحارالانوار، ج 44، ص 258