پاسخ اجمالی:
اولا: یکی از لوازم و ویژگی های نظام احسن، وجود تفاوت در استعداد و توانایی ها و ظاهر مخلوقات است. اگر انسان ها همانند بودند، هرگز زندگی اجتماعی که کمال محسوب می شود، ادامه نمی یافت و مشکلات عدیده ای را در پی داشت. چرا که افراد انسان باهم يك درخت بزرگ و بارور را تشكيل مى دهند كه هر دسته بلكه هر فردى رسالت خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب آن دارای ویژگی هایی است.
ثانیا: در ميان افراد بشر يك سلسله تفاوتهاى مصنوعى نیز وجود دارد كه یا نتيجه مظالم و «ستمگرى» بعضى از انسانها نسبت به بعض ديگر است، یا حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. مسلما اين تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرينش نمى توان گذارد.
ثالثا: هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و کمال نمی گردند. در قیامت نیز بر اساس توانایی انسانها حکم خواهد شد. از دید قرآن آنچه سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد و آنچه به اقتضای حکمت الهی سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده، وسیله امتحان است و مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد.
پاسخ تفصیلی:
خداوند جهان آفرینش را به بهترین وجه خلق کرده است:
یکی از مهمترین سوالات در بحث عدل الهی، بحث تفاوت در خلقت است. براستی، چرا بعضی زیباتر آفریده شده اند؟ یا برخی صاحب استعداد و توانایی های سرشار می باشند و یا از سلامت کامل برخوردارند؛ امّا عدّه ای دیگر از این نعمت ها مانده محروم اند! آیا این با اصل عدالت سازگار است؟
قبل از پاسخ، شایسته است بدانیم که خداوند جهان آفرینش را به بهترین وجه خلق کرده است. به عبارتی، نظام آفرینش همان نظام احسن است؛ چنانکه در آیه 7 سوره سجده مي خوانیم: (خدا کسى است که هر چه را آفريد، به نيکوترين وجه آفريد)؛ «الَّذِي أَحْسَنَ كُلَّ شَيْءٍ خَلَقَهُ».
اگر به وجود يك انسان نگاه كنيم و هر يك از دستگاه هاى بدن او را در نظر بگيريم، مى بينيم از نظر ساختمان و حجم، وضع سلولها و طرز كار آنها، درست آنگونه آفريده شده كه بتواند وظيفه خود را به نحو احسن انجام دهد، و در عين حال آن چنان ارتباط در ميان اعضاء قرار داده كه همه بدون استثناء روى يكديگر تاثير دارند، و از يكديگر متأثر مى شوند.(1) در کنار این همه کمالات و استعدادهایی که به انسان داده شده است تفاوت هایی نیز وجود دارد که یا در آن حکمتی نهفته است و یا نتيجه نحوه عملکرد و سبک زندگی و تعاملات انسانها با یکدیگر می باشد. در این صورت نباید این تفاوت ها را به حساب دستگاه آفرينش و عدل الهی گذاشت.
در عین حال برای روشن شدن این مسأله سرمنشاء و حکمت برخی از تفاوت ها را بررسی می کنیم.
تفاوت هایی که انسان در آن نقشی ندارد:
برخی از تفاوت های انسانی، تفاوت های طبیعی ـ خدادادی ـ می باشند که انسان در آن نقشی ندارد امّا بخاطر مصالحی لازم بوده که این تفاوتها در خلقت انسان لحاظ گردد. سرچشمه این تفاوت ها طبق بیان امام علی(علیه السلام) که می فرماید: «إِنَّمَا فَرَّقَ بَيْنَهُمْ مَبَادِئُ طِينِهِم»؛ (آنچه بين آنها ايجاد تفاوت كرده آغازهاى سرشت آنهاست)، چیزی جز طینت و سرشت انسان نیست.(2) اگر قرار باشد اینگونه تفاوت های طبیعی در انسان ها وجود نداشته باشد و همه انسانها یک شکل و با ویژگی های یکسان خلق شوند، هرگز حیات و زندگی اجتماعی که کمال انسان محسوب می شود ادامه پیدا نمی کرد و مشکلات عدیده بیشتری را در پی داشت.
انسان ها در یک جامعه مانند هر یک از اعضای بدن يك انسان، يا اجزاء يك درخت، يا يك بوته گل می باشند که با توجّه به هر نقشی ویژگی های متفاوتی دارند.
آيا قدرت مقاومت و استعداد ريشه درخت مى تواند با گلبرگ شكوفه های آن برابری کند؟
و یا استخوان پاشنه پا با پرده هاى ظريف شبكيه چشم از هر نظر يكسان باشند؟!
فرض كنيد كره زمين از چند ميليون انسان همانند و هم ذوق و هم فكر و همسان از هر نظر، پر شده بود! آيا آن وقت زندگی خوبى نصيب انسان می شد؟ مسلماً نه. بلکه انسان در جهنّمی گرفتار شده بود كه همه در آن در زحمت بودند، همه به يكسو حركت مى كردند، همه يك چيز مى خواستند، همه يك پست مى پسندیدند، همه يك نوع غذا را دوست داشتند، و همه خواهان یک شغل بودند. در چنین جامعه ای مشکلات عدیده ای دامنگیر زندگی انسان خواهد شد. تنها در صورتی که ظاهر همه افراد یکسان بود، ـ در صورت وقوع جرم ـ مجرم از غیر مجرم شناخته نمی شد و ... . (تو خود حدیث مفصّل بخوان از این مجمل).
بنابراين، تفاوت در استعدادها و صورت و سیرت، براى حفظ نظام جامعه و حتّى براى پرورش استعدادهاى مختلف، نهايت لزوم را دارد.(3)
افراد انسان باهم يك درخت بزرگ و بارور را تشكيل مى دهند كه هر دسته بلكه هر فردى رسالت خاصى در اين پيكر بزرگ بر عهده دارد، و متناسب آن دارای ویژگی هایی است.
البته هرچند بر اساس حکمت گفته شده در حفظ نظام جامعه، ناگزیر هر یک از افراد یک جامعه برتری و فضیلت و تفاوتی نسبت به یکدیگر دارند، امّا آنچه سبب فضیلت و برتری برخی از افراد شده مسئولیّت ایشان را سنگین تر خواهد کرد. به همین دلیل در قرآن کریم اين تفاوتها وسيله آزمايش شمرده شده است و در آیه 165 سوره انعام می فرماید: (و بعضى از شما را بر بعض ديگر درجاتى برترى داد تا به وسيله اين مواهب و امكاناتی كه در اختيارتان قرار داده است شما را بيازمايد)؛ «وَ رَفَعَ بَعْضَكُمْ فَوْقَ بَعْضٍ دَرَجاتٍ لِيَبْلُوَكُمْ فِي ما آتاكُمْ».(4)
تفاوت هایی که انسان در آن نقش دارد:
شك نيست كه در ميان افراد بشر يك سلسله تفاوتهاى مصنوعى وجود دارد كه نتيجه مظالم و ستمگرى بعضى از انسانها نسبت به بعض ديگر است، مثلا جمعى مالك ثروتهاى بى حسابند، و جمعى بر خاك سياه نشسته اند، عده اى به خاطر كمبود تغذيه و فقدان مسائل بهداشتى عليل و بيمارند، در حالى كه عده ديگرى بر اثر فراهم بودن همه گونه امكانات، در نهايت سلامت به سر مى برند. اين گونه اختلافها: ثروت و فقر، علم و جهل، و سلامت و بيمارى، غالبا زاييده استعمار و استثمار و اشكال مختلف بردگى و ظلمهاى آشكار و پنهان است.
مسلما اينها را به حساب دستگاه آفرينش نمى توان گذارد، و دليلى ندارد كه از وجود اين گونه اختلافات بى دليل دفاع كنيم.(5)
برخی از تفاوت ها نیز حاصل «سبک زندگی» انسان و نحوه تعامل او با طبیعت و سایر انسان ها است. شخصی با رعایت آداب تغذیه در سلامت است و دیگری به دلیل عدم رعایت آن در بیماری بسر می برد. والدینی با رعایت آداب اخلاقی، دینی و علمی زمینه شکوفایی هوش و استعدادهای نهفته ی و تعالی اخلاقی فرزندشان را فراهم می کنند و والدین دیگری نیز با عدم رعایت این توصیه ها فرزندشان را از امتیازاتی محروم می سازند. این امور حاصل تفاوت در سبک زندگی انسان است و باید سرچشمه اين اختلاف ها را نیز در عوامل انسانی جستجو کرد.
جایگاه تفاوتهای طبیعی در کمال و برتری ها و محاسبات الهی؟
هیچکدام از تفاوتهای طبیعی، مانع رشد و رسیدن انسان به کمال نمی گردند؛ لذا به صرف تفاوت ظاهر یا تفاوت در برخی از استعداد ها نمی توان حکم کرد که کسی بهتر است یا بدتر؛ نسبت به کسی ظلم شده است و دیگری تکریم شده است. زیرا اگر شخصی به جهتی از استعدادی محروم شده، استعداد دیگری به او اعطا گردیده است. به همین دلیل است که شما کمتر اشخاصی را می بینید که از حیث توانایی ها با یکدیگر یکسان باشند.
در قیامت نیز این تفاوتها تأثیری در سرنوشت اخروی افراد نخواهند داشت، زیرا خداوند انسان را جز به اندازه توانش تکليف نکرده است؛ «لاَ يُكَلِّفُ اللّهُ نَفْساً إِلَّا وُسْعَهَا».(6) بنابراین، آنان که تواناتر بوده اند مسئولیّت بیشتری در قبال اعمالشان خواهند داشت؛ و آنان که ضعیف تر بوده اند محاسبه سهل و آسان تری در پیش رو دارند و پاداش آنان نیز برتر خواهد بود. برخورد دو گانه با این دو دسته به این دلیل است که برخی با وجود محرومیّت هایی در مسیر بندگی دچار سختی ها و ناملایمات بیشتری شده اند و شایسته پاداش بیشتری خواهند بود. چنانکه پیامبر اسلام(صلی الله علیه وآله) می فرماید: (برترين اعمال، مشكل ترين آن ها است)؛ «أَفْضَلُ الْأَعْمَالِ أَحْمَزُهَا».(7)
از طرفی برتری های طبیعی که فقط برای چند سال دنیا از روی حکمت و اسباب و عللی به برخی افراد داده شده، هرگز معیار برتری نمی باشد، بلکه آنچه مهم است و سعادت ابدی را در پی دارد تقوا و عمل صالح می باشد، چنانکه قرآن در آیه 11 سوره حجرات می فرماید: «إِنَّ أَکرَمَکُم عِندَاللّهِ أَتقَاکُم»؛ (گرامي ترين شما پيش خدا با تقواترين شما است).
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.