معناي «شاهد» و «ظاهر» بودن خداوند

معناي صحيح صفات «شاهد» بودن و «ظاهر» بودن خداوند چيست؟

امام علي(ع) در بیان برخي از اوصاف خداوند مى فرمايد: «او در همه جا حاضر است؛ نه اين كه با اشياء مماس باشد و از همه چيز جداست؛ بى آن كه مسافتى بين او و موجودات باشد». منظور امام(ع) اين است كه حضور خداوند در همه جا نه به معناى حضور مكانى است كه تماس با اشياء داشته باشد؛ بلكه به معناى احاطه وجودى خدا به همه چيز است؛ و جدايى او از اشياء نه به معناى فاصله مكانى يا زمانى است؛ بلكه به اين معناست كه ذات او در غايتِ كمال و غير او در نهايت نقصان است.

«اوصاف خداوند» در کلام امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) در خطبه 213 نهج البلاغه، چگونه خداوند را توصیف می کند؟

امام علی(ع) پيرامون اوصاف خداوند می فرماید: «ستايش مخصوص خداوندى است كه از شباهت به مخلوقات، برتر و از وصف واصفان، والاتر است. با تدبير شگفت آورش بر همه ناظران آشكار است و حقیقت ذاتش بر همه متفكّران پنهان، عالِم است بى آنكه معلوماتش اكتسابى باشد يا فزونى گيرد، همه امور را بدون نياز به تفكّر اندازه گيرى كرده، تاريكيها پوششى بر او نمى افكند و به روشنايى نیازی ندارد، شب و روز براى او متصوّر نيست، دركش از اشيا به حس بينايى و علمش به جستجو و آزمایش وابسته نیست ...».

علت گفتن «لطيف» به خداوند

چرا به خداوند «لطيف» می گويند؟

«لطيف» از ماده «لطف» به معنى كار ظريف، باريك و مهر و محبت است و به موجودات كوچك و نرم، حركت هاى ظريف و امورى كه با حواسّ انسان درك نمى شود نيز اطلاق مى گردد. اين وصف در مورد خداوند به معنى رفق و مداراى او نسبت به بندگان و توفيق و نگهدارى آنها از خطرات و مشكلات است. پيام تربيتى اين واژه اين است كه از يك طرف انسان را در مشكلات به الطاف خفيّه و جليّه خدا اميدوار مى كند و از سوى ديگر آنها را به لطف و مرحمت نسبت به يكديگر دعوت مى كند و از سوى سوم به انديشه در مخلوقاتِ ظريف خداوند وا مى دارد.

معنای صفت «حَفِىّ»؟!

چرا به خداوند «حَفِىّ» می گويند؟

واژه «حَفِىّ» به معني پا برهنه راه رفتن، اصرار در سؤال نمودن، علم به چیزی داشتن و نیکی کردن می باشد؛ ولى بعید نیست ريشه اصلى اين معانى، اصرار در راه رفتن باشد به گونه اى كه پوست پا نازك شده يا از بين برود، سپس در اصرار و مبالغه در هر چيزى به كار رفته است. اما اين واژه در مورد خداوند ممکن است به معنى «عالم» و «آگاه» باشد که از صفات ذات است و اگر به معنى نهايت نيكوكارى و محبت باشد از صفات فعل است.

معنای صفات «حَسيب» و «سريع الحساب» و «اسرعُ الحاسبين»؟!

چرا به خداوند «حَسِيب» و «سريع الحساب» و «اسرعُ الحاسبين» می گويند؟

واژه «حَسِيب» از ماده «حِساب» به معني شمردن و كفايت كردن آمده است. اين واژه هنگامى كه در مورد خدا به كار مى رود، به يكى از سه معنی مى باشد: كسى كه همه چيزِ جهان را احصاء كرده و از آنها باخبر است، كسى كه حساب بندگان را در قيامت رسيدگى مى كند و كسى كه امور بندگان را كفايت مى كند. واژه «حسيب» با «سريع الحساب» و «اسرع الحاسبين» متقارب است. خدا «اَسْرَعُ الْحاسِبِيْن» است؛ يعني نيازى به حساب كردن ندارد، چرا كه تمام اعمال بندگان يكجا نزد او حاضر است.

معنای صفت «شديد العقاب»؟!

چرا به خداوند «شديد العقاب» می گویند؟

وصف «شديد العقاب» در مورد خدا به اين معنی نيست كه عقاب او زائد بر مقتضى عدالت باشد؛ بلكه به اين معناست كه مجازات او هم در دنيا و آخرت و هم در جسم و جان است و كسي از مجرمان از آن در امان نيست. اين وصف، هشدارى است به آنها كه عصيان خدا را جدّى نمى گيرند و مرتكب هر گناهى مي شوند و به عواقب آن نمى انديشند و به لطف خدا مغرور مى شوند.

علت گفتن «كريم» به خداوند

چرا به خداوند «كريم» می گويند؟

واژه «كریم» از ماده «کرم»، که به گفته «راغب» اگر وصف انسان باشد به معنى اخلاق پسنديده اى است كه از او ظاهر مى شود و اگر توصيف خدا باشد به معنى احسان و انعام آشكار اوست. مفسّران در تفسير واژه «كريم» به عنوان وصف خداوند، تعبيرات مختلفى دارند كه دليل خاصى بر هيچ كدام از تفسيرها نداريم؛ امّا چون كَرمِ خداوند كامل ترين نوع كرم است، همه آن مفاهيم در آن جمع است. اين واژه در قرآن، گاه وصف روزى قرار گرفته، گاه وصف فرشتگان و گاه وصف عرش و گاه وصف قرآن و هر يك از اين امور داراي نوعی كرامت و ارزش والا است.

علت گفتن «حمید» به خداوند

چرا به خداوند «حمید» می گويند؟

«حميد» از ماده «حمد» به معناى ستايش كردن است و در اينجا به معناى محمود است و اشاره به شايستگى خداوند براى هرگونه ستايش دارد. ستايش به خاطر ذات بى مثالش، اسماء و صفاتش، افعال و اعمال ستوده اش و همه ارزاقِ گوناگون معنوى و مادى كه به ما و همه بندگان عطا مى كند. واژه «حميد» در قرآن غالبا با «غنى» يا «عزيز» آمده و شايد به خاطر آن باشد كه افراد غنى بر اثر غرور غالباً كارهاى نكوهيده مى كنند؛ ولى خداوند، در عين غنى و عزيز بودن، تنها افعال محموده از او سر مى زند، لذا از هر نظر شايسته ستايش است.

«رحمت واسعه الهی» در لسان روايات

جایگاه «رحمت واسعه الهی» در زندگی انسانها در روایات اسلامی چگونه تبیین شده است؟

وسعت عجيب رحمت خدا در احاديث بازتاب گسترده اى دارد. اميرمؤمنان على(ع) می فرمايد: «خداوند نسبت به بندگانش رحيم است و از رحمت او اين است كه يكصد شاخه رحمت آفريده، يكى از آن را بين تمام بندگان تقسيم كرده و به واسطه آن، مردم نسبت به يكديگر مهربانند و مادر نسبت به فرزند خود مهر مى ورزد... در روز قيامت اين رحمت را به نود و نه قسمت ديگر اضافه مى كند و با همه آنها امت پيامبر(ص) را مشمول رحمتش قرار مى دهد». دامنه رحمت الهی آن قدر گسترده است كه در روايت آمده كه در قيامت شيطان هم به رحمت الهی طمع می كند.

علت گفتن «ودود» به خداوند

چرا به خداوند «ودود» می گويند؟

واژه «وَدُوْد» در اصل به معنى محبت داشتن نسبت به چيزى و آرزوى وجود آن است. «ودود» در مورد خدا به معنى كسى است كه بندگان را دوست دارد و اعمال آنها را مى پذيرد يا به معنى كسى است كه دوستى بنده اش را در دل ديگران مى اندازد. مفهوم محبت در خدا و انسان ها متفاوت است؛ در انسان يك نوع توجّه قلبى است، در حالى که محبّت در مورد خدا به معنى انجام كارهايى است كه مايه سعادت بندگان می باشد و نشانه لطف اوست. توجّه به اين وصف خدا اثر تربيتى فوق العاده اى دارد و آن اين است كه سبب پيدايش محبت بندگان نسبت به او مى شود.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

فَعَلى مِثْلِ الْحُسَينِ فَلْيَبْکِ الْباکُونَ فَاِنَّ البُکاءَ عَلَيهِ يَحُطُّ الذُّنُوبَ الْعِظامَ.

گريه کنندگان بايد بر کسى همچون حسين عليه السّلام گريه کنند، چرا که گريستن براى او، گناهان بزرگ را فرو مى ريزد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284