پاسخ اجمالی:
«حميد» از ماده «حمد» به معناى ستايش كردن است و در اينجا به معناى محمود است و اشاره به شايستگى خداوند براى هرگونه ستايش دارد. ستايش به خاطر ذات بى مثالش، اسماء و صفاتش، افعال و اعمال ستوده اش و همه ارزاقِ گوناگون معنوى و مادى كه به ما و همه بندگان عطا مى كند. واژه «حميد» در قرآن غالبا با «غنى» يا «عزيز» آمده و شايد به خاطر آن باشد كه افراد غنى بر اثر غرور غالباً كارهاى نكوهيده مى كنند؛ ولى خداوند، در عين غنى و عزيز بودن، تنها افعال محموده از او سر مى زند، لذا از هر نظر شايسته ستايش است.
پاسخ تفصیلی:
«حميد» از ماده «حمد» به معنى ستايش كردن است و نقطه مقابل آن مذمّت و نكوهش كردن مى باشد، بنابراين «حميد» كه در اينجا به معنى محمود است و اشاره به شايستگى خداوند براى هرگونه ستايش دارد. ستايش به خاطر ذات بى مثالش، ستايش به خاطر اسماء و صفاتش، ستايش به خاطر افعال و اعمال ستوده اش و بالاخره ستايش به خاطر آن همه مواهب و ارزاق و روزى هاى گوناگون معنوى و مادى كه به ما و همه بندگان عطا مى كند.
مرحوم كفعمى در «مصباح» مى گويد: «حميد» كسى است كه در افعالش در شادى ها و گرفتارى ها و در ناراحتى ها و راحتى ها، شايسته ستايش است.(1) همچنین «ابن اثير» در «نهايه»، «حميد» را به عنوان يكى از اوصاف پروردگار به معنى كسى كه در هر حال شايسته حمد و ستايش است ذكر كرده، سپس مى افزايد: مفهوم حمد و شكر، به يكديگر نزديك است، هرچند حمد عموميت بيشترى دارد؛ چرا كه حمد و ستايش هم در برابر صفات ذاتى است و هم عطايا و بخشش ها، در حالى كه شكر فقط در برابر مواهب و عطايا است، نه صفات. به هر حال همان گونه كه گفتيم: حمد مفهوم گسترده اى دارد كه هم ستايش ذات و هم صفات و هم افعال را شامل مى شود.
قابل توجّه اين كه: واژه «حميد» كه شانزده بار در آيات قرآن مجيد تكرار شده در غالب موارد با «غنى» يا «عزيز» همراه است و اين شايد به خاطر آن باشد كه افراد غنى و قدرتمند، بر اثر غرور غالباً دست به كارهاى ناموزون و نكوهيده مى زنند كه شايسته مذمت و نكوهش است ولى خداوند، در عين غنى و عزيز بودن جز افعال محموده از او سر نمى زند و در كنار اوصاف جمال و كمالش نيز هيچ وصف نكوهيده اى وجود ندارد، پس او از هر نظر حميد و شايسته ستايش است.(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.