علت گفتن «حمید» به خداوند

چرا به خداوند «حمید» می گويند؟

«حميد» از ماده «حمد» به معناى ستايش كردن است و در اينجا به معناى محمود است و اشاره به شايستگى خداوند براى هرگونه ستايش دارد. ستايش به خاطر ذات بى مثالش، اسماء و صفاتش، افعال و اعمال ستوده اش و همه ارزاقِ گوناگون معنوى و مادى كه به ما و همه بندگان عطا مى كند. واژه «حميد» در قرآن غالبا با «غنى» يا «عزيز» آمده و شايد به خاطر آن باشد كه افراد غنى بر اثر غرور غالباً كارهاى نكوهيده مى كنند؛ ولى خداوند، در عين غنى و عزيز بودن، تنها افعال محموده از او سر مى زند، لذا از هر نظر شايسته ستايش است.

علت ذكر دو صفت «حكيم» و «حميد» در كنار هم؟!

چرا در آیات قرآن کریم دو صفت «حكيم» و «حميد» در كنار هم ذكر شده ‌اند؟

در سوره «فصلت» به تعبيري برخورد مي‌كنيم كه توصيف «حكيم» در كنار «حميد» ديده مى شود. در این آیه خداوند ضمن اشاره به عظمت قرآن مجيد مى فرمايد: «... هيچ گونه باطلى، نه از پيش رو، و نه از پشت سر، به سراغ آن [قرآن] نمى آيد؛ چرا كه از سوى خداوند حكيم و شايسته ستايش نازل شده است». آری خداوند حكيمى آن را نازل كرده كه از همه اسرار آفرينش انسان و جهان آگاه است و با نزول آن، انسان را از بزرگ ترين نعمت خود بهره مند كرده است، نعمتى كه شايسته هرگونه حمد است و به اين دليل توصيف «حميد» بعد از «حكيم» آمده است.

علّت همراهی صفات «غنى و حمید» با یکدیگر

چرا دو صفت «غنى» و «حمید» همیشه با یکدیگر به کار مى روند؟

علت همراهی این دو صفت این است که بسیاری از افراد غنی، بخیلند اما خداوند غنی است و این به خاطر جود و بخشندگی اش است، که سزاوار حمد و ستایش است. همچنین اغنیا دارای غنای ظاهری هستند، که البته همه امکانات را خدا در اختیارشان گذاشته است و تنها اوست که غنی بالذات است. اغنیا اگر کاری می کنند بخاطر سود است اما خدا بی حساب می بخشد و از همه شایسته تر به حمد و ثنا است.

بی نیازی خداوند از عبادت بندگان، و امر به عبادت

آیا خداوند به عبادات ما نیاز دارد که امر به عبادت نموده است؟

طبق آیه «الله هو الغنی الحمید»، خداوند بى نیاز مطلق و انسانها فقر مطلقند؛ چراکه او وجودى است بى نهایت از هر نظر و واجب الوجود در ذات و صفات. این که می گوید: خداوند هم غنى است و هم حمید، از یک سو انسان را از مرکب غرور پیاده مى کند و از سوى دیگر می فهماند که نباید دست نیاز به درگاه غیر او دراز کرد. بنابراین، او نیازى به شما و عبادتتان ندارد، و این شما هستید که به او نیازمندید و از طریق عبادت او راه کمال را می پیمایید، و در عین حال رحمت واسعه او همه شما را در بر گرفته است.

استدلال بر توحید خالقیت و توحید مالکیّت درکنار هم در قرآن

آیا در قرآن بر توحید خالقیت و توحید مالکیّت استدلال شده است؟

آیات 25  و 26 سوره لقمان مى فرماید: «اگر از مشرکان بپرسی چه کسى آسمانها و زمین را آفریده؟ مى گویند: اللّه». پس مشرکان هرگز منکر توحید خالق نبودند. بعد از ثبوت خالقیت، دیگر نیاز به دلیل دیگرى بر مالکیت او نیست، بنابراین  بعد از آن مى فرماید: «از آن خدا است آنچه در آسمان ها و زمین است». حال آن کس که «خالق» و «مالک» است، باید «مدبّر» امور جهان نیز باشد. که به این ترتیب توحید «خالقیت»، «مالکیت» و «ربوبیت» ثابت مى گردد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الرّضا عليه السّلام :

مَنْ کانَ يَوْمُ عاشورا يَوْمَ مُصيبَتِهِ وَ حُزْنِهِ وَ بُکائِهِ جَعَلَ اللّهُ عَزّوَجَلّ يَوْمَ القيامَةِ يَوْمَ فَرَحِهِ وَ سُرُورِهِ

هر کس که عاشورا، روز مصيبت و اندوه و گريه اش باشد، خداوند روز قيامت را براى او روز شادى و سرور قرار مى دهد.

بحارالانوار، ج 44، ص 284