اولا: مرگ هر انسانی تابع نظام «علّت و معلول» است؛ اگر خداوند بخواهد جلوی تأثیر «علل» را بگیرد، اساس این جهان مادی از هم خواهد گسست. هماهنگی با طبیعت و «کنترل نظام علت و معلول» به نفع «سلامت» انسانها بواسطه «نعمت عقل و تدبیر» به عهده خود انسانها گذاشته شده است. از طرفی عوامل بشری نیز در مرگ انسانها نقش مهمّی دارند و نمی توان «عدل خدا» را زیر سوال برد و «عمل و تدبیر انسان» را فراموش کرد!
ثانیا: خداوند در «دنیا و آخرت» بصورت «تکوینی و تشریعی» از یتیم «حمایت» می کند. اگر کودکی که یتیم شده است سختی های دنیا را تحمل کند، در دنیا به مقاماتی می رسد که همگان آرزوی آن را دارند. از طرفی دیگر اين افراد که با مجاهدت، مشکلات را تحمّل کرده و صبر پیشه می کنند، ثواب بيشتری در آخرت از اعمال خود مي برند؛ چون «برترين اعمال، مشكل ترين آنها است». در دستورات دینی نیز یتیم از رحمت خداوند مهربان بی نصیب نیست و قرآن كریم و پیشوایان معصوم(ع) امر سرپرستی كودكان یتیم را به مؤمنین سپرده اند تا در جامعه یتیمی آواره نماند و در پناه مؤمنان نیازهای آن ها برطرف شود. در نتیجه اگر در جامعه ای شاهد بدرفتاری با یتیم باشیم و کسانی پیدا نشوند که سرپرستی یتیم را برعهده گرفته و گرامی بدارند، بجای تردید در عدالت خداوند در «انسانیت» افراد آن جامعه باید شک کرد.