گزینش «عدل الهی»، به عنوان یکی از اصول اعتقادی شیعه؟!

چرا از صفات خداوند، تنها «عدل» از اصول اعتقادی شیعیان قرار گرفته است، در صورتی که در بسیاری از آیات قرآن، احادیث و ادعیه بر صفات دیگری مثل «رحمانیّت» تاکید بیشتری شده است؟!

در طول تاریخ، مساله «عدل الهی» به عنوان یکی از صفات فعل خداوند، مورد نزاع بین اشاعره و عدلیه بوده است. اشاعره با عدم اعتقاد به حسن و قبح ذاتی افعال، منشاء عادلانه بودن هر فعلی را صدور از جانب خداوند می دانند و در مقابل، عدلیه معتقدند که با توجه به حسن و قبح ذاتی افعال، فعل الهی باید منطبق با پدیده هایی باشند که حسن ذاتی دارند. این نزاع مهمِّ کلامی ـ تاریخی در کنار حوادث سیاسی اجتماعی که «عدل الهی» در آنها نقش ویژه ای داشت و نیز ارتباط و تاثیر مساله «عدل الهی» در حوزه آفرینش و قانون گذاری و در حوزه جزا و سایر مسائل دینی و علاوه بر آن بازگشت بسیاری از صفات الهی چون «حکمت»، «تدبیر» و «علم الهی» به «عدل» موجب گزینش آن به عنوان یکی از «اصول اعتقادی» گردیده است.

اجماع فقها بر وجوب تقلید؟

آیا میان فقها بر وجوب تقلید اجماع وجود دارد؟

برخی از فقهای شیعه مانند شهید اول، سید مرتضی و میرزای قمی و نیز چهره هایی از فقهای اهل سنت مانند غزالی و فخر رازی، ادعای اجماع علما را بر مشروعیت تقلید نموده اند. با این حال از آنجایی که به نظر می رسد مدرک اجماع کنندگان، آیات و روایات است، اعتبار این اجماع به سایر ادله تقلید بازمی گردد و این اجماع به اصطلاح اجماعی «مدرکی» بوده و نمی تواند در این مورد خاص، به عنوان دلیل مستقل در کنار دیگر منابع اجتهاد در نظر گرفته شود. ضمن اینکه در طول تاریخ، عده ای از علما و صاحب نظران به مخالفت با تقلید پرداخته اند.

به هر حال اگر تقلید از مجتهد امری نامشروع باشد، شخص مکلف برای تحصیل حکم شرعی راهی جز اجتهاد یا احتیاط ندارد. لازمه ضرورت یافتن اجتهاد برای همه مکلفین پدید آمدن عسر و حرج و اختلال در معیشت مردم‌ خواهد بود. چون اجتهاد مقدماتی دارد که فراگیری آنها بسیار دشوار‌ است‌ و انسان را از اشتغال به نیازهای دیگرش باز می دارد. از این رو بعضی از علما، اجتهاد مطلق ‌‌را‌ نـاممکن می دانند. حـال چگونه ممکن است شارع مقدس، همه امت را به دنبال‌ اجتهاد‌ و استنباط احکام بفرستد؟! احتیاط نیز امکان پذیر نیست، زیرا از لحاظ آشنایی با مبانی علمی، شناخت موارد احتیاط کمتر از درجه اجتهاد را نمی طلبد.

 

تاریخچه نگارش قرآن به شکل کنونی

از چه زمانی حروف و علائم و تقسیمات قرآن به شکل کنونی شکل گرفت؟

جلال الدين سيوطى می گوید: «علايمى كه هم اكنون براى بيان حركات حروف متداول است و مأخوذ از حروف مى باشد، از ابتكارات خليل بن احمد است و...». همچنین گفته شده تقسيم قرآن به قسمت هاى ده گانه و پنج گانه و حزب و جزء و تعيين علامت و نشانه براى آنها، به امر مأمون عباسى انجام گرفته است. از سویی کتاب «جمال القراء»، تقسيم بندى قرآن را به 30 جزء و هر جزئى را به 12 قسمت، كه مجموعا 360 قسمت باشد، را به دانشمند معتزلی «ابوعثمان عمرو بن عبيد» نسبت داده كه او نیز با درخواست منصور، خليفه عباسى اين كار را انجام داده است.

تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «صفات جمال» و «جلال»

چگونه می توان «آیات متشابه» قرآن را در مورد «صفات جمال» و «جلال» تبيين نمود؟

متکلمان امامیه؛ خداوند را متّصف به «صفات جمال» و «جلال» می دانند، لکن «معتزله» و «اشاعره» در اتّصاف خداوند به این صفات اختلاف دارند. «معتزله» اتّصاف خداوند به هر گونه صفتی را نفى مى كنند؛ زيرا لازمه اتّصاف، اقترانِ ذات حقّ به مبدأ صفات مى باشد؛ اما «اشاعره» معتقدند ظاهر قرآن بايد رعايت شود و هيچ گونه تأويلی را نمی پذیرند؛ زیرا خداوند خود را به اين صفات متّصف کرده و با زبان قوم سخن گفته و اين وصف بايد با مفاهيمى باشد كه عرف آن را دريافت مى كنند. لکن «امامیّه»، ذات مقدسه را منشأ تمامى صفات كمال مى دانند؛ زيرا اوصاف کمالیه از ذات او نشأت گرفته و نشايد كه ذات او فاقد كمالات باشد.

تبيين «آیات متشابه» قرآن راجع به «تحيّز»

«آیات متشابه» قرآن درباره «تحيّز» چگونه تبیین می شود؟

«تحيّز» عبارت است از اشغال مكان و دارا بودن جهت خاص که اين از ويژگى هاى موجودات مادّى و لازمه جسميّت است. به اين معنا كه فضايى را به وجود خود اشغال كند و به اين سبب در جهت خاصى قرار مي گيرد و داراى ابعاد شش گانه (راست، چپ، جلو، پشت، بالا و پايين) مي گردد. اشعرى قائل به تحيّز مى باشد و خدا را داراى مكان مى داند؛ اما اماميّه و نيز معتزله با در نظر گرفتنِ آيه كريمه «لَيْسَ كَمِثْلِهِ شَيءٌ»، خدا را از هر گونه شباهت به مخلوق مِبرّا می دانند.

نگاه قرآن کریم به مسئله «سحر»؛ نظر استاد فقید حضرت آیت الله معرفت(ره)

قرآن كريم با چه رويكردی به مسئله «سحر و جادو» پرداخته و چه تأثيراتی برای آن قائل شده است؟

استاد فقید حضرت آیت الله معرفت(ره): برخی سوال می‌کنند که آيا قرآن براى «سحر»، تأثيرى فراتر از تأثير اسباب و علل طبيعى باور دارد؛ چنان كه اهل جادو و جنبل باور دارند؟ در جواب باید گفت: قرآن چيزى در اين زمينه جز تصريحاتى مبنى بر ناتوانى و بى‌پايگى و رسوايى جادو و جادوگران ندارد و سحر و جادو را تنها چشم بندى و خيال پردازى مى‌داند كه واقعيتى در پس آن نيست.

اعطای «ثواب»، حق بندگان یا لطف خداوند؟!

آیا اعطای «ثواب» از جانب پروردگار، حق بندگان است، یا لطفی از جانب خداوند؟

استحقاق پاداش در جايى است كه كسى به ديگرى خدمتى كند و در برابر آن خدمت، منتظر پاداش و اجرت باشد، در حالى كه مى دانيم همه اوامر و نواهى الهى دارای مصلحت هایی است که به خود مكلّفان باز مى گردد و باعث صفاى روح و تكامل نفس و عزت و سربلندى مى شود و آنها را از مفاسد و بدبختيها نجات مى دهد؛ لذا مكلّفان در اطاعت اوامر الهی و ترك معاصى، به خودشان خدمت مى كنند. با این حال، خداوند از روی لطف، براى تشويق مردم بر اطاعتى كه موجب كمال آنهاست، پاداش قرار داده است.

راه صحیح شناخت «صفات خدا»

راه صحیح معرفت و شناخت «صفات خدا» چیست؟

در بحث معرفت «صفات خداوند»، گروهی قائل به «تشبیه» بوده و صفات خدا را به صفات مخلوقين تشبيه كرده اند و گروه دیگری، در جهت مخالف اين افكار قائل به «تعطيل» معرفت صفات شده اند. با دقت در افکار این دو گروه متوجه می شویم هر دو در خطا و اشتباهند؛ چراكه در پرتو نور وحى و كلمات معصومين(ع) گام برنداشته اند؛ بنابراین برای مصون ماندن از هرگونه خطا و اشتباه باید به همان «معرفت اجمالی» در باب شناخت صفات خدا قناعت کنیم و تنها به اوصافى ايمان داشته باشیم كه در قرآن و بيانات ائمه معصومین(ع) آمده است.

پیش بینی قتل «عثمان» از سوي امام علي(ع)

آیا امام علي(علیه السلام) قتل «عثمان» را پیش بینی فرموده بود؟

حوادث مربوط به عثمان و قتل او، غير منتظره نبود؛ زيرا هر شخصِ هوشيارى پيش بينى مى كرد اين حكومت فاميلى كه همه مقدّرات يك كشور پهناور را به دست يك قوم و فاميل بسپارد پايدار نخواهد ماند و نطفه يك شورش و قيام عمومى را در دل خود پرورش مى دهد و اين يك سنت الهى در تمام طول تاريخ است. تعبیرات امام علی(ع) در «نهج البلاغه» نیز به این امر اشاره دارد: «خداوند گروهى را به گروه ديگر مبدّل ساخت و روزگار ديگرى را به جاى روزگار موجود نشاند و ما از پيش در انتظار دگرگونى هايى بوديم [و آن را پیش بینی می کردیم]؛ همچون كسى كه در خشكسالى در انتظار باران باشد».

عذاب مرتکبین گناهان کبیره از ديدگاه مذاهب اسلامي

از ديدگاه مذاهب اسلامي آیا مرتکبین گناهان کبیره برای همیشه در دوزخ می مانند؟

درباره خلود مرتكبان كبيره در آتش دوزخ دو نظر وجود دارد: 1. «وعيديه» گروهى از خوارجند كه معتقدند: هر گناه كبيره اي موجب كفر شده و باعث خلود در آتش مي شود. 2. اماميه و گروه كثيرى از معتزله و اشاعره معتقدند كه عذاب آنها سرانجام پايان مي پذيرد و آيات مربوط به عذاب جاودانِ مرتكبان كبيره ناظر به كسانى است كه گناهانشان منتهى به كفر و انكار مبدأ يا معاد يا نبوّت يا ضروريات دين شود. اضافه بر همه اينها آيه «اِنَّ اللهَ لَا يَغْفِرُ اَنْ يُشْرَكَ بِهِ وَ يَغْفِرُ مَا دُونَ ذلِكَ لِمَنْ يَشَاءُ» دليل روشنى است بر اينكه از ميان همه گنهكاران تنها مشركان هستند كه قابل بخشش نيستند و در جهنّم خلود دارند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

نَفَسُ الْمَهْمُومِ لِظُلْمِنا تَسْبيحٌ وَ هَمُّهُ لَنا عِبادَةٌ وَ کِتْمانُ سِرّنا جِهادٌ فى سَبيلِ اللّهِ

نَفَس کسى که بخاطر مظلوميّت ما اندوهگين شود، تسبيح است و اندوهش براى ما، عبادت است و پوشاندن راز ما جهاد در راه خداست .

امالى شيخ مفيد، ص 338