ایجاد مانع براي راه یافتن مردم به «حقّ»

چرا عده ای مانع راه یافتن مردم به حقّ و حقیقت می شوند؟

گروهى كه خودشان گمراهند اصرار دارند تمام مردم را به گمراهى بكشانند. آنها منافع نامشروع خود را در كفر و بى ايمانى مردم مى بينند؛ چرا كه يك ملّت مؤمن و معتقد به ارزش هاى والاى الهى هرگز زير بار فراعنه و شياطين نمى روند، لذا تنها راه سلطه بر مردم، گرفتن گوهر ايمان از آنهاست. دولت ها و جمعيت هاى استكبارى دنيا نيز تمام سعي شان بر اين است كه ايمان به خدا و ارزش هاى الهى را از مردم بگيرند تا آنها مانعى بر سر راه منافعشان ايجاد نكنند.

«آمیختن حق به باطل» حربه سیاست مداران ظالم

در دنیای امروز، سیاست مداران چگونه از حربه «آمیختن حق به باطل» استفاده می کنند؟

مسأله آميختن حق و باطل، جزء سياست هاى مخرّب ظالمان و طاغيان است. آنها هميشه با پوشش هايى از حق و شعارهايى از عدالت و اصول انسانى كارهاى شيطانى خود را انجام مى دهند؛ چرا كه به خوبى مى دانند، باطل و ناحق به صورت خالص در هيچ جامعه اى خريدار ندارد، بنابراين چاره اى جز اين نيست كه گوشه هايى از مظاهر حق را با اباطيل خود بياميزند. امام علي(ع) در اين باره مي فرمايد: «فتنه جويان بخشى از حق را با بخشى از باطل مى آميزند و دامهاى شيطان را مى گسترانند تا توده هاى ساده انديش را به دام بيندازند!».

نواقص اعلامیه جهانی «حقوق بشر»

اعلامیه جهانی «حقوق بشر» دارای چه نواقصی است؟

اعلامیه جهانی حقوق بشر، دارای نادرستی ها و کاستی های اساسی است که ریشه در انحرافات فکری مکاتب غیردینی دارد. برخی از آن کاستی ها عبارتند از: 1- قانون گذاران بین المللی تنها به «طبیعت» بشر توجه کرده و «فطرت» انسان را نادیده گرفته اند. 2- مکاتب غیر الهی از رابطه انسان و جهان آفرینش غافل اند. لذا قانون گذاران بین المللی برای رفع آلودگی های مادّی، احساس مسئولیت می کنند، اما از آلودگی های ناشی از گناهان خود انسان، غافل است. 3- اعلامیه جهانی حقوق بشر، انسان را در برابر خدا آزاد می پندارد.

وسعت و محدوده «حق»

از دیدگاه امام علی(ع) محدوده «حق» تا چه اندازه است؟

امام علی(ع) قاعده اى كلّى و بسيار فراگير در مورد «حق» در فرهنگ اسلامى بیان می فرمايد و آن اینکه: «حق در مرحله بيان، از هر چيز وسيع تر است و همه از آن دفاع مى كنند، ولى در مرحله عمل از هر چيز سخت تر و پيچيده تر است؛ چرا كه حق به نفع كسى جريان نمى يابد، مگر اينكه در برابر آن حقى به گردن او قرار مى گيرد و مسئوليتى براى او به وجود مى آورد و حق بر گردن كسى نمى آيد مگر اينكه به نفع او حقى بر ديگرى خواهد بود».

اعطای «ثواب»، حق بندگان یا لطف خداوند؟!

آیا اعطای «ثواب» از جانب پروردگار، حق بندگان است، یا لطفی از جانب خداوند؟

استحقاق پاداش در جايى است كه كسى به ديگرى خدمتى كند و در برابر آن خدمت، منتظر پاداش و اجرت باشد، در حالى كه مى دانيم همه اوامر و نواهى الهى دارای مصلحت هایی است که به خود مكلّفان باز مى گردد و باعث صفاى روح و تكامل نفس و عزت و سربلندى مى شود و آنها را از مفاسد و بدبختيها نجات مى دهد؛ لذا مكلّفان در اطاعت اوامر الهی و ترك معاصى، به خودشان خدمت مى كنند. با این حال، خداوند از روی لطف، براى تشويق مردم بر اطاعتى كه موجب كمال آنهاست، پاداش قرار داده است.

بزرگترین «حق» واجب بر بندگان؟!

از منظر امام علی(علیه السلام) بزرگترین حقی که خداوند بر بندگان واجب ساخته چیست؟

امام علی(ع) می فرماید: «از ميان حقوقى كه خداوند واجب ساخته، بزرگترين آنها حق والى و زمامدار بر رعيت و حق رعيت بر والى است. حقی كه خداوند سبحان آن را بر هر كدام در مقابل ديگرى مقرّر فرموده است، خداوند اين فريضه را چارچوبی برای پيوستگى آنان با يكديگر و موجب عزت و قدرت دين آنها قرار داده است، بنابراين توده مردم هرگز اصلاح نمى شوند مگر با اصلاح زمامداران و زمامداران اصلاح نمى گردند جز از طريق قرارگرفتن ملت در مسير صحيح و مستقيم». آری تنها اگر هر دو صالح باشند، بهترين شرايط براى پيروزى و پيشرفت جامعه فراهم مى گردد.

ناتوانی انسان در تدوین نظام «حقوق بشر»

چرا انسان ها توانایی تدوین نظام حقوقی مورد نیاز بشر را ندارند؟

انسانها برای برقراری نظم و رسیدن به سعادت، نیازمند تدوین حقوق و مقررات هستند. اما منبع این حقوق باید مشترک بین همه انسانها باشد. حال انسان می تواند این منبع مشترک را شناخته و بر اساس آن حقوق بشر را تدوین نماید؟ پاسخ منفی است؛ زیرا انسان ها طبیعتاً با یکدیگر اتحاد و هماهنمگی ندارند و آنچه سبب اشتراک میان آنها است اسباب و ابزارهای مادی است، که ماده، محور کثرت و اختلاف است و اتحاد. از سویی سخن گفتن از حقوق بشر بدون شناخت موضوع آن؛ یعنی انسان، شدنی نیست. لذا بشر در تدوین حقوق خود نقص دارد.

«خانواده جهانی» از نگاه قرآن

قرآن کریم چه دیدگاهی نسبت به «خانواده جهانی» ارائه داده است؟

قرآن از لحاظ نظری خانواده جهانی را بر سه بخش مسلمان، موحّدان غیرمسلمان و ملحدان تقسیم کرده و برای آنان پیامی ویژه و حقوقی خاص قائل شده است. لذا در آغاز بعثت دو اصل را در اختیار پیامبر(ص) قرار داد تا به تدبیر امور این سه دسته بپردازد. این دو اصل عبارتند از: «جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم؛ و بعضی از ما بعض دیگر را به خدایی نپذیرند». در واقع قرآن هر سه عضو خانواده جهانی را در گستره این پیام قرار داده، به مسلمانان نیز دستور می دهد حقوق خاص آن دو عضو دیگر را محترم بشمارند.

فلسفه «حقوق بشر» از دیدگاه اسلام

از منظر اسلام، فلسفه «حقوق بشر» چیست؟

در اسلام انسان دارای حقوق خاصّی است؛ خداوند به واسطه کرامت، انسان را بر سایر موجودات برتری داده است. لذا احکام حقوقی مانند آزادی، امنیت و ... باید به گونه ای تفسیر شود که با کرامت وی سازگاری داشته باشد. انسان موجودی است خدا طلب، لذا احکام حقوقی باید با روح خداجوی انسان سازگاری داشته باشد ...

مزایای «حقوق بشر» اسلامی

«حقوق بشر» اسلامی چه مزایایی نسبت به حقوق بشر دارد؟

نظام حقوق بشر در اسلام دارای مزایای متعددی است. مانند: 1- نظام حقوقی اسلام به لحاظ زیرسازهای داخلی، فاعلی و غایی، بر سایر نظام ها برتری دارد. لذا قرآن می فرماید: «پروردگار ما همان کسی است که به هر موجودی، آنچه را لازمه آفرینش او بوده داده؛ سپس هدایت کرده است». 2- نظام حقوق بشر در اسلام، نظامی برهان پذیر است. 3- نظام حقوق بشر اسلامی دارای ضمانت اجرای است. 4- نظام حقوق بشر در اسلام از انسجام و تناسب برخوردار است. 5- نظام حقوق بشر در اسلام، ابزاری برای تشخیص درست از نادرست و حق از باطل است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الرّضا عليه السّلام :

يا دِعْبِلُ! اُحِبُّ اَنْ تُنْشِدَنى شِعْراً فَاِنَّ هذِهِ الا يّامَ اَيّامُ حُزْنٍ کانتْ عَلَينا اَهْلِ الْبَيْتِ عليهم السّلام .

اى دعبل ! دوست دارم که برايم شعرى بسرايى و بخوانى ، چرا که اين روزها (ايام عاشورا) روز اندوه و غمى است که بر ما خاندان رفته است .

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 567