پاسخ اجمالی:
جلال الدين سيوطى می گوید: «علايمى كه هم اكنون براى بيان حركات حروف متداول است و مأخوذ از حروف مى باشد، از ابتكارات خليل بن احمد است و...». همچنین گفته شده تقسيم قرآن به قسمت هاى ده گانه و پنج گانه و حزب و جزء و تعيين علامت و نشانه براى آنها، به امر مأمون عباسى انجام گرفته است. از سویی کتاب «جمال القراء»، تقسيم بندى قرآن را به 30 جزء و هر جزئى را به 12 قسمت، كه مجموعا 360 قسمت باشد، را به دانشمند معتزلی «ابوعثمان عمرو بن عبيد» نسبت داده كه او نیز با درخواست منصور، خليفه عباسى اين كار را انجام داده است.
پاسخ تفصیلی:
«جلال الدين سيوطى» گفته است: «در صده اول، نشانه حركات حروف به صورت نقطه بوده است. نقطه اول حروف علامت فتحه و نقطه آخر حروف علامت ضمّه و نقطه زيرين حروف علامت كسره به شمار مى آمده است. علائمى كه هم اكنون براى بيان حركات حروف متداول است و مأخوذ از حروف مى باشد، از ابتكارات «خليل بن احمد» است. در اين روش علامت فتحه عبارت است از شكل مستطيلى كه در بالاى حروف گذارده مى شود و علامت كسره به همين شكل و در ذيل حروف به كار مى رود. علامت ضمّه واو كوچكى است در بالاى حرف و تنوين بر حسب مفتوح بودن و يا مكسور بودن و يا مضموم بودن، به وسيله دو علامت از نوع خود مشخص مى شود». «سيوطى» اضافه مى كند: «اولين كسى كه همزه و تشديد را وضع كرد، خليل بن احمد بود».(1)
در طول زمان، عنايت و توجه مسلمانان به قرآن بيشتر مى شد و مسلمانان تغييراتى در خط و رسم آن ايجاد مى كردند و در پايان قرن سوم بود كه رسم الخط قرآن به حد اعلاى زيبايى خود رسيد، مردم در نوشتن قرآن با خطوط زيبا و به كار بردن علائم و نشانه ها بر يكديگر پيشى مى گرفتند. تا آنجا كه سرِ حرف «خ» را به عنوان علامتِ سكونِ حرف به كار بردند. اين عمل اشاره به آن داشت كه حرف ساكن، اخفّ از حرف متحرّك است، و برخى سرِ حرف «م» را براى علامت ساكن انتخاب كردند. براى حروف مشدّد، علامت سه دندانه و براى الف هاى وصل، سر حرف «ص» معين شد. هم چنين صنعت خط و حاشيه نگارى رو به پيشرفت گذاشت و با ظرافت خاصى در مُصحف ها به كار برده شد.(2)
گفته شده است كه تقسيم قرآن به قسمت هاى ده گانه و پنج گانه و حزب و جزء و تعيين علامت و نشانه براى آنها، به موجب امر مأمون عباسى انجام گرفته است. برخى گفته اند كه حجّاج به اين كار دست زد. «احمد بن الحسين» گفته است: «حجّاج، قُرّاء بصره را گرد آورده و گروهى از ميان آنان را انتخاب كرد و از آنان خواست كه حروف قرآن را شمارش كنند. آنان در طىّ چهار ماه اين كار را به پايان رساندند و نشان دادند كه قرآن داراى 77439 كلمه و 323015 و به قولى 340740 حرف است. نيمه قرآن با كلمه «وَ لْيَتَلَطَّفْ»(3) در سوره «كهف» مشخّص شده است. تعداد آيات قرآن 6236 آيه مي باشد».
معروف است كه تقسيم قرآن به 120 حزب و سى جزء، براى تسهيل قرائت آن در مكتب خانه ها و غيره بوده است.(4) ولى «ابوالحسن على بن محمد سخاوى»(متوفاى 643) از دانشمندان بزرگ در ادب و فقه و قرائات كه در دمشق مى زيست، در كتاب «جمال القراء» تقسيم بندى قرآن را به 30 جزء و هر جزئى را به 12 قسمت، كه مجموعا 360 قسمت باشد، به دانشمند نامى «ابوعثمان عمرو بن عبيد»(متوفاى 144) - كه از شيوخ معتزله و مردى زاهد پيشه بود - نسبت مى دهد و مى گويد كه او با درخواست منصور(خليفه عباسى متوفاى 158) اين كار را انجام داده است.
منصور دوانيقى از وى خواست تا قرآن را بر حسب ايام سال تقسيم بندى كند و براى تنظيم حفظ و قرائت روزانه قرآن آماده گردد. او به درخواست منصور پاسخ مثبت داد و با نظمى استوار اين تقسيم بندى را انجام داد و در پايان هر جزء با خطّ زرّين نشانه گذارى كرد. منصور آن را به فرزند خود مهدى تعليم داد و سپس ديگران پيروى كرده، و كم كم اين تقسيم بندى ميان مسلمانان رواج يافت.(5)
بلندترين سوره هاى قرآن، «بقره» و كوتاه ترين سوره، «كوثر» است. طولانى ترين آيه قرآن، آيه «دِيْن» يعنى آيه 282 سوره «بقره» است كه داراى 128 كلمه و 540 حرف است و كوتاه ترين آيه «وَ الضُّحَىٰ»(6) و پس از آن «وَ الْفَجْرِ»(7) است. بزرگ ترين كلمه در قرآن «فَاَسْقَيْناكُمُوهُ» مى باشد كه داراى 11 حرف است.(8)
«احمد» در «مسند» خود از «اوس بن حذيفه» روايت مى كند كه: «من در ميان گروهى از بني مالك بودم كه اسلام آورده و به حضور پيامبر(صلی الله علیه و آله) رسيدند. ما را در خيمه اى جاى داده و پيامبر(ص) همه روزه در بازگشت از مسجد و پيش از رفتن به خانه خود نزد ما مى آمد. او شب ها پس از نماز عشا نزد ما مى ماند و از رفتارى كه قوم وى در مكّه و پس از مهاجرت به مدينه با او داشتند، سخن مى گفت. پيامبر(ص) شبى ديرتر از وقت هميشگى نزد ما آمد. علت تأخير را از حضرتش پرسيديم، فرمود: حزبى [قسمتى مشخّص] از قرآن [كه مرسوم هر شب من بود تلاوت كنم] باقى مانده بود، خواستم آن را انجام داده به پايان برسانم، آن گاه از مسجد بيرون آيم. ما صبحگاه از اصحاب پيامبر(ص) پرسيديم: قرآن را چگونه حزب بندى مى كنيد؟ گفتند: آن را به شش سوره، پنج سوره، هفت سوره، نه سوره، يازده سوره، سيزده سوره، تقسيم بندى مى كنيم و حزب بندى سوره هاى مفصّلات [سوره هاى كوچك كه آيه هاى كوتاه دارند] از سوره «ق» است تا پايان قرآن».(9) ظاهرا جمله اخير گفته خود اوس است كه در دنباله بيان اصحاب پيامبر(ص) و به مناسبت ذكر كرده است؛ زيرا در آن زمان قرآن به صورت مُصحف و ترتيب يافته در نيامده بود، تنها سوره ها كامل شده بود و آنها را براى آسان تر شدن قرائت بر حسب ايام يا اوقات به قسمت هاى مساوى تقسيم مى نمودند.(10)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.