دلیل اجابت نشدن خواسته پیامبر(ص) برای ثبت وصیت شان توسط حضرت علی(ع) در ماجرای رزیة یوم الخمیس؟!

چرا وقتی رسول خدا(ص) در مجلس وصیت از حضرت علی(ع) تقاضای دوات و قلم و ثبت وصیت داشت، ایشان به وصیت پیامبر(ص) عمل نکرد؟!

حضرت علی(ع) در آن مجلس بعد از پدید آمدن نزاعی که خلیفه دوم با کلام توهین آمیز خود ایجاد کرده بود، با هماهنگی و توجه به وضعیت و نظر پیامبر خدا(ص) به وصیت پیامبر(ص) عمل نکرد تا از اهانت های بیشتر به آن جناب و شدیدتر شدن اختلاف و نزاع بین اصحاب رسول خدا(ص) پیش گیری کرده باشد. چنانکه رسول خدا(ص) خود نیز بعد از پیش آمدن آن وضعیت، خطاب به نزاع کنندگان فرمود: «برخیزید و از نزد من بروید»؛ که نشان از ناراحتی ایشان از وضعیت پیش آمده است.

شهادت حضرت زهرا(س) در منابع اهل سنّت

آیا شهادت حضرت فاطمه زهرا(س) را می توان از منابع اهل سنّت اثبات کرد؟

در منابع اهل سنت گزارش های فراوانی درباره حوادثی که بعد از وفات رسول خدا(ص) بر حضرت زهرا(س) و حضرت علی(ع) گذشت وجود دارد. برای مثال منابعی مانند المصنف، تاریخ طبری، الامامه و السياسه، العقد الفرید، الاستیعاب، شرح نهج البلاغة ابن ابی الحدید، مختصر اخبار البشر، مسند فاطمه و کنز العمال، از تهدید عمربن خطاب به آتش زدن خانه حضرت زهرا(س) در صورت امتناع حضرت علی(ع)از بیعت با ابوبکر حکایت دارند. برخی منابع دیگر مانند فرائدالسمطين، الامامه و السياسه، میزن الإعتدال و شرح نهج البلاغه صریحا از هجوم و ضرباتی که بر پیکر مطهر حضرت زهرا(س) در آن هجوم وارد آمد سخن می گویند. به هر حال انعکاس چنین حقایقی را درباره این واقعه دردناک، در منابع اهل سنت نمی توان انکار کرد. واقعیتی که پشیمانی خلیفه اول را از ارتکاب آن در پی داشت و این پشیمانی در بسیاری از منابع اهل سنت، مانند تاریخ طبری، مروج الذهب، كنز العمال، المعجم الکبیر، مختصر تاریخ دمشق، مجمع الزوائد و لسان المیزان و... ثبت شده است.

عقیده شیعه بر ارتداد همه صحابه بجز اندکی!

شيعه مي گويد همه صحابه بعد از رسول خدا(ص) بجز اندکي - که از هفت نفر بيشتر نيستند - مرتد شدند، در اين صورت آيا رسالت پيامبر عبث نبوده است؟! و آيا صحابه پیامبر(ص) از اهل بیت هم مرتد شده اند؟!

اولا: احادیثی که در آنها به این موضوع اشاره شده است در منابع اهل سنت بیشتر از منابع شیعه است: «إِنَّهُمُ ارْتَدُّوا بَعْدَكَ عَلَى أَدْبَارِهِمْ القَهْقَرَى».
ثانیا: احادیث انگشت شمار در منابع شیعه اکثرا ضعیف هستند و دو سه تای باقی مانده از آنها در حد خبر واحد هستند.
ثالثا: معنای درست همین دو سه حدیث باقی مانده نیز «بی وفایی امت» رسول خدا به موضوع «ولایت حضرت علی» است نه به معنای «ارتداد مصطلح فقهی».
رابعا: به نظر می رسد طرح جنجالی این موضوع برای جلوگیری از بررسی دقیق ادعای اهل سنت مبنی بر «عدالت همه صحابه» است.
خامسا: ما به «ارتداد همه صحابه» قائل نيستيم؛ ما مخالف نظريه «عدالت همه صحابه» هستيم و اين مخالفت به مقتضای آيات قرآن و شواهد تاریخی و حدیثی است.

نهی از «اختلافات فقهی» در خطبه 18 نهج البلاغه؟!

منظور از نهی از «اختلافات فقهی» در خطبه 18 نهج البلاغه چیست؟

خطبه 18 به عقيدۀ بعضى از محققان جزئی از خطبۀ 17 بوده است كه در كلام «سيّد رضى» از هم جدا شده و محتوا و مضمون آن نيز گواهى بر همين معنى مى دهد. در خطبۀ گذشته سخن از قضات ناآگاه و ناصالح بود كه با داوری هاى نادرست خود، امنيّت جان و مال مردم را به خطر مى افكنند و منشأ مفاسد بسيارى در سطح جامعه مى گردند. در اين خطبه نيز سخن از قضاتى به ميان آمده كه با تكيه بر دلايل سست و بى اساسى همچون «قياس» و «استحسان» اجتهاد کرده و نتايج نادرستى از آن مى گيرند و از آن بدتر اين كه رئيس آنها آراى ضدّ و نقيض همۀ آنها را «حكم اللّه» و مطابق با واقع مى شمارد!
امیر المؤمنین(ع) در این خطبه مسأله «تصويب»(صحیح دانستن همه آراى ضدّ و نقيض) و تمسّك به قياس و استحسان و «اجتهاد به رأى» را به كلّى نقد و باطل مى كند. زيرا خدا دين كاملى نازل كرده و قرآن جامع همه نيازهاى انسانهاست و پيامبر كمترين كوتاهى در تبليغ آن نكرده و هرگز خداوند اختلاف را براى امّت اسلامى نپذيرفته و همه جا آنها را دعوت به اتّحاد و وحدت كرده است. بنابر اين «اعتقاد به صحّت آراى متناقض» و تصويب فتاواى مختلف و همه را حكم واقعى الهى دانستن، چه معنى و مفهومى مى تواند داشته باشد؟! اين يك انحراف و اشتباه و گمراهى است نه يك واقعيّت!
این شیوه با اجتهاد در نزد شیعه که به معنای «رد فروع بر اصول» است، فرق می کند و هیچ ارتباطی به برخی اختلافات جزئی که میان برخی فقهای شیعه در پاره ای مسائل فرعی پدید می آید ندارد. چرا که اجتهاد به معنای تلاش برای فهم کتاب خدا و سنّت رسول خدا(ص) و اهل بیت مکرم ایشان، با کمک قوانین القاء شده آنها، برای یافتن پاسخ سوالات مؤمنین و حکم مسائل مستحدثه، امری ضروری و اختلافات جزئی در آن امری طبیعی است. ضمن اینکه فقهای شیعه اجتهاد خود را قابل خدشه علمی دانسته و عالم حقیقی را خدا می دانند؛ نه اینکه نظر خود و دیگر فقها را را نظر واقعی خدا و با وجود اختلاف نظر، همه را صحیح بدانند!

شبهه در «اعتبار سندی» نهج البلاغه و «انتساب مضامین» آن به امیرالمؤمنین(ع)

آیا درست است که روایات نهج البلاغه سند ندارد؟! آیا مضامین این کتاب می تواند از علی ابن ابی طالب باشد، در حالی که: در آن به صحابه رسول خدا(ص) توهین شده؛ دارای اصطلاحات فلسفی است؛ خطبه های طولانی دارد؛ متون بسیار مسجّع دارد؟!

1. تحقیقات پژوهشگران تاریخ و حدیث نشان می دهد که نصوص نهج البلاغه در کتب و منابع حدیثی نویسندگانی از شیعه و اهل سنت که پیش از تولد سید رضی نگاشته شده اند، وجود دارد.
2. اکثریت قریب به اتفاق مطالب نهج البلاغه مستدل و یا در خور استدلال هاى منطقى است و نیازى به سلسله اسناد به عنوان مباحث تعبدى وجود ندارد.
3. سید رضی هنگام جمع آوری بیانات حضرت، بنا بر گزینش و اختصار داشته است؛ لذا اسناد روایات را ذکر نکرده است.
4. محتوای نهج البلاغه، آن قدر بلند و عمیق و والاست که گواهى مى دهد تنها از مصدری «عالی» چون فکر پیامبر(ص) یا امام معصومى تراوش کرده است.
5. عالمان و ادبای اهل سنّت مثل ابن ابی الحدید و ابن الخشاب انتساب مضامین آن را بنا بر تجمیع شواهد سندی حداقلی با شواهد مضمونی(وحدت اسلوب ادبی آن)، به حضرت علی(ع) قبول دارند.
6. چرا باید سیّد رضی و یا هر کس دیگری افتخاری بس بزرگ را که می توانست با آن بر تمام سخنرانان و شیواسخنان برتری یابد به دیگری نسبت دهد؟!
7. شواهد قرآنی نشان از آن دارد که که همه صحابه عادل نبودند و مخدوش سازی اعتبار و اصالت نهج البلاغه با تمسک به ادعای «عدالت برای همه صحابه» تا چه اندازه سست است.
8. سخنان مسجع در سخنان رسول خدا(ص) و خلفا و صحابه ديگر نيز يافت می شود.
9. اهل بلاغت تصریح می کنند که بلاغت در واقع چیزی جز مطابقت مقال با مقتضای حال و شرایط پیرامونی آن نیست و اگر لازم باشد خطبه ها باید طولانی باشند.
10. آن حضرت در بند استفاده از کلمات و اصطلاحات فلسفی خاص نبوده اند و مراد آن حضرت معنای لغوی آن واژه ها بوده نه معنای مصطلح فلسفی.

رضایت خدا از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان!

خداوند از خلفا و صحابه حاضر در بیعت رضوان راضی می باشد، چرا شیعه بعضی از آنها را عادل نمی داند؟ آیا شیعه بیشتر از خدا درباره صحابه علم دارد؟!

اولا: این رضایت کلی است و نسبت به نتیجه ایستادگی و حرکت جمعی مسلمانان در یک واقعه تاریخی ابراز شده نه اینکه فرد به فرد به صورت مشخص مشمول این رضایت شوند.
ثانیا: این رضایت مقطعی بوده و برخی از صحابه به حکم احادیث «ارْتَدُّوا عَلَى‏ أَدْبَارِهِمْ» که در منابع خود اهل سنت و در صحیحین نیز وارد شده، از شمول رضایت خارج شدند.
ثالثا: اعتقاد به عدالت همه صحابه گاهی منجر به تناقض می شود؛ مثل جایی که دو گروه از آنها در دو جبهه حق و باطل در برابر هم می ایستند.
رابعا: اعتقاد به عدالت همه صحابه و قداست آنها در زمان پیامبر(ص) سابقه ای ندارد و خلاف گزارشات قرآن از وضعیت آنها در آن دوره است.

الصواعق المحرقة

معرفی کتاب «الصواعق المحرقه»

«الصواعق المحرقه على اهل البدع و الضلال و الزندقه»، عنوان کتابى است که توسط شهاب الدین ابوالعباس احمد بن محمد بن على بن حجر هیتمى سعدى انصارى شافعى (909ـ974ق) براى ردّ و ابطال عقاید وتاریخ تشیّع نگاشته شده است. نویسنده کتاب که شیعه را اهل بدعت و ضلالت مى داند، على رغم داشن اطلاعات کافى از منابع و ادلّه معتبر مبنى بر حقانیت ولایت و خلافت اهل بیت پیامبر(ص)، به مخالفت با کتاب خدا و سنت رسول خدا برخاسته و ضرورى ترین حقایق قرآنى و نبوى را نیز انکار کرده است. او با استناد به تعدادى احادیث ضعیف و جعلى درباره فضایل و عدالت صحابه رسول خدا، به توهین و اسائه ادب به پیشگاه اهل بیت پیامبر و شیعیان آن بزرگواران پرداخته است. از بزرگترین تناقض گویى هاى او در این کتاب این است که به نقل از احمد بن حنبل مدعى است براى هیچ کس مثل على(ع) فضائل و مناقب نقل نشده است و از طرفى ابوبکر را افضل صحابه معرفی کرده است! مطالب و نظرات هیتمى در این کتاب از تیغ برّان نقادان و اهل نظر در امان نمانده و علماى بزرگ شیعه کتاب هاى فراوانى در ردّ آن نوشته اند؛ مثل: الصوارم المهرقه فى نقد الصواعق المحرقه که توسط علامه قاضى نورالله شوشترى (تسترى).

 

الإصابة

معرفی کتاب «الاصابه»

کتاب «الاصابه فى تمییز الصحابه» تالیف ابن حَجَر عسقلانى بوده و یکى از مهم ترین و اساسى ترین منابع اهل سنت در شناخت و بررسى احوال اصحاب پیامبر اسلام(ص) و راویان احادیث نبوى به شمار مى رود. این کتاب شرح حال مفصّلى از حدود دوازده هزار صحابى (اعم از زن و مرد) را در بر دارد که جامع تر از سایر کتاب هاى تالیف شده در این زمینه به شمار مى آید. نکته شایان اهمیت درباره کتاب اصابه این است که ابن حجر عسقلانى بسیارى از مطالب را از کتاب هاى دانشمندان شیعه مثل «ابن ابى طّى»، شیخ «منتخب الدین رازى»، «برهان الدین قزوینى»، و «ابن الفوطى یا ابن صابونى» که از شاگردان خواجه نصیرالدین طوسى بود و همچنین کتاب شیخ مفید درباره مناقب على(ع) نقل کرده و بهره برده است. یعنى ابن حجر در نوشتن این کتاب به مطالب دانشمندان شیعى هم اعتماد داشته است؛ با اینکه تشیع را عامل ضعف سند روایت مى دانست!

زمان شهادت حضرت زهرا(س)؟

شهادت حضرت زهرا(س) در چه روزی واقع شده است؟

نه تنها در مكان دفن يادگار پيامبر(ص) اختلاف است بلکه در تاريخ فوت آن حضرت نيز اختلاف است. بر طبق روايت معروفى از امام صادق(ع)، آن حضرت در سال 11 هجرى و 75 روز بعد از رحلت پیامبر(ص) یعنی در يكى از سه روز 13، 14 یا 15 ماه جمادى الاول به شهادت رسید. لکن در حديث ديگرى آمده است كه شهادت آن بانوى گرامى در روز سه شنبه سوم جمادى الثانی سال 11 هجری واقع شده است، یعنی ميان رحلت پيامبر و شهادت حضرت زهرا(س) 95 روز فاصله بوده است.

ادعای عدالت همه «صحابه»!!!

آیا این ادعا که همه صحابه پیامبر(ص) عادل بوده اند، قابل قبول است؟!

گرچه در ميان صحابه افراد صادق و با تقوا فراوان بودند، ولى افراد منافق يا ناصالح نیز وجود داشتند كه پيامبر اسلام(ص) از آنها بيزارى مى جست و قرآن نیز بارها آنان را نكوهش كرده و حتى گاهى عدّه اى را لعن کرده است. بنابراین آنها در چند گروه جای می گیرند: 1. صالحان 2. مؤمنان خطاكار 3. افراد آلوده و گنهكار 4. منافقان تبهكار. بنابراین، داستان عدالت همه صحابه، افسانه اى بيش نيست كه جمعى از هواخواهان خلفاى نخستين براى قطع زبان اعتراض بر اعمال آنها، اين نغمه را سر دادند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ رَسُولُ اللهِ(صلى الله عليه وآله):

لَيْسَ لِلْحِجَّةِ المَبْرُورَةِ ثَوابٌ اِلاّ الجَنَّة

حجّ مقبول پاداشى جز بهشت ندارد.

سنن ترمذى: 3/175/8190