پاسخ اجمالی:
گرچه در ميان صحابه افراد صادق و با تقوا فراوان بودند، ولى افراد منافق يا ناصالح نیز وجود داشتند كه پيامبر اسلام(ص) از آنها بيزارى مى جست و قرآن نیز بارها آنان را نكوهش كرده و حتى گاهى عدّه اى را لعن کرده است. بنابراین آنها در چند گروه جای می گیرند: 1. صالحان 2. مؤمنان خطاكار 3. افراد آلوده و گنهكار 4. منافقان تبهكار. بنابراین، داستان عدالت همه صحابه، افسانه اى بيش نيست كه جمعى از هواخواهان خلفاى نخستين براى قطع زبان اعتراض بر اعمال آنها، اين نغمه را سر دادند.
پاسخ تفصیلی:
درباره صحابه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) دو عقيده مختلف وجود دارد؛ گروهى معتقدند همه آنها بدون استثنا افراد صالح، صادق و عادلى بودند و همه در هاله اى از قداست قرار دارند، بنابراين احاديث آنها از پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مطلقاً مورد قبول است و كمترين ايرادى به آنها نمى توان گرفت و اگر كار خلافى از آنها ببينيم مانند تصرّفات نادرست خليفه سوم در بيت المال و آتش افروزى «طلحه» و «زبير» براى جنگ جمل و شورش معاويه بر ضد امام مسلمين على(عليه السلام) و امثال آن بايد به توجيه گرى بپردازيم و بگوييم: حدّاكثر اين است كه آنها مجتهد بودند و در اجتهاد خود خطا كردند. گروه ديگرى معتقدند: گرچه در ميان صحابه افراد صادق و با تقوا فراوان بودند ولى افراد منافق يا ناصالح وجود داشتند كه پيامبر اسلام از آنها بيزارى مى جست و قرآن مجيد هم بارها از آنها نكوهش كرده حتى گاهى عدّه اى را لعن نموده است.
طرفداران تنزيه مطلق دليل قانع كننده اى بر گفتار خود ندارند و سخنان آنها برخلاف صريح بسيارى از آيات قرآن و مخالف تاريخ اسلام است. درست است كه قرآن مجيد در بعضى از آيات مهاجران و انصار را ستوده و «رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُمْ وَرَضُوا عَنْهُ» درباره آنها فرموده، ولى هنگامى كه اينگونه آيات را در برابر آيات ديگر كه نكوهش شديد از بعضى از صحابه مى كند و آنها را آلت دست شيطان مى شمرد (سوره آل عمران، آيه 155) يا بعضى را بالخصوص به عنوان فاسق معرفى مى كند (سوره حجرات، آيه 6) يا مى گويد بعضى از آنها در تقسيم زكات يا غنائم به پيامبر اعتراض كردند و آن حضرت را منحرف از مسير عدالت دانستند (سوره توبه، آيه 58) يا بعضى از آنها به بهانه هاى واهى ازجهاد فرار مى كردند (احزاب، آيه 12 و 13) يا گروهى رسماً منافق بودند (آيات سوره توبه و آيات نخستين سوره بقره و سوره منافقين).
آرى! هنگامى كه اين آيات را در كنار هم مى گذاريم يقين پيدا مى كنيم كه آنها چند گروه بودند: اوّل پاكان صالحان كه در آيه 100 سوره توبه به آنها اشاره شده، دوم مؤمنان خطاكار كه در آيه 102 توبه از آنها ياد شده، سوم افراد آلوده و گنهكار كه در آيه 6 سوره حجرات ذكرى از آنها به ميان آمده، چهارم منافقان تبهكار كه مخصوصاً در آيه 101 توبه و آيات فراوان ديگر از آنها نكوهش شده و به اين ترتيب اين حقيقت بر ما روشن مى شود كه داستان تنزيه همه صحابه افسانه اى بيش نيست كه گويا جمعى از هواخواهان خلفاى نخستين براى قطع زبان اعتراض بر اعمال آنها، اين نغمه را سر دادند و مخصوصاً حاكمان بنى اميّه (معاويه و جمعى از اطرافيان او كه ظاهراً جمعى از صحابه بودند) بيش از همه با آن همه جناياتى كه داشتند خود را از اين طريق تبرئه كردند. ولى خوشبختانه محققان اهل سنّت نيز امروز به اين حقيقت پى برده و در كتابهاى بسيارى به نقد نظريه تنزيه، پرداخته اند.(1)
كلام امام اميرالمؤمنين على(عليه السلام) در خطبه 210 نشان مى دهد كه اوّلا اين اعتقاد (عقيده تنزيه صحابه) در عصر آن حضرت در ميان گروهى وجود داشت و مى گفتند: «فلان كس از صحابه پيامبر است و سخن او حجّت است» و ثانياً امام آن را نفى مى كند و مى گويد: «گروهى از منافقان در ميان صحابه نفوذ كرده بودند و خود را در صف آنها قرار داده بودند».(2)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.