گواهی بزرگان اهل سنت بر پیراستگی شیعه از قول به "تحریف قرآن"

آیا علما و بزرگان اهل سنت بر این باورند که شیعیان قائل به "تحریف قرآن" می‌باشند؟

محققان اهل‌سنت با كمال صراحت اعلام كرده‌اند: موضع علماى شيعه اماميه نسبت به مسأله «تحريف» پاك و پيراسته است. اينان مى‌گويند: هر كس در بحث‌هاى طرح شده در زمينه‌هاى مختلف دينى ـ خصوصآ مباحثى كه مربوط به قرآن است ـ از طرف دانشمندان بنام اين مذهب، به كاوش پردازد، به‌خوبى درمى‌يابد كه آنان تا چه حد به اين كتاب با ديده تكريم و احترام نگريسته‌اند و تا چه مقدار در حفظ و حراست از آن و در دفاع از قداست آن در طول تاريخ اسلام جان‌فشانى و سرمايه‌گذارى نموده‌اند. پس سزاوار و شايسته است كه دامان ايشان را از عقيده به تحريف پاك و پيراسته انگاريم.

تکتّف (دست روی دست گذاشتن) در نماز به جهت خضوع!

آیا بستن دست‏ها در نماز نشان دهنده خاضع ترین شکل ایستادن نمی باشد؟

بهترین شکل خضوع در برابر خدا عمل به بایدها و نبایدهای الهی است و تنها شارع دین اصل و کیفیت عبادات را برای بندگان وضع می کند و انسانها نیز به حکم بنده بودن باید مطیع و تسلیم امر پروردگار عالم باشند.
بستن دست‏ها در نماز چون هیچ دلیل معتبری ندارد، بدعت است و با حقیقت تسلیم در برابر خدا منافات دارد؛ بخارى و مسلم هرکدام یک روایت برای آن آورده اند که هر دو مرسل هستند و دلالت بر آن هم ندارند.
مذاهب اهل سنت در این حکم اختلاف دارند و روایات اهل بیت هم از این عمل نهی کرده است. اگر این عمل در زمان پیامبر(ص) مرسوم بود باید در آن اختلاف نمی بود.

ارزيابی سفر امام حسين(ع) به عراق از لحاظ سياسی

با توجه به سوابق سیاسی و تاریخی اهل کوفه چرا امام حسین به عراق رفتند؟! آیا امام فریب کوفیان امام را خورد؟!

اولا: کمتر زمانی بوده که کار سیاسی توسط یک فرد انقلابی، با احتمال به موفقیت قطعی انجام شده باشد. از این رو صحیح نیست که فکر کنیم امام باید صد در صد در مورد پیروزی این سفر، اطمینان داشته باشد. امام اهدافی را در چند سطح در نظر داشت؛ دستیابی به هر یک از این اهداف عمل به وظیفه دینی و پیروزی بود و حجّت ظاهری را تمام می کرد. سیل نامه‌های اهل عراق نشان می‌داد عده زیادی نه تنها او را حفاظت خواهند کرد، بلکه با دشمنش خواهند جنگید، در مقابل از هیچ نقطه دیگری از او دعوت به عمل نیامد. اگر امام بعد از دریافت نامه ها به عراق نمی‌رفت، همه کتب تاریخی می‌نوشتند: اگر به عراق رفته بود پیروز می‌شد! چرا ایشان به نامه‌های مردم پاسخ مثبت نداد؟! چرا اجازه داد که در حجاز به دست عمّال یزید به شهادت برسد و هیچ اقدامی نکند؟!
ثانیا: واقعیّت های تاریخی نشان می دهد که یزید اجازه نمی‌داد کسی چون امام حسین(ع) بدون بیعت با او، راحت زندگی کند و امام حسین(ع) نیز کسی نبود که به آرامی زندگی کند؛ در این صورت تنها انتخاب یزید در صورت عدم بیعت، کشتن امام بود. وقتی قرار باشد امام یبعت نکند، چه کار باید می کرد؟ اگر امام بنا داشت در جایی مستقر شود، کجا را باید بر می‌گزید؟ سرزمینهایی مثل مدینه و مکّه در شرایطی نبود که در برابر خواست یزید مبنی بر کشتن امام، مقاومتی از خود نشان دهد. تنها عراق که کانون شیعیان امام بود می‌توانست مورد توجه قرار گیرد. این منطقه از جهات دیگری نیز از شام متنفر بود.
ثالثا: امام بدون تحقیق و اتمام حجّت تسلیم نامه ها نشد. امام برای این که میزان حمایت مردم را بهتر بشناسد، نماینده مستقیم خود، یعنی مسلم بن عقیل را که فردی کاملاً مطمئن بود به کوفه فرستاد. زمانی كه مسلم به کوفه رفت و مردم گروه گروه با او بیعت کردند، نامه‌ای به امام حسین(ع) نوشت که: «بیش از بیست هزار نفر با تو بیعت کرده‌اند، وقتی نامه به دست تو رسید، بشتاب».

گزارشات تاريخی درباره اعزام حضرت مسلم(ع) به كوفه

گزارشات تاريخی درباره اعزام حضرت مسلم(عليه السلام) به كوفه چه می‌گويد؟

اولین اقدام امام حسين(ع) در پاسخ به نامه های کوفیان، فرستادن مسلم به کوفه بود. امام او را مورد خطاب قرار داد و فرمود: «اگر مشاهده کردی که مردم یکپارچه متمایل به بیعت من هستند، بسرعت خبر آن را به من برسان تا من بر حسب آن عمل کنم». مسلم که در حدود چهل سال داشته، از میان خود اهل بیت برای چنین امر مهمّی به کوفه فرستاده شد. مسلم پس از ورود به کوفه به منزل مختار رفت و شروع به گرفتن بیعت کرد. در مدّت سی و پنج روز حدود هجده هزار نفر با او بیعت کردند. جاسوسان بنی امیّه در نامه‌ای به یزید نوشتند: اگر نیاز به کوفه دارد، درباره آن هر چه زودتر تصمیم مناسبی بگیرد. مسلم مشغول جمع‌آوری نیرو و سلاح بود كه یزید، ابن زیاد را برای کوفه برگزید و او با تهدید، كوفيان را سرکوب و با گماشتن جاسوس، به محلّ اختفای مسلم دست يافت و او را دستگير و به شهادت رساند.

ورود ابن زياد به كوفه و نقش آن در تصميم گيری كوفيان درباره قيام امام حسين(ع)؟

ورود ابن زياد به كوفه چه نقشي در تصميم گيري مردم كوفه نسبت به قيام امام حسين(ع) داشت؟

کمتر مردمی را می‌توان یافت که بتوانند با وجود دیکتاتوری مسلط و جسور، دست به مخالفت زده و در برابر قدرت حاکم، اظهار سرکشی بکنند. هنگامی که نعمان بن بشیر حاکم کوفه بود، مردم با سهل‌گیری او، به راحتی اظهار تشیّع کردند و زمانی که مسلم به کوفه آمد، بشدّت از او حمایت کردند.

عوض شدن حاکم و جایگزینی ابن زیاد به جای ابن بشیر، اوضاع را به کلّی عوض کرد. خشونت ابن زیاد، بسیاری از مردم را به هراس انداخت و کسانی که زودرنج بوده و عجولانه تصمیم‌گیری می‌کردند، نه تنها از ناحیه ابن زیاد خود را در معرض تهدید دیدند، بلکه در اثر تبلیغات ابن زیاد دایر بر آمدن قریب الوقوع سپاه شام، به کلی خود را باختند. هنوز چند روزی نگذشته بود که عقب‌نشینی هواداران مسلم شدّت یافت.

اشراف شهر که اکنون اطمینان به حکومت کوفه داشته و تثبیت امویان را آشکار می‌دیدند به روشنی به حمایت از امویان پرداختند. به طور طبیعی بسیاری از مردم نیز مخالفت با رؤسای قبایل را چندان به مصلحت خود نمی‌دانستند. وقتی که مسلم به قصر ابن زیاد حمله کرد، همین اشراف با تهدید و تطمیع، یاران او را به حداقل رساندند و قدرت خود را بر مهار مردم خویش نشان دادند.

گزارشات تاريخی در مورد چگونگی و جزئيات برخورد سپاه كوفه با قافله امام حسين(ع)؟

در مورد چگونگی و جزئيات برخورد سپاه كوفه با قافله امام حسين(عليه السلام) چه گزارشاتی به ما رسيده است؟

اولين برخورد امام حسين(ع) با سپاه عراق، برخورد با سپاه حرّ بود كه وظيفه داشت امام(ع) را به كوفه ببرد كه با مخالفت امام(ع) به ناچار در صحراي خشك و سوزان فرود آمدند. فردای روز ورود امام(ع) به کربلا، سيل ورود سپاهیان ابن زیاد به كربلا فزوني يافت و فرماندهي به عمر سعد رسيد. ابن سعد از پیشنهاد امام(ع) براي بازگشت خوشحال شد؛ اما با مخالفت شمر و دستور جنگ از طرف ابن زياد روبرو شد و چون تلاش امام(ع) براي كنار كشيدن ابن سعد نتيجه‌اي نداد، جنگ آغاز شد و با شهادت امام حسين(ع) و يارانش به پايان رسيد.

تهمت «تفکر اشتراکی» به «ابوذر»!

آیا «ابوذر» اعتقاد به مالکیّت شخصی اموال نداشت؟!

جمعى از علاقمندان به معاويه و عثمان، ابوذر را متهم کردند که او اعتقاد به مالكيت شخصى اموال نداشته زیرا در سخنان ابوذر تعبير به مال الله وجود دارد و این دلیل نفی مالكيت خصوصى از سوی ابوذر است. در واقع تعبیر به مال الله در مورد بيت المال، تعبير رايجى است؛ همانند قرآن که می فرماید: «چيزى از مال خدا را به بردگان مكاتب بدهيد». از سویی لبه تيز حملات ابوذر بر ثروت اندوزانى چون معاويه يا تقسيم بى رويه بیت المال عثمان بود. جالب اين كه ابوذر در نزد محدثانى همچون بخارى و مسلم بسیار مورد اعتماد بوده است.

نیامدن حدیث غدیر در صحیح بخاری و مسلم، دلیل بی اعتباری آن!

حدیث غدیر در کتاب های معتبر و درجه اول اهل سنت مانند صحیح بخاری و مسلم نیامده است، آیا این مسأله نشانه بی اعتباری آن نیست؟

نویسندگان این دو کتاب ادعا نکرده اند که فقط احادیثی که ما نقل کرده ایم صحیح است؛ بلکه طبق اعتراف خود آنها روایات صحیحی که نیاورده اند بیشتر از روایات نقل شده بوده است. حتّی اگر حدیث غدیر در این دو کتاب می آمد باز هم پذیرفته نمی شد؛ چنانکه دلالت «حدیث منزلت» را که در این دو کتاب آمده پذیرفته نشده است! بخاری معاصر امام صادق(ع) بود؛ امّا از ایشان حدیثی نقل نکرده است! این رفتار نشان می دهد انگیزه های سیاسی و طایفی می تواند باعث بی اعتنایی به حق باشد.

صحیح مسلم

معرفی کتاب «صحیح مسلم»

 کتاب «صحیح مسلم» یکى از صحاح سته معروف اهل سنت و از مهم ترین منابع حدیثى آنان در زمینه عقاید، فقه، تفسیرقرآن، و تاریخ صدر اسلام مى باشد که توسط ابوالحسین مسلم بن حجاج قشیرى نیشابورى (206 - 261 ق) معروف به مسلم نیشابورى نگاشته شده است. نام اصلى این کتاب، «الجامع الصحیح» یا «الصحیح الجامع» است. نویسنده کتاب، شاگرد بخارى بوده و علاوه بر این، از اساتید بخارى نیز بهره برده است. در بین علماى اهل سنت اختلاف پدید آمده که «آیا صحیح مسلم معتبرتر است، یا صحیح بخارى؟» عده فراوانى بر این نظر هستند که بعد از قرآن مجید کتابى صحیح تر از کتاب صحیح مسلم نوشته نشده است. اما على رغم این اختلاف، بسیارى از علماى اهل سنت در مورد صحت کامل همه احادیث هر دو کتاب اتفاق نظر دارند. اهمیت کتاب مسلم براى اهل سنت چنان زیاد است که مى گویند، همه احادیث آن بدون استثناء، صحیح و مورد قبول است. در علت این همه اعتبارى که براى آن قائلند نیز گفته شده که ابوزرعه رازى به هنگام عرضه کتاب مسلم توسط خود مسلم به وى، روایات ضعیف آن را علامت زده و توسط مسلم حذف شده است و بنابراین، هیچ حدیث ضعیف و نادرستى در آن یافت نمى شود! از طرفى، ضعف هایى در کتاب بخارى وجود دارد که این کتاب فاقد آن نقاط ضعف بوده و از حسن ترتیب ویژه اى در تنظیم و نقل احادیث برخوردار است که سایر کتاب هاى حدیثى از چنین ترتیبى بى بهره اند.

نقل‌هاي تاريخي در مورد حركت امام حسين(ع) به كوفه

نقل‌هاي تاريخي در مورد حركت امام حسين(ع) به كوفه چه مي‌گويند؟

امام حسين(ع) پس از فرستادن مسلم به كوفه، به سمت كوفه حركت كرد. حضرت مسلم بن عقيل، نماینده رسمی امام حسين(ع)، آمادگی مردم کوفه را تأیید کرده بود و دیگر جای تأمل نبود؛ چرا که به طور مطمئن با توجه به نامه‌ها و نامه مسلم، شرایط برای قیام علیه بنی امیّه آماده شده بود. امام در رفتن تسریع کرد، به طوری که در هشتم ذیحجه، یعنی در بحبوحه مراسم حج، با تبدیل عمره تمتع به عمره مفرده عازم عراق گردید. لحظه‌ای تأخیر می‌توانست وضع عراق را دگرگون کند. اضافه بر این احتمال ترور امام در مکه وجود داشته و ماندن حضرت در مکه به هیچ صورتی مصلحت نبود. در طول راه فرزدق شاعر به امام(ع) رسيد و گفت: «قلوب مردم با شما و شمشيرهايشان عليه شماست». در بطن الرّمه نامه‌ای توسط قیس بن مسهر به كوفيان نوشت. در منطقه ذات عرق خبر شهادت هانی و مسلم را دريافت كرد. بعد از مدت كوتاهي خبر شهادت قیس بن مسهر و عبدالله بن یقطر، به امام(ع) رسید.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال علي بن موسي الرضا عليه السلام :

کان ابي اذا دخل شهر المحرم لايري ضاحکا و کانت الکابة تغلب عليه حتي يمضي منه عشرة ايام فاذا کان يوم العاشر کان ذلک اليوم يوم مصيبته و حزنه و بکائه و يقول: هو اليوم الذي قتل فيه الحسين عليه السلام

بحارالانوار، ج 44، ص 284