بازتاب گسترده «تجسّم اعمال» در روایات

«تجسّم اعمال» در روایات اسلامی چگونه مطرح و بازتاب داده شده است؟

در روايات شيعه و اهل سنت، مسئله «تجسّم اعمال» بازتاب گسترده اى دارد. از جمله در روايتي از پيامبر(ص) مي خوانيم: «اى قيس! تو همنيشنى خواهى داشت كه با تو دفن مى شود؛ در حالى كه او زنده است و تو با او دفن مى شوى در حالى كه تو مرده اى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مى دارد و اگر پست باشد تو را تسليم [بدبختى] مى كند. او فقط با تو محشور مى شود و تو نيز فقط با او و تنها از او سؤال مى شوى، پس آن را صالح قرار ده؛ چراكه اگر صالح باشد موجب آرامش تو است و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است و او، عمل تو است».

توصیف «قیامت» از زبان امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) گردنه های سخت پس از مرگ را چگونه به تصویر کشیده است؟

امام علي(ع) درباره سفر طولانی و پر خطر قیامت می فرماید: «بدان پيش روى تو گردنه صعب العبورى هست كه سبكباران [براى عبور از آن] حالشان از سنگين باران بهتر است و كند روان وضعشان بسيار بدتر از شتاب كنندگان است، و [بدان كه] نزول تو بعد از عبور از آن گردنه به يقين يا در بهشت است و يا در دوزخ». حضرت در اين شرائط چنين توصيه مي نمايد: «بنابراين پيش از ورودت در آنجا وسايل لازم را براى خويش مهيا ساز و منزلگاه را پيش از نزول، آماده نما؛ زيرا پس از مرگ راهى براى عذرخواهى نيست و نه طريقى براى بازگشت به دنيا [و جبران گذشته]».

کامیابی مردگان از اعمال بازماندگان

آیا ارواح مردگان از اعمال نیک بازماندگان بهره مند می شوند؟

روايات زيادى در منابع اسلامى داريم كه نشان مى دهد اعمال خيرى كه انسان براى درگذشتگان انجام مي دهد به صورت هدايائى به آنها مى رسد، اين مطلب هم دلالت بر وجود عالم برزخ دارد و هم دليل بر ارتباط اموات با اين جهان است. در روايات متعددى آمده كه اگر انسان در ميان مردم، سنّت حسنه اى يا سنّت سيّئه اى بگذارد، آثارش به او مى رسد؛ همچنين مردگان از بركات صدقات جاريه (يعني كارهاى نيكى كه اثر مستمر دارد) نيز بهره مند مي شوند.

نگاهي به وضع «غافلین» پس از مرگ

خداوند در قرآن وضع غافلین را در قیامت چگونه بیان کرده است؟

قرآن در سوره «ق» سخن از غافلانى به ميان آورده كه تا پايان عمر در عالَم «غفلت» به سر مى برند؛ اما هنگامی که در سکرات موت قرار گیرند و آثار اعمال خود را به چشم بنگرند آن گاه به آنها گفته مى شود: «اين همان چيزى است كه از آن فرار مى كرديد». سپس اشاره به وضع آنها در قيامت مى كند كه هر انسان، در حالى كه كسى وى را به پيش مى راند، وارد محشر مى شود، در این حال به او خطاب می شود: «تو از اين موضوع غافل بودى و ما پرده را از چشم تو كنار زديم و امروز چشمت كاملاً بينا شده است».

«تجسّم اعمال» از نظر علم روز

«تجسّم اعمال» از نظر علم روز چگونه است؟

یکی از وقایع روز قیامت «تجسّم اعمال» است به این معنا که اعمال هر كس در برابر او حاضر شده مايه نشاط يا شكنجه او مى گردد. به لحاظ علمی هم امروز ثابت شده هيچ چيز در جهان از ميان نمى رود؛ حتّى اعمال ما به صورت انرژي هاى مختلفى ظاهر مى گردد. این انرژى ممكن است چندين بار تغيير شكل دهد؛ ولى هرگز نابود نمى گردد. از طرفی ثابت شده ميان ماده و انرژى رابطه نزديكى وجود دارد و در واقع ماده همان نيروى متراكم است. لذا مانعى ندارد كه اعمال ما كه انرژي هاى مختلفى هستند دوباره جمع آورى شده و به صورت جسم در آيند.

منظور از «هورقلیائی»

منظور از «هورقلیائی» چیست؟

درباره اينكه «هورقليايي» چيست؟ نظرات مختلفي بيان شده است؛ در پاورقى كتاب «برهان قاطع» آمده است: «هورقليا» ظاهرا از كلمه عبرى «هبل» به معناى هواى گرم، تنفس و بخار و «قرنئيم» به معناى درخشش و شعاع است و كلمه مركب به معناى تشعشع بخار است. مراد از عالم «هورقليايى» همان «عالم مثال» است و چون عالم مثال بر دو قسم است: اول و آخر، گفته اند: اين عالم داراى دو شهر است: جابلقا و جابرسا. عالم مثال، يا خيال منفصل، يا عالم برزخ بين عالم عقول و عالم ماده، چيزى است كه عارفان و فيلسوفان اشراق به آن معتقدند؛ ولى فلاسفه مشاء آن را نپذيرفته اند.

«صورت مثالی» عبادات در «برزخ»

در «عالم برزخ» اعمال و عبادات چگونه بر انسان نمایان می شوند و چطور او را در مقابل سختی های آن عالم یاری می کنند؟

هر عبادتي باطني مثالي دارد و باطني عقلي. باطن مثالي در برزخ مشاهده مي شود. در روايت است: وقتي بنده مؤمن از دنيا رفت، شش صورت نوراني همراهش وارد قبر مي شوند كه او را از شش جهت از آسيبها حفظ مي كنند، آن كه طرف راست بنده مؤمن است، نماز است. آن كه طرف چپ او قرار گرفته زكات است. آن كه روبرويش ايستاده روزه است. آن كه پشت سر او است حج و عمره و آن نوري كه پايين پاي اوست نيكي هايي است كه به برادران مؤمن روا داشته و آن كه بالاي سر مؤمن ايستاده و از همه نوراني ‏تر است؟ ولايت خاندان پيغمبر(ص) است.

معنای «یوم الجمع»، «يوم الفصل» و «يوم الخروج»

چرا قرآن کریم رستاخیز را با نامهای «یوم الجمع»، «يوم الفصل» و «يوم الخروج» یاد نموده است؟

«یوم الجمع» روزي است كه خداوند، همه جن و انس و حتى ملائكه مقربين را در آن جمع مى كند. تعبیر «يوم الفصل»؛ (روز جدايى) بيانگر جدايى ها در آن روز عظيم است؛ جدايى حق از باطل، جدايى صفوف مؤمنان از كافران و ... «یوم الخروج» نیز روز خارج شدن است از مرگ به حيات و از عالم برزخ به عالم آخرت است.

رابطه روح با دنیا پس از «مرگ»

آیا پس از «مرگ» ارتباط روح با عالم دنیا کاملا قطع می شود؟

روايات متعددى وجود دارد كه نشان مى دهد «روح» به هنگام انتقال به عالم برزخ به كلّى از دنيا بريده نمى شود؛ بلكه گهگاه با آن ارتباط برقرار مى كند. در كتاب شريف كافي رواياتي داریم كه تاكيد دارند افراد با ايمان و حتّى افراد بى ايمان گهگاه به ديدار خانواده خود مى آيند، مؤمنان تنها خوبى ها و خوشى هاى خانواده خود را ديده و خوشحال مى شوند ولي كافران تنها بدى ها و ناخشنودى ها را ديده و غمگين مى شوند. دانشمندانى كه از طرق علمى و تجربى با ارواح ارتباط دارند، نيز بر اين نكته تاكيد دارند.

اثبات «عالم برزخ» با عقل و تجربه

آیا «عالم برزخ» از راه عقل و تجربه قابل اثبات است؟

مسأله «برزخ» از طرق عقلى و حسى قابل اثبات است؛ زيرا تمام دلائلى كه از وجود و بقاى روح مستقل از بدن خبر مى دهد دليل بر وجود عالَم برزخ است، چراكه طبق اين دلائل، روح انسان با مرگ بدن فانى نمى شود؛ چون از عوارض جسم نيست كه با فناى جسم از ميان برود، بلكه گوهر مستقلى است كه بدون جسم نيز به بقاى خود ادامه مى دهد، قبول اين سخن مساوى است با قبول عالم برزخ؛ چراكه سخن در اصل وجود عالم برزخ است، نه روحانى بودن آن.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال ابي عبدالله (عليه السلام)

إِذَا دَخَلْتَ الْمَسْجِدَ الْحَرَامَ فَادْخُلْهُ حَافِياً عَلَى السَّکِينَةِ وَ الْوَقَارِ وَ الْخُشُوعِ...

هنگامى که به مسجد الحرام وارد شدى، با پاى برهنه و با آرامش و متانت و خشوع داخل شو.

کافى: 4/401