پاسخ اجمالی:
در روايات شيعه و اهل سنت، مسئله «تجسّم اعمال» بازتاب گسترده اى دارد. از جمله در روايتي از پيامبر(ص) مي خوانيم: «اى قيس! تو همنيشنى خواهى داشت كه با تو دفن مى شود؛ در حالى كه او زنده است و تو با او دفن مى شوى در حالى كه تو مرده اى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مى دارد و اگر پست باشد تو را تسليم [بدبختى] مى كند. او فقط با تو محشور مى شود و تو نيز فقط با او و تنها از او سؤال مى شوى، پس آن را صالح قرار ده؛ چراكه اگر صالح باشد موجب آرامش تو است و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است و او، عمل تو است».
پاسخ تفصیلی:
در روايات اسلامى اعم از احاديثى كه از طرف شيعه يا اهل سنت رسيده است مسئله «تجسّم اعمال» بازتاب گسترده اى دارد، به گونه اى كه مرحوم شيخ بهائى در يكى از سخنانش مى گويد: «تَجَسُّمُ الأعْمالِ فى النَّشْأَةِ الاُخْرَوِيَّةِ قَدْ وَرَدَ فى اَحادِيثَ مُتَكَثِّرَة مِنْ طُرُقِ الْمُخالِفِ وَ الْمُؤالِفِ»(1)؛ (تجسّم اعمال در جهان ديگر در احاديث زيادى از طرق موافقين و مخالفين نقل شده است). در اينجا از ميان آنها به احاديث زير قناعت مى كنيم:
1. در حديثى از پيغمبر اكرم(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم: «قيس بن عاصم» [صحابى مشهور] مى گويد با جماعتى از «بنى تميم» خدمت پيامبر(ص) رسيدم. عرض كردم: اى پيامبر خدا! ما را موعظه كن، موعظه اى كه از آن بهره مند شويم؛ زيرا ما جمعيتى هستيم كه از بيابان ها عبور مى كنيم [و دور از شهر زندگى داريم] پيغمبر اكرم(ص) فرمود: «اِنَّ قَيْسُ! اِنَّ مَعَ الْعِزّ ذُلّاً وَ اِنَّ مَعَ الْحَيَاةِ مَوْتاً وَ اِنَّ مَعَ الدُّنْيَا آخِرَةً، فَاِنَّ لِكُلِّ شَيْءٍ حَسِيباً و اِنَّ لِكُلِّ اَجَلٍ كِتاباً وَ اِنَّهُ لَابُدَّ لَكَ يَا قَيْسُ مِنْ قَرِينٍ يُدْفَنُ مَعَكَ وَ هُوَ حَيٌّ وَ تُدْفَنُ مَعَهُ وَ اَنْتَ مَيِّتٌ، فَاِنْ كانَ كَريماً اَكْرَمَكَ وَ اِنْ كانَ لَئِيماً اَسْلَمَكَ، ثُمَّ لَا يُحْشَرُ اِلَّا مَعَكَ وَ لَا تُحْشَرُ اِلَّا مَعَهُ وَ لَا تُسْئَلُ اِلَّا عَنْهُ، فَلَا تَجْعَلْهُ اِلَّا صَالِحاً، فَاِنَّهُ اِنْ صَلُحَ آنَسْتَ بِهِ وَ اِنْ فَسَدَ لَا تَسْتَوْحِشْ اِلَّا مِنْهُ وَ هُوَ فِعْلُكَ»؛ (اى قيس [همراه] با عزّت، ذلّت است و با حيات، مرگ و با دنيا، آخرت و هر چيزى حسابگرى دارد و هر اجلى كتابى، اى قيس! تو همنيشنى خواهى داشت كه با تو دفن مى شود؛ در حالى كه او زنده است و تو با او دفن مى شوى در حالى كه تو مرده اى، اگر او گرامى باشد تو را گرامى مى دارد و اگر پست باشد تو را تسليم [بدبختى] مى كند. او فقط با تو محشور مى شود، تو نيز فقط با او و تنها از او سؤال مى شوى، پس آن را صالح قرار ده؛ چراكه اگر صالح باشد موجب آرامش تو است و اگر فاسد باشد مايه وحشت تو است و او عمل تو است!).
جالب اينكه در ذيل اين روايت آمده است كه: «قيس بن عاصم عرضه داشت: يا رسول الله! دوست دارم اين كلام در قالب اشعارى ريخته شود تا به آن در برابر كسانى كه نزد ما هستند مفتخر باشم و آن را ذخيره كنم، پيامبر(صلى الله عليه وآله) دستور داد حسان بن ثابت را حاضر كنند؛ ولى مردى بنام صلصال بن صلصال در خدمت حضرت(ص) حاضر بود، عرض كرد: اى رسول خدا! ابياتى به نظرم رسيده گمان مى كنم موافق مقصود قيس باشد، فرمود: بخوان! او اشعارى خواند كه بعضى از آن چنين است:
«تَجَنَّبْ خَليطاً مِنْ مَقالِكَ اِنَّما قَرينُ الْفَتى فى الْقَبْرِ ما كانَ يَفْعَلُ
وَ لَنْ يَصْحَبَ الْاِنْسانَ مِنْ قَبْلِ مَوْتِهِ وَ مِنْ بَعْدِهِ اِلَّا الذَّى كانَ يَعْمَلُ!»
(از سخنان پراكنده بپرهيز كه همنشين انسان در قبر، اعمال اوست.
و هيچ چيز قبل از مرگ و بعد از مرگ با انسان مصاحبت نمى كند مگر عمل او).(2)
2. در حديث ديگرى از ابو بصير از امام باقر(عليه السلام) يا امام صادق(عليه السلام) آمده است: «هنگامى كه بنده مؤمن مى ميرد همراه او در قبر شش صورت وارد مى شود كه يك صورت از همه زيباتر است... صورتى در طرف راست، صورتى در طرف چپ، صورتى در پيش رو، ديگرى در پشت سر، ديگرى در پائين پا و آن صورتى كه از همه زيباتر است بالاى سر او قرار مى گيرد و هرگاه عذابى از سمت راست آيد صورت سمت راست مانع مى شود و همچنين از پنج جهت ديگر. صورتى كه از همه زيباتر است خطاب به بقيه كرده مى گويد: شما كيستيد؟ خدا جزاى خيرتان دهد، صورت طرف راست مى گويد: من نمازم و آن كه دست چپ است مى گويد من زكاتم و آن كه پيش رو است مى گويد: روزه ام و آنكه پشت سر است مى گويد: حج و عمره ام و آنكه پايين پاست مى گويد: من نيكى هايى هستم كه نسبت به برادرانت كردى سپس آنها به آن صورت زيبا مى گويند: تو كيستى كه از همه زيباترى ... مى گويد: «اَنَا الْوَلَايَةُ لِآلِ مُحَمَّدٍ(صلى الله عليه وآله)»؛ (من ولايت آل محمّدم!)».(3)
3. در حديثى از رسول خدا(صلى الله عليه وآله) مى خوانيم كه فرمود: جبرئيل به من گفت: «يا مُحَمَّدُ! عِشْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مَيِّتّ ... وَ اعْمَلْ ما شِئْتَ فَاِنّكَ مُلَاقِيهِ»(4)؛ (اى محمد! هرچه مى خواهى زندگي كن؛ ولى سرانجام بدرود حيات خواهى گفت ... و هر عملى مى خواهى انجام بده كه سرانجام، آن را ملاقات خواهى كرد).
4. باز در حديث ديگرى از همان حضرت مى خوانيم: «اِنّ الْمُؤْمِنَ اِذَا خَرَجَ مِنْ قَبْرِهِ صُوِّرَ لَهُ عَمَلُهُ فِي صُورَةٍ حَسَنَةٍ فَيَقُولُ لَهُ مَا اَنْتَ؟ فَوَ الله اِنِّي لَاَرَاكَ اِمْرَأَ صِدْقٍ، فَيَقُوُلُ لَهُ اَنَا عَمَلُكَ فَيَكُونُ لَهُ نُوراً وَ قَائِداً اِلَى الْجَنَّةِ ...»(5)؛ (هنگامى كه مؤمن از قبرش [در قيامت] خارج مى شود عمل او در صورت زيبايى در برابر او ظاهر مى شود و مى گويد: تو كيستى كه به خدا سوگند من تو را شخص صادقى مى بينم؟ او در جوابش مى گويد: من عمل توام و او براى مؤمن نور و روشنايى و راهنما به سوى بهشت است ...).
5. و بالاخره در حديثى از امام صادق(عليه السلام) مى خوانيم كه فرمود: «اِذا وُضِعَ الْمَيِّتُ فِي قَبْرِهِ مُثِّلَ لَهُ شَخْصٌ وَ قالَ لَهُ يَا هَذَا كُنَّا ثَلَاثَةً، كانَ رِزْقُكَ فَانْقَطَعَ بِاِنْقِطَاعِ اَجَلِكَ وَ كانَ اَهْلُكَ فَخَلَّفُوكَ وَ انْصَرَفُوا عَنْكَ وَ كُنْتُ عَمَلُكَ فَبَقَيْتُ مَعَكَ، اَمَا اِنِّي كُنْتُ اَهْوَنُ الثَّلَاثَةِ عَلَيْكَ!»(6)؛ (هنگامى كه ميّت در قبر گذارده مى شود، شخصى در برابر او نمايان مى گردد و به او مى گويد: اى انسان! ما سه چيز بوديم: يكى رزق تو بود كه با پايان عمرت قطع شد و ديگرى خانواده ات بودند كه تو را گذاشتند و رفتند و من عمل توام كه با تو مانده ام؛ ولى من از هر سه براى تو كم ارزش تر بودم).
احاديث در اين زمينه بسيار است از جمله احاديث معراج كه پيامبر اكرم(صلى الله عليه وآله) از كنار بهشت و دوزخ مى گذرد و هر گروهى از بدكاران را به عذاب و كيفرى شبيه اعمال خود گرفتار ديد و نيز اعمال نيكوكاران را مشاهده كرد كه سبب پيدايش مرافق تازه اى در بهشت مى شود.
اخبارى كه درباره غيبت وارد شده و تجسّم آن را به صورت پاره گوشت گنديده اى كه غيبت کننده آن را تناول مى كند بيان مى دارد شاهد ديگرى بر اين مدّعاست.
از مجموع روايات گذشته به خوبى مى توان نتيجه گرفت كه اعمال آدمى در صورت هاى مناسبى در عالم برزخ و قيامت، مجسّم مى گردد، حتّى تعبير «اَلَّذِينَ يَأْكُلُونَ اَمْوَالَ الْيَتَامَى ظُلْماً اِنَّما يَأْكُلُونَ فِي بُطُونِهِمْ نَاراً»(7)؛ (كسانى كه اموال يتيمان را از روى ظلم و ستم مى خورند، فقط در شكم خود آتش داخل مى كنند) نشان مى دهد كه باطن عمل در عالَم دنيا نيز از نوعى تجسّم برخوردار است به طورى كه مال يتيم در باطن به شكل آتش سوزان است، هر چند كسانى كه چشم واقع بين ندارند آن را نمى بينند.
دليلى ندارد كه همه روايات را بر معناى مجازى و كنايى حمل كنيم و همه را تأويل و توجيه نماييم، با اينكه عمل به ظواهر آنها بى مانع است و مشكلى ايجاد نمى كند.(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.