مقایسه بیان قرآن درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌ اسرائيل» با تاریخ

آيا بیان قرآن درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌ اسرائيل» با گزارشات تاريخی سازگاری دارد؟

آری بیان قرآن کریم درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌اسرائیل» با گزارش‌های تاریخی سازگاری ندارد، لکن منشاء این امر عدم واقع‌گرایی قرآن نیست؛ بلکه دلیل آن این است که وقایع تاریخى مصر باستان به جهت آنكه مایه رسوایى فراعنه مصر مى‌شد، نادیده انگاشته شده و در گزارشات تاریخی منعکس نگردیده و یا حقایق واژگون گشته و رسوایی‌ها تبدیل به نام نیك گشته و به پاى تاریخ نوشته شده است.

اشتباهات تاريخی قرآن درباره «عُزَير»، «يوسف» و «فرعون»!

آیا تاریخ نیز حکایات قرآن را در مورد «عُزَير»، «يوسف» و «فرعون» قبول دارد؟

برخی از این اشکالات نابجا که مستشرقین بر قرآن کریم گرفته‌اند ناشی از بیگانه بودن‌شان با قرآن کریم و برخی هم به دلیل ناآشنایی با تاریخ و جغرافیای منطقه است. مثلا گمان کرده‌اند كه در مصر باستان، گماردن يهوديان به پست وزارت، بى سابقه است، ليكن از اين حقيقت بى‌خبرند كه يوسف قرنها پيش از يهوديان مى‌زيسته است. یا مثلا نمی‌دانند علت تقديس عُزَير از سوي يهوديان و دادن لقب «پسر خدا» به او، بيانگر بزرگداشت عزير است نه اينكه واقعاً وى را پسر خدا بدانند. و ...

علت «حسادت» برادران حضرت یوسف(ع)

چرا برادران حضرت یوسف(عليه السلام) به او «حسادت» كردند؟

حضرت یوسف(ع) به دلیل خواب عجیبش نظر تیزبین پدرش یعقوب پیامبر(ع) را به خود جلب کرد. اين موضوع باعث محبت زياد پدر به يوسف(ع) و در آغوش كشيدن و نوازش او شد و اين رفتارها موجب حسادت برادرانش شد و لذا تصميم گرفتند او را بكشند؛ اما با وساطت بعضى از برادران، قتل يوسف(ع) انجام نشد؛ ولى باعث تبعيد او به سرزمينهاى دور گرديد، گرچه اين تبعيد، يعقوب(ع) را به خاطر شدت گريه نابينا كرد؛ امّا مقدّمه عظمت يوسف(ع) و فرمانروايى او را بر كشور مصر فراهم كرد.

دلالت آیه تطهیر بر عدم عصمت ذاتی اهل بیت!

آیا زدودن و پاک نمودن رجس از اهل بیت طبق آیه تطهیر، به این معنی نیست که قبلا رجسی وجود داشته که از ایشان زدوده شده است؟!

اذهاب رجس و تطهیر در این آیه، به معنی «دفع و پیشگیری» است، نه به معنی «رفع و ازاله» رجس موجود. هر مسلمانی که آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را می خواند، معنی اش این نیست که گمراه است و از خدا طلب هدایت می کند؛ بلکه طلب از دست ندادن هدایت یا استمرار و تثبیت آن یا افزایش آن است. ضمن اینکه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هنگام نزول آیه خردسال بوده‌اند و گناهی نداشتند تا رفع شود! همچنین پیامبر(ص) نیز قبل از نزول آیه معصوم بوده است. پس نمی توان اذهاب را بمعنی «رفع و ازاله» رجس دانست.

اهمّيّت «تقوی» از زبان امام علي(ع)

امام علی(علیه السلام) در خطبه 191 «نهج البلاغه» درباره اهمّيّت «تقوی» چه فرموده است؟

امام علی(ع) درباره اهمّيّت «تقوی» می فرماید: «به سرعت گوش خود را به دعوت تقوی بسپاريد و به دنبال آن برخيزيد و به تهيّه مقدّمات آن بپردازيد و اگر تقوی داشته باشيد از دست رفتن سرمايه هاى دنيا غمى ندارد و تقوی در برابر مخالفان مدافع شماست، خواب خود را با تقوی به بيدارى مبدّل سازيد، و روز خود را با آن طى كنيد، قلوب خود را با آن همراه نماييد، گناهان خويش را با آن شستشو دهيد، و بيمارى هاى جان و دل را با آن مداوا كنيد، به وسيله تقوی بر مرگ خود پيشى گيريد، از كسانى كه تقوی را بر باد دادند عبرت بگيريد، تقوی را حفظ كنيد و خويشتن را نيز در پرتو آن محافظت نماييد».

اسامی سوره ها و نحوه نام گذاری آنها

سوره های قرآن کریم چگونه نام گذاری شده است؟

اسامى سوره ها مانند تعداد آيات هر سوره، «توقيفي» است، و با صلاح ديد شخص پيامبر(ص) نام گذارى شده است. بيشترِ سوره ها يك نام دارد و برخى دو يا چند نام. اين نام گذارى‌ها، طبق شيوه عرب با كوچك ترين مناسبت انجام مى گرفته است. مانند: سوره حمد با نام هاي «فاتحة الكتاب»، «امّ الكتاب» و «السّبع المثانى» نام گذاری شده است. «جلال الدين سيوطى» بيش از بيست نام براى اين سوره آورده است. از سویی نام هر يك از سوره ها براى آن سوره عَلَم شده، و اگر با يكى ديگر از اسباب منع صرف جمع شود «غير منصرف» خواهد بود.

سجده يعقوب و ملائکه در برابر غير خدا!

با توجه به اختصاص سجده براي خدا دليل سجده کردن يعقوب، مقابل فرزندان و ملائکه در برابر آدم چيست؟

سجده برای غیر خدا جایز نیست و روایات مختلفی در توضیح این سجده ها آمده است. به عنوان مثال در یک روایت چنین آمده است: چون اين سجده ها به امر خدا بوده؛ سجود براى خدا محسوب مى شوند.

علّت سجده بر یوسف(ع)

باتوجه به اینکه عبادت مخصوص خداست، آیا سجده بر حضرت یوسف(علیه السلام) موجب شرک نیست؟

سجده به معنى پرستش و عبادت، مخصوص خدا است، و پرستش در هر مذهبى، مخصوص خداوندست و سجده بر حضرت  یوسف(ع)، در عین این که براى خدا بوده، به خاطر عظمت و موهبت یوسف(ع) انجام گرفته است. از سویی تجلیل و احترام براى او نیز محسوب مى شود، همانند داستان حضرت آدم(ع). هم چنین ممکن است مقصود از سجده، مفهوم وسیع آن، یعنى خضوع و تواضع است، همچنان که بعضى از مفسران گفته اند، تحیت و تواضع متداول آن روز، خم شدن و تعظیم بوده است. لکن معنى اوّل، نزدیک تر به نظر مى رسد.
 

حالات و سخنان پیامبر(ص) و ائمه(ع) هنگام مرگ

پيامبر اكرم و امامان معصوم(عليهم السلام) به هنگام ترک این دنیا چه حالاتی داشتند و چه سخناني بر زبان می آوردند؟

حضرت علی(ع) پس از ضربت خوردن و ديدن بی تابی دخترانشان فرمودند: «اگر مي‏ديدي آنچه را كه من ديدم، گريه نمي ‏كردي. عرض كرد شما چه مي ‏بيني؟ فرمود: مي ‏بينم كه صفوف ملائكه و انبيا(ع) همه منتظرند كه من بروم و براي استقبال از من صف بسته‏ اند؛ اينكه گريه ندارد!». امام حسين(ع) در سفر كربلا مي فرمايد: «خيلي مشتاق ديدار اجداد و پدر و برادرم هستم؛ همان‏طور كه يعقوب مشتاق ملاقات يوسف بود». رسول خدا(ص) در اواخر عمر خود به حضرت علي(ع) فرمود: «وقتي غسلم دادي و كفن كردي مرا بنشان و هر چه خواستي بپرس و يادداشت كن».

دعوت پیامبران پیشین به «معاد»

آیا پیامبران پیشین نیز مردم را به ایمان به «معاد» دعوت می کردند؟

از ديدگاه قرآن، مسأله «معاد» از مسائلى است كه هميشه از زمان خلقت آدم(ع) در متن دعوت انبياء قرار داشته و در هر عصر و زمانى از سوى رسولان الهى تأكيد شده و همه اقوام با آن آشنايى داشته اند. مثلا مسيح(ع) در گاهواره به سخن درآمد كه: «سلام [خدا]، بر من در آن روز كه متولد شدم و آن روز كه مى ميرم و آن روز كه برانگيخته مى شوم». شعيب(ع) وقتى به نبوت رسيد فرمود: «اى قوم من! خدا را بپرستيد و به روز باز پسين اميدوار باشيد». يوسف(ع) نيز به قوم خود گفت: «من آيين قومى را كه ايمان به خدا ندارند و به سراى ديگر كافرند ترك گفتم».

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام علىٌّ(عليه السلام)

لاتَکْمُلُ المَکَارِمُ إلاّ بالعَفافِ و الإيثار

مکارم اخلاق به کمال نرسد مگر با پاکدامنى و ايثار

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 24