پاسخ اجمالی:
امام علی(ع) درباره اهمّيّت «تقوی» می فرماید: «به سرعت گوش خود را به دعوت تقوی بسپاريد و به دنبال آن برخيزيد و به تهيّه مقدّمات آن بپردازيد و اگر تقوی داشته باشيد از دست رفتن سرمايه هاى دنيا غمى ندارد و تقوی در برابر مخالفان مدافع شماست، خواب خود را با تقوی به بيدارى مبدّل سازيد، و روز خود را با آن طى كنيد، قلوب خود را با آن همراه نماييد، گناهان خويش را با آن شستشو دهيد، و بيمارى هاى جان و دل را با آن مداوا كنيد، به وسيله تقوی بر مرگ خود پيشى گيريد، از كسانى كه تقوی را بر باد دادند عبرت بگيريد، تقوی را حفظ كنيد و خويشتن را نيز در پرتو آن محافظت نماييد».
پاسخ تفصیلی:
امام على(عليه السلام) در بخشی از خطبه 191 «نهج البلاغه» بحث گسترده و عميقى درباره اهمّيّت «تقوی» براى انسان هاى بيداردل بيان فرموده است و در دوازده جمله كوتاه و پر معنا ابعاد مختلف آن را به نمايش گذارده است:
نخست مى فرمايد: (گوش جان خود را براى شنيدن نداى تقوی باز كنيد، و با جدّيّت براى به دست آوردن آن تلاش نماييد، تقوی را به جاى آنچه از دست رفته است قرار دهيد، و آن را در عوض هر كار مخالفى [كه انجام مى داديد] پذيرا شويد)؛ «فَأَهْطِعُوا(1) بِأَسْمَاعِكُمْ إِلَيْهَا، وَ أَلِظُّوا(2) بِجِدِّكُمْ عَلَيْهَا، وَ اعْتَاضُوهَا مِنْ كُلِّ سَلَفٍ خَلَفاً، وَ مِنْ كُلِّ مُخَالِفٍ مُوَافِقاً». گويى تقوی همه انسان ها را به سوى خود فرا مى خواند و آثار نيك خود را براى همگان تشريح مى كند، لذا امام(عليه السلام) مى فرمايد: «به سرعت گوش خود را به دعوت تقوی بسپاريد و به دنبال آن برخيزيد و به تهيّه مقدّمات آن بپردازيد و اگر تقوی داشته باشيد از دست رفتن سرمايه هاى دنيا غمى ندارد و تقوی در برابر مخالفان مدافع شماست».
واژه «مخالف» در اينجا ممكن است اشاره به گناهان پيشينى باشد كه آثار آن بوسیله تقوی برچيده مى شود و يا منظور دشمنان و مخالفان انسان باشد؛ زيرا خداوند وعده پيروزى به پرهيزكاران داده است همان گونه كه قرآن مجيد مى فرمايد: «إِنَّ اللهَ مَعَ الَّذِينَ اتَّقَواْ وَ الَّذِينَ هُمْ مُّحْسِنُونَ»(3)؛ (زيرا خداوند با كسانى است كه تقوی پيشه كرده اند و كسانى كه نيكوكارند)، و نيز مى فرمايد: «وَ إِنْ تَصْبِرُوا وَ تَتَّقُوا لَا يَضُرُّكُمْ كَيْدُهُمْ شَيْئاً»(4)؛ (اگر [در برابرشان] استقامت و پرهيزكارى پيشه كنيد توطئه هاى آنان به شما زيانى نمى رساند).
سپس در شش جمله ديگر مى فرماید: (خواب خود را با تقوی به بيدارى مبدّل سازيد، و روز خود را با آن طى كنيد، قلوب خود را با آن همراه نماييد، گناهان خويش را با آن شستشو دهيد، و بيمارى هاى جان و دل را با آن مداوا كنيد)؛ «اَيْقِظُوا بِهَا نَوْمَكُمْ وَ اَقْطَعُوا بِهَا يَوْمَكُمْ، وَ أَشْعِرُوهَا قُلُوبَكُمْ، وَ ارْحَضُوا(5) بِهَا ذُنُوبَكُمْ، وَ دَاوُوا بِهَا الْاَسْقَامَ». جمله «أَيْقِظُوا بِهَا نَوْمَكُمْ»؛ ممكن است اشاره به خواب معمولى باشد؛ يعنى در پرتو تقوی پاسى از شب را بيدار باشيد و با خدا راز و نياز كنيد. در مقابل «وَ اقْطَعُوا بِها يَوْمَكُمْ»؛ ممکن است مراد بيدار شدن از خواب غفلت به سبب تقوی باشد. جمله «اَشْعِرُوها قُلُوبَكُم»؛ ممكن است به اين اشاره باشد كه دل خود را با تقوی نورانى كنيد و يا تقوی را شعار و علامت خويش قرار دهيد و يا دل هاى خود را با تقوی بيدار سازيد. (چنانچه «اشعروا» از ريشه شعور باشد). جمله «دَاوُوا بِهَا الْاَسْقَامَ»، دردهاى اجتماعى است كه به واسطه تقوا درمان مى شوند.
در نهمين تا دوازدهمين جمله ها مى فرمايد: (به وسيله تقوی بر مرگ خود پيشى گيريد [و با آن آماده سفر آخرت شويد] از كسانى كه تقوی را بر باد دادند [و گرفتار انواع بدبختى ها شدند] عبرت بگيريد، مبادا مطيعان تقوی از بى تقوايى شما عبرت گيرند! [و زندگى شما عبرتى براى آنان گردد] به هوش باشيد! تقوی را حفظ كنيد و خويشتن را نيز در پرتو آن محافظت نماييد)؛ «وَ بَادِرُوا بِهَا الْحِمَامَ(6)، وَ اعْتَبِرُوا بِمَنْ أَضَاعَهَا، وَ لَا يَعْتَبِرَنَّ بِكُمْ مَنْ أَطَاعَهَا، أَلَا فَصُونُوهَا وَ تَصَوَّنُوا(7) بِهَا».
قرآن مجيد نيز مى فرمايد: «سَابِقُوا إِلَى مَغْفِرَةٍ مِّنْ رَّبِّكُمْ وَ جَنَّةٍ عَرْضُهَا كَعَرْضِ السَّمَاءِ وَ الْاَرْضِ»(8)؛ (به پيش تازيد براى رسيدن به آمرزش پروردگارتان و بهشتى كه پهنه آن مانند پهنه آسمان و زمين است). در جاى ديگر مى فرمايد: «وَ لِبَاسُ التَّقْوَى ذَلِكَ خَيْرٌ»(9)؛ (امّا جامه پرهيزكارى بهتر است). آرى لباس تقوی را بايد حفظ كرد و با لباس تقوی نيز بايد مصون و محفوظ بود. جمله «وَ اعْتَبِرُوا ...» اشاره به اين است كه نتيجه بى تقوايى ها در همين زندگى دنيا در برابر چشمان شماست؛ هم با چشم مى بينيد و هم در تاريخ مى خوانيد كه افراد و جوامع بشرى بر اثر بى تقوايى ها به چه سرنوشت شوم و دردناكى گرفتار شدند. شما از آنان عبرت گيريد و نگذاريد ديگران از شما عبرت گيرند.
قرآن مجيد بعد از اينكه داستان يوسف و برادران و همسر عزيز مصر و مشكلاتى كه بر اثر بى تقوايى دامن گروهى را گرفت و آثار پربركتى را كه از تقوی عايد يوسف(عليه السلام) شد بيان مى كند، مى فرمايد: «لَقَدْ كَانَ فِى قَصَصِهِمْ عِبْرَةٌ لاُولِى الْاَلْبَابِ»(10)؛ (به راستى در سرگذشت آنها عبرتى براى صاحبان انديشه بود).(11)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.