پاسخ اجمالی:
اسامى سوره ها مانند تعداد آيات هر سوره، «توقيفي» است، و با صلاح ديد شخص پيامبر(ص) نام گذارى شده است. بيشترِ سوره ها يك نام دارد و برخى دو يا چند نام. اين نام گذارىها، طبق شيوه عرب با كوچك ترين مناسبت انجام مى گرفته است. مانند: سوره حمد با نام هاي «فاتحة الكتاب»، «امّ الكتاب» و «السّبع المثانى» نام گذاری شده است. «جلال الدين سيوطى» بيش از بيست نام براى اين سوره آورده است. از سویی نام هر يك از سوره ها براى آن سوره عَلَم شده، و اگر با يكى ديگر از اسباب منع صرف جمع شود «غير منصرف» خواهد بود.
پاسخ تفصیلی:
اسامى سوره ها مانند تعداد آيات هر سوره، «توقيفى» هستند، و با صلاح ديد شخص پيامبر(صلی الله علیه و آله) نام گذارى شده است. بيشترِ سوره ها يك نام دارد و برخى دو يا چند نام. اين نامگذارىها، طبق شيوه عرب با كوچك ترين مناسبت انجام مى گرفته است(1) كه اکنون به وجه تسميه برخى از آنها اشاره می شود:
«بقره»: استعمال لفظ بقره و سخن گفتن درباره آن فقط در اين سوره بوده است؛ گرچه لفظ «البقر» در سوره «انعام»(آيه 144 و 146) و لفظ «بقرات» در سوره يوسف(آيات 43 و 46) آمده است؛ ولى با آن تفصيلى كه در سوره «بقره» درباره آن سخن گفته شده، در آنها مطلبى نيامده است.
«آل عمران»: لفظ «آل عمران» فقط دو بار در اين سوره (آيات 33 و 35) آمده است و در جاى ديگرِ قرآن نيست.
«نساء»: در هفده آيه از اين سوره، احكام نساء به تفصيل آمده است.«مائده»: فقط در اين سوره (آيات 112 و 114) لفظ «مائده» آمده است و در جاى ديگر قرآن ذكر نشده است.
«انعام»: در شش آيه از اين سوره بيش از ساير سوره ها درباره انعام سخن گفته شده است.
«اعراف»: فقط در اين سوره (آيات 46 و 48) لفظ «اعراف» دو بار آمده است.
«انفال»: فقط در اين سوره (آيه 1) لفظ «انفال» دو بار آمده است.
«برائت»: درباره برائت از مشركين گفته شده است و در جاى ديگر قرآن بدين صورت مطلبى نيامده است.
«يونس»: تنها سوره اى است در قرآن كه از حالات حضرت يونس(عليه السلام) سخن به ميان آمده است.
«هود»: فقط در اين سوره درباره حضرت هود(عليه السلام) سخن گفته شده است.
«يوسف»: در اين سوره بيست و پنج بار نام مبارك اين پيامبر تكرار شده است.
«رعد»: تنها سوره اى (آيه 13) است كه از تسبيح رعد سخن گفته شده است و در سوره «بقره»(آيه 19) از رعد فقط نامى برده شده است.
«ابراهيم»: به تفصيل از دعاى حضرت ابراهيم(عليه السلام) درباره شهر مكّه و ذريّه طيبه اش، سخن گفته شده است.
«حجر»: تنها سوره اى است كه در آن از «اصحاب حجر» سخن گفته شده است.
«نحل»: تنها سوره اى است كه از نحل سخن به ميان آمده است.
«اسراء»: تنها سوره اى است كه در آن از اسراء سخن گفته شده است.
«كهف»: تنها سوره اى است كه در آن درباره «اصحاب كهف» مطلبى آمده است.
«مريم»: تنها در اين سوره سرگذشت حضرت مريم(عليها السلام) با عنوان «و اذكر في الكتاب مريم ...»(آيات 16 الی 35) به تفصيل آمده و در سوره «آل عمران» با عنوان آل عمران به شرح حال او اشاره شده است.
«طه»: با لفظ «طه» آغاز شده است.
«انبياء»: تنها سوره اى است كه از انبياى معروف (نزد عرب) سخن به ميان آمده است.
«حجّ»: در اين سوره به تفصيل (آيات 25 الی 38) از احكام حجّ سخن گفته شده و اِعلام به حجّ شده است: «وَ أَذِّنْ فِي النَّاسِ بِالْحَجِّ ...».
«مؤمنون»: اين سوره با جمله «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ ...» آغاز شده است.
«نور»: آيه نور در اين سوره آمده است.
«فرقان»: در اين سوره قرآن با نام فرقان آورده شده و نزول آن يادآورى شده است و خداوند به خود تبريك گفته است.
«شعراء»: تنها سوره اى است كه لفظ «شعراء» در آن آمده است.
«نمل»: اين سوره تنها سوره اى است كه در آن از نمل سخن گفته شده است.
«قصص»: در اين سوره عبارت «قَصَّ عَلَيْهِ الْقَصَصَ» (هم فعل و هم مصدر) آمده است، گرچه در سوره «يوسف» نيز «نَقُصُّ عَلَيْکَ أَحْسَنَ الْقَصَصَ» آمده؛ ولى در آنجا اولويت با تسميه به نام يوسف بوده است.
«عنكبوت»: تنها سوره اى است كه اين نام در آن برده شده است.
«روم»: تنها سوره اى است كه اين نام در آن برده شده است.
«سجده»: به جهت اشتمال آن بر آيه سجده بدين نام ناميده شده است، البته در سه سوره ديگر نيز آيه سجده وجود دارد؛ ولى اولويت در آنها با ديگر نام هاست.
«احزاب»: تنها سوره اى است كه در آن به واقعه احزاب اشاره شده است.
«سبأ»: تنها سوره اى است كه در آن لفظ «سبأ» ذكر شده است.
به گونه اى كه ملاحظه شد در نام گذارى سوره ها مناسبتى وجود دارد. البته عللى كه در اين نام گذارى ها ذكر مى شود هرگز وجه انحصار ندارد، زيرا در نام گذارى، كم ترين مناسبت كافى است: «يكفي في التسمية أدنى مناسبة».
تعدّد نام برخى سوره ها
بيشتر سوره ها يك نام دارند. برخى دو يا سه يا بيشتر كه اين تعدد در نام به جهات خاصى بوده است. مانند: سوره حمد با نام «فاتحة الكتاب» و «اُمّ الكتاب» و «اَلسَّبْعُ الْمَثَانِى». «جلال الدين سيوطى» بيش از بيست نام براى اين سوره آورده است.(2)
«فاتحة الكتاب»: از آن جهت بدين نام خوانده شده كه نخستين سوره قرآن است. نه فقط در مصحف شريف به عنوان اولين سوره ثبت شده؛ بلكه اولين سوره كاملى است كه از آسمان فرود آمده است.
«أمّ الكتاب»: أمّ به معناى مقصد و هدف است و سوره «حمد» بدين جهت «ام الكتاب» خوانده شده كه تمام اهداف و اغراض قرآنى در اين سوره كوتاه فراهم شده است. از اين رو اين سوره را افضل سُوَر قرآنى به شمار آورده اند.
«السبع المثانى»: مشتمل بر هفت آيه و از سوره هاى كوتاه است (كه به آنها مثانى گفته مى شود). از اين جهت مثانى گفته مى شود كه قابل تكرار است، و بيش از سوره هاى بلند تلاوت مى شود. نمونه هايى از نام هاى متعدّد سوره ها در زير اِرائه مى شود: توبه، برائت. نبأ، عمّ. اِسراء(3)، سبحان، بني اسرائيل. بيّنه، لم يكن. نمل، سليمان. ماعون، دين، أ رأيت. غافر، مؤمن. مسد، تبّت. فصّلت، سجده. توحيد، إخلاص.(4) محمد، قتال. دهر، إنسان، هل أتى. قمر، إقتربت. قريش، إيلاف. ملك، تبارك. شرح، إنشراح. معارج، سأل، واقع.
اعراب نام سوره ها
نام هر يك از سوره ها براى آن سوره ها عَلَم است. بنابراين اگر با يكى ديگر از اسباب منع صرف جمع شود «غير منصرف» خواهد بود. مثلا سوره هاى يونس، يوسف، ابراهيم، لقمان و سَبَأ، به سبب «عجمه» و سوره هاى عبس، فصّلت، اقترب، قل اُوحىَ، تبارك، تبّت و لم يكن، به سبب «وزن فعل» و سوره هاى فاتحه، توبه، برائت، قريش و مريم به سبب «تأنيث» و سوره هاى آل عمران، انسان و رحمان به سبب «الف و نون» غير منصرفند؛ ولى بيشتر نام هاى سُوَر، چون با «الف و لام» است، جنبه غير منصرف بودن آنها منتفى شده است.
برخى از اسامى، به جهت يك حرفى يا دو حرفى بودن، مبنى اند؛ مانند سوره هاى ق، ص، يس و طه. برخى ديگر با همان هيأت كه عَلَم شده اند خوانده مى شود؛ مثلا مطفّفين در سه حالت رفع و نصب و جرّ با «ياء» است و اعراب آن روى «نون» خواهد بود. مؤمنون، كافرون و منافقون در سه حالت با واو؛ زيرا تنها حالت اوليه نقل، ملحوظ مى گردد و پس از عَلَم شدن حالت اِفرادى دارد. «ابوحيان توحيدى» مى گويد: «نام هايى كه به صورت جمله باشد؛ مانند «قُل أُوحِيَ»(5) و «أَتى أَمْرُ اللهِ»(6) يا فعلى كه مشتمل بر ضمير نباشد؛ مانند عبس، اعراب آنها اعرابِ غير منصرف است، زيرا از حالت جمله بودن يا فعل بودن بيرون آمده و اسم شده است. ديگر اسماء سوَر كه از حروف هجا نباشند، اگر با الف و لام باشند، معربند و الا غير منصرف خواهند بود».(7)،(8)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.