پاسخ اجمالی:
اذهاب رجس و تطهیر در این آیه، به معنی «دفع و پیشگیری» است، نه به معنی «رفع و ازاله» رجس موجود. هر مسلمانی که آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ» را می خواند، معنی اش این نیست که گمراه است و از خدا طلب هدایت می کند؛ بلکه طلب از دست ندادن هدایت یا استمرار و تثبیت آن یا افزایش آن است. ضمن اینکه امام حسن(ع) و امام حسین(ع) هنگام نزول آیه خردسال بودهاند و گناهی نداشتند تا رفع شود! همچنین پیامبر(ص) نیز قبل از نزول آیه معصوم بوده است. پس نمی توان اذهاب را بمعنی «رفع و ازاله» رجس دانست.
پاسخ تفصیلی:
قرآن کریم در آیه 33 سوره احزاب می فرماید: «إِنَّما یُریدُ اللَّهُ لِیُذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیْتِ وَ یُطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً»؛ (خداوند فقط مىخواهد پلیدى و گناه را از شما اهل بیت دور کند و کاملا شما را پاک سازد).
با توجه به آیه فوق، وقتی می گوییم رجس از اهل بیت(علیهم السلام) زدوده و پاک شده است، این معنی به دست می آید که قبل از اذهاب رجس و تطهیر اهل بیت، رجسی در وجود آنها بوده که از ایشان زدوده و پاک شده است! آیا در این صورت آنها می توانند عصمت ذاتی و اولیه داشته باشند؟!
پاسخ: «اذهاب رجس و تطهیر» در لغت به دو معنی «رفع» و «دفع» رجس است و در این آیه، به معنی «دفع»، پیشگیری و دور کردن رجس از حریم اهل بیت(علیهم السلام) است، نه به معنی رفع و درمان. دلایل و شواهد چنین برداشتی در لغت، آیات قرآن و عقل به شرح ذیل است:
بحث لغوی:
«اذهاب» رجس که در لغت به معنی «بردن و دور کردن» پلیدی است(1)، به دو صورت می تواند محتمل باشد؛ یکی بصورت رفع و ازاله و درمان (یعنی بردن و دور کردن و خارج کردن آن پلیدی و رجسی که قبلا وارد شده و موجود بوده است) و دیگری بصورت دفع و پیشگیری و جلوگیری (یعنی بردن و دور کردن آن پلیدی و رجسی که بخواهد وارد شود یا حتی نزدیک شود).
پس لغت اذهاب، علاوه بر معنی رفع و ازاله، می تواند به معنی دفع و دور کردن و رد کردن هم باشد؛ بلکه می توان گفت دفع و جلوگیری، مرتبه ی دقیق تری از همان رفع و برطرف کردن است؛ زیرا به معنای رفع و زدودن مبادی و زمینه ها و مقدمات و تمایلات گناه است. خدا به اهل بیت(علیهم السلام) نیرویی ملکوتى (عصمت) مى دهد که با وجود آن نیرو هیچ تمایلى به گناه ندارند؛ یعنی نه تنها گناه نمی کنند بلکه سراغ مبادی و زمینه های گناه هم نمی روند.
شاهد چنین مدعایی این است که مفسران بزرگی مانند زمخشری(2) و طبرسی(3) و... لغت اذهاب را در آیه 114 سوره هود «إِنَّ الْحَسَناتِ یُذْهِبْنَ السَّیِّئاتِ»؛ (حسنات، سیئات ([و آثار آنها] را از بین مىبرند)، به هر دو صورت (رفع و درمان و دفع و پیشگیری) معنا کرده اند. یعنی می گویند این آیه دو وجه دارد؛ یکی اینکه حسنات و طاعات از بین برنده گناهان و رفع کننده عقاب است، و دیگر اینکه دوام طاعات و حسنات باعث می شود انسان از گناهان و سیئات دور شود؛ همانطور که آیه 24 سوره عنکبوت می فرماید: «إِنَّ الصَّلاةَ تَنْهى عَنِ الْفَحْشاءِ وَ الْمُنْکَر»؛( نماز [انسان را] از زشتیها و گناه بازمى دارد).
بحث قرآنی:
هر مسلمانی در شبانه روز چندین مرتبه آیه «اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقیمَ»؛ (ما را به راه راست هدایت کن)، را در نماز و غیر نماز قرائت می کند؛ ولی معنی اش این نیست که گمراه و خارج از صراط مستقیم است و از خدا طلب هدایت و ورود به صراط مستقیم می کند.
بلکه دست کم سه معنی صحیح می تواند داشته باشد:
1. یا طلب این است که خدا این نعمت هدایت را از او نگیرد؛ همانطور که در آیه 12 سوره آل عمران آمده است: «رَبَّنا لا تُزِغْ قُلُوبَنا بَعْدَ إِذْ هَدَیْتَنا»؛ (پروردگارا! دلهایمان را، بعد از آنکه ما را هدایت کردى، [از راه حق] منحرف مگردان).
2. یا طلب این است که خدا این نعمت هدایت را استمرار بخشد و تثبیت کند؛ همانگونه که در روایتی از امام علی(علیه السلام) آمده است: «و عن أمیر المؤمنین علیه السلام: یعنی أدِمْ لنا توفیقک الذی أطعناک به فی ماضی أیامنا حتّى نطیعک کذلک فی مستقبل أعمارنا»؛ (خدایا توفیق اطاعتی را که در گذشته به ما دادی پایدار کن؛ تا در بقیه ایام عمرمان نیز تو را اطاعت کنیم).(4)
3. یا طلب این است که خدا این نعمت هدایت را افزایش دهد همانطور که در آیه 76 سوره مریم آمده است: «وَ یَزیدُ اللَّهُ الَّذینَ اهْتَدَوْا هُدی»؛ (و کسانى که در راه هدایت گام نهادند، خداوند بر هدایتشان مى افزاید).(5)
همچنین قرآن درباره جریان زلیخا و حضرت یوسف(علیه السلام) در آیه 24 سوره یوسف می فرماید: «کَذلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَ الْفَحْشاءَ»؛ (اینچنین کردیم تا بدى و فحشا را از او دور سازیم). معنی آیه این نیست که معاذ الله آن بدی و فحشاء که یوسف(ع) قبلا داشت را از او دور کردیم! زیرا از نظر آیات و روایات و مفسرین مسلم است که یوسف(ع) معصوم بود و هرگز حتی قصد گناه هم نکرد.(6)
بلکه معنی اش این است که مانع شدیم و نگذاشتیم که بدی و فحشاء به یوسف(علیه السلام) نزدیک شود. دقت شود که قرآن نفرمود «لنصرفه عن السوء و الفحشاء» تا معنی اش این باشد که یوسف(ع) را از بدی منصرف کردیم؛ بلکه می فرماید بدى و فحشا را از یوسف(ع) دور کردیم.
روشن است که اهل بیت(علیهم السلام) به مراتب بالاتر از یوسف (ع) هستند و در آیه تطهیر هم می فرماید خدا می خواهد رجس را از شما اهل بیت دور کند (نه اینکه شما را از رجس دور کند). پس این گونه از اذهاب ها و تطهیرها به معنی دفع و جلوگیری از ورود رجس است؛ نه به معنی رفع و زدودن رجس بعد از ورودش.
بحث عقلی مصداقی:
امام حسن و امام حسین(علیهما السلام) که جزء اهل بیت هستند، هنگام نزول آیه خردسال بودهاند و روشن است که خردسال هیچ رجس و گناهی ندارد تا بخواهد رفع و درمان و پاک شود.
اگر اذهاب رجس به معنی رفع و درمان باشد، باید پیامبر(صلى الله علیه و آله) از مصداق اهلبیت و مفاد آیه خارج باشد؛ زیرا اعتقاد همه مسلمین این است که پیامبر اکرم(ص) قبل از نزول آیه معصوم بوده و هیچ گونه رجس و پلیدى وگناهی نداشته است؛ درحالیکه قطعا پیامبر(ص) از اهل بیت و داخل در مفاد آیه تطهیر است؛ پس اذهاب رجس در اینجا به معنی دفع و پیشگیری است.
نتیجه: اذهاب رجس و تطهیر در این آیه، به این معنی نیست که قبلا رجسی بوده و اکنون زایل و پاک شده است؛ بلکه به این معنی است که خدا مانع می شود که هر گونه پلیدی و رجسی به حریم اهل بیت(علیهم السلام) برسد و بلکه نزدیک شود. به عبارت دیگر اذهاب رجس و تطهیر در این آیه، به معنی دفع و پیشگیری است؛ نه به معنی رفع و درمان. اگر پلیدی و رجس قبلا وجود داشته باشد، آنگاه باید آن را رفع و برطرف و درمان کرد؛ ولی مفاد این آیه این است که اگر پلیدی و آلودگی بخواهد به حیطه اهل بیت(ع) وارد شود و یا حتی نزدیک شود؛ خدا پیشگیری می کند و آن را دور می کند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.