پاسخ اجمالی:
در اسلام انسان دارای حقوق خاصّی است؛ خداوند به واسطه کرامت، انسان را بر سایر موجودات برتری داده است. لذا احکام حقوقی مانند آزادی، امنیت و ... باید به گونه ای تفسیر شود که با کرامت وی سازگاری داشته باشد. انسان موجودی است خدا طلب، لذا احکام حقوقی باید با روح خداجوی انسان سازگاری داشته باشد ...
پاسخ تفصیلی:
در اسلام به جهت عواملی خاص که در انسان وجود دارد لذا او دارای حقوق خاصّی است:
1- انسان، گوهری ارزنده
قرآن کریم انسان را موجودی می شمارد که خداوند به وی کرامت بخشیده است، آنجا که می فرماید: «لَقَدْ کَرَّمْنا بَنِی آدَمَ»(1)؛ (همانا فرزندان آدم را کرامت بخشیدیم). این کرامت یک ارزش نظری است که بعدها می تواند جنبه عملی پیدا کند. کرامت انسان حاکی از آن است که وی دارای کیفیتی برتر و عالی است و گوهر برتر موجودات جهان به شمار می رود. این کرامت نظری می تواند بزرگواری های ارزشی و عملی فراوانی را نیز به همراه داشته باشد. به دلیل همین کرامت، همه تعالیم اخلاقی و حقوقی باید با عنایت به این اصل نظری و در سازگاری کامل با آن تنظیم شوند. هنگامی که بپذیریم انسان گوهری کریم و ارزشمند است، خواه ناخواه بر این باور خواهیم بود که نه تنها آزادی، امنیت و... حقّ او است، بلکه باید به گونه ای تفسیر و تنظیم شود که با کرامت وی سازگاری داشته باشد.
2- انسان، موجودی خدا طلب
انسان اصلاً خدا را می طلبد؛ زیرا او با چشم دل نه با چشم صورت احساس می کند. چنین نیست که انسان موجودی است که دارای وصف تمایل به خداست، بلکه رابطه انسان با خدا عین فقر ذاتی و نیاز محض او به خداست. لذا قرآن کریم می فرماید: «یا أَیهَا النّاسُ أَنْتُمُ الْفُقَراءُ إِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِی الْحَمِیدُ»(2)؛ (ای مردم! شما [همگی] نیازمند به خدایید؛ تنها خداوند است که بی نیاز و ستوده است).
بدین لحاظ، هر گونه ترتیب و تنظیم حقوقی برای بشر باید با این روح خداجویی وی سازگاری کامل داشته باشد. آن دسته از تعالیم حقوقی که برای انسان استقلال وجودی فرض می کنند، یا این که او را به موجودی جز خدا وابسته نمی دانند از منبع حق سرچشمه نمی گیرند.
3- انسان، موجودی جاودانه
از دیگر عوامل حقوق بشر در اسلام این است که انسان هرگز به نابودی و نیستی منتهی نمی شود. این مطلب هم از رهگذر کندوکاو عقلی دریافت می شود و هم از طریق دلایل نقلی. قرآن کریم انسان را موجودی با روح جاویدان می شمارد که از پس این جهان به جهانی دیگر پای می نهد و در آن جهان از «خلود» برخوردار است. این عامل که در تمام انسان ها موجود است گرچه در ظاهر به آن اعتقاد نداشته و به آن اعتراف نکند مستلزم یک سری حقوق خاص است.
4- ارتباط تکوینی انسان با مجموعه هستی
انسان با همه اجزای هستی پیوندی ناگسستنی دارد، از این رو هیچ کاری از انسان سرنمی زند مگر آن که در روح و جان وی تأثیر دارد. به همین دلیل، هیچ یک از مسائل و از جمله احکام حقوقی را نمی توان یافت که با روح و سرشت و اخلاق انسان بدون پیوند باشد. با پذیرش این اصل، دیگر نمی توان پذیرفت که انسان در انجام هر کاری آزاد و خودسر است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.