حكمت «تكرار» در قصص قرآنی؟

حكمت «تكرار» در قصص قرآنی چیست؟

تكرارهاى صورت گرفته در قرآن به گوناگونى هدف‌هايى بر مى‌گردد كه قرآن در پى آن است. يك قصّه ممكن است داراى ابعادى چند باشد و با يك بار گفتن، پيام‌هاى هدايتى و تربيتى آن پايان نيابد؛ از اين رو در مناسبت‌هاى پيش آمده، هر بار به لحاظ بُعدى از آن تكرار مى‌شود و در نوبت ديگر، اين مناسبت تغيير مى‌كند و مناسبتى ديگر جايگزين آن مى‌شود. از دیدگاه ادبى نیز تكرار قصّه‌ها در قرآن، همراه با نكته‌ها و ظرافت‌هایى است كه بر حسب مناسبت‌ها لحاظ مى شود.

نسبت دروغ به پیامبران الهی در قرآن!

در قرآن کریم نقل شده است که حضرت ابراهيم(علیه السلام) برای بیرون نرفتن از شهر وانمود به بیماری کرد و فرمود: «إِنِّی سَقِيم»؛ (من بیمار هستم). در حالی که ایشان بیمار نبود! و یا بر خلاف عقیده اش اظهار به پرستش ستارگان و خورشید نمود! و یا شکستن بت ها را به بت بزرگ نسبت داد! همچنین در مورد حضرت یوسف(علیه السلام) نقل شده است که ایشان برادرش را متّهم به سرقت کرد! آیا این اقدامات توجیهی دارد؟! چگونه شخصی معصوم دروغ و خلاف واقع می گوید؟!

- درباره آیه اول باید گفت، دلیلی بر خلاف ظاهر آیه و بیان حضرت ابراهیم(ع) نداریم که واقعا بیمار نبوده باشند.
- درباره مورد دوم حضرت ابراهیم(ع) این سخن را به عنوان یک فرض و احتمال درباره تحقیق از خدا گفت، نه اینکه واقعا مرادش آن بوده باشد.
- درباره شکسته شدن بت ها به دست آن حضرت نیز باید گفت که ایشان قصد جدى از انتساب شکستن بتها به بت بزرگ نداشتند و فقط مى خواست عقائد بی اساس بت پرستان را به رخ آنان بكشد.
- درباره حضرت(ع) یوسف نیز باید گفت ایشان در آنجا توریه کرده و مراد ایشان سابقه برادران در سرقت یوسف از پدرشان بود.

حکمت رو به قبله ایستادن، در نماز؟

چرا هنگام نماز رو به قبله می ایستیم؟ مگر خداوند در همه جا حضور ندارد؟!

وجود و حضور خداوند متعال به تصریح آیات قرآن منحصر در هیچ جهت و جای خاصّ نیست و این محدودیّت جسمانی انسان است که او را ناگزیر می کند که برای عبادت در نهایت به جهتی رو کند. دین اسلام نیز از این ظرفیّت در جهت همبستگی و اتّحاد مسلمانان بهره برداری نموده و مسلمانان را مکلّف کرده تا برای عبادت به طرف خانه کعبه به نماز بایستند؛ بنایی که قديمى ترين مركز توحيد است. مسلما بزرگداشت کعبه بزرگداشت توحید و یکتاپرستی و خداپرستی است.

امام كاظم(ع) و هارون الرشيد

تاريخ چگونه از مواجهات امام كاظم(ع) با هارون الرشيد و دشمنی های اين خليفه عباسی با امام ياد می كند؟

هارون در ابتداي حكومت خود نسبت به امام كاظم(ع) سختگیری چنداني نشان نمی داد؛ ولی به مرور زمان، حضرت را تحت فشار قرار داد تا جائي كه امام(ع) را دو بار به زندان انداخت و در مرتبه دوم چهار سال طول كشيد. هارون از اين كه شیعیان به امامت امام كاظم(ع) اعتقاد داشتند هراس داشت و سعايت برخی از نزدیکان امام(ع) نزد او و كينه شخصی «یحیی بن خالد برمکی» نسبت به امام(ع) همه دست به دست هم دادند تا هارون دستور قتل امام كاظم(ع) را در زندان صادر كرد.

اعتقاد به «بداء» نسبت جهل و ناآگاهى به خدا!

آیا اعتقاد به بداء با علم الهی منافات ندارد؟!

بداء در نزد شیعه به معنای «ظهور امری برای خدا بعد از خفا» و یا «پشیمانی او از اراده قبلی اش» نیست؛ بلکه به معنای «تغییر مقدرات انسان توسط ذات مقدس الهی و به سبب اعمال خود انسان است». در این تغییر تقدیر، «ظهور برای انسان رخ می دهد نه برای خدا؛ آنچه ظاهر می شود تقدیر اصلی و پوشیده خدا برای انسان است». از روایات شیعه استفاده می شود که بداء به معنای جهل و پشیمانی در خداوند راه ندارد، بلکه از هر کس که چنین سخنی را بگوید باید تبرّی جست؛ زیرا چنین کسی کافر است!
ضمن اینکه «علم ذاتی» خدا، عین ذات اوست و ازلی و ابدی است و تغییر در آن راه ندارد. ولی «علم فعلی»، صفت فعل خداست و از مقام فعل خداوند متعال، انتزاع می شود و خارج از ذات و ممکن الوجود است. به دیگر سخن خداوند بر اساس وضعیت متغیّر انسان بواسطه کارهای او برای او تقدیرات جدید و متفاوتی ثبت می کند و بداء رخ می دهد. خداوند با علم ذاتی و مطلق خود، از همه این تقدیرات گذشته و آینده آگاه است و «علم به تغییر» با «تغییر در علم» متفاوت است و خود بداء متعلق علم الهی است.

پیامبران الهی و شفاعت مذموم!

حضرت نوح(ع) به خاطر شفاعت از فرزند بی ایمانش با عتاب خداوند مواجه گشت و حضرت ابراهیم(ع) نیز وقتی برای عموی بت پرستش استغفار نمود و عرضه داشت: «وَ اغْفِرْ لاِبی إِنَّهُ کانَ مِنَ الضّالِّین»، و یا وقتی با ملائک عذاب برای نجات قوم لوط مجادله کرد، از جانب خداوند توبیخ شد. آیا این موارد با عصمت و ایمان آنها سازگار است؟!

اولا: لحن و سیاق آیاتی که این شفاعتها را بیان نموده به خوبی نشان می دهد پیامبران الهی اذن خدا را برای اجابت درخواستشان لحاظ کرده اند و درخواست خود را از روی ادب و تواضع بیان نموده اند و در پی طرفداری از افراد بی ایمان نبودند.
ثانیا: حضرت نوح و حضرت ابراهیم هنوز یقین به عدم ایمان آنها و دشمنی آنها با خدا نداشتند و از روی رأفت و به امید اینکه هدایت خواهند شد شفاعت آنها را کردند، اما وقتی متوجه شدند آنها ایمان ندارند از آنها بیزاری جسته و از درخواست خود صرف نظر کردند.

جواز استفاده از «حیله های شرعی» با استناد به آیات قرآن

آیا از آیات قرآن می توان جواز استفاده از «حیله های شرعی» را استنباط نمود؟

دلیل حکم به جواز «حيله های شرعي» برخى آيات قرآن است. نمونه آن داستان حضرت ابراهيم(ع) در مورد شكستن بتها است. هنگامى كه حضرت بتها را شكست، و از او سوال كردند كه چه كسى بتها را شكسته است؟ فرمود: از خود بتها سوال كنيد، اگر قدرت سخن گفتن دارند. حضرت ابراهيم(ع) نسبت شكستن بتها را به بت بزرگ مشروط به شرط محالى كرده تا هم دروغ نگفته باشد و هم به آنها بفهماند بتهايى كه قدرت سخن گفتن ندارند، شايسته عبادت و پرستش نيستند.

دین پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت؟

دین پیامبر اسلام(ص) قبل از بعثت چه بوده است؟

پیامبر اکرم(ص) قبل از بعثت پیرو آیین هاى پیشین نبود، بلکه برنامه‌ اى مخصوص خود داشت که از طریق الهام فرشته بزرگ خدا به او اعلام مى‌ شد و آن حضرت مطابق این برنامه ویژه عمل مى‌ کرد.

«نیایش» پیامبران(ع) در قرآن

قرآن «نیایش» پیامبران الهی(ع) را چگونه به تصویر می کشد؟

قرآن در آیات بسیاری، به تبیین نیایش پیامبران الهی(ع) با پروردگار پرداخته است. از این رو در بیان نیایش و توبه حضرت آدم(ع)، هنگام رانده شدن از بهشت، می فرماید: «پروردگارا ما به خویشتن ستم روا داشتیم و اگر ما را نیامرزی و ترحّم ننمایی هر آینه از زیان کاران خواهیم بود». همچنین در تبیین نیایش حضرت یوسف(ع) می فرماید: «بار پروردگارا! زندان برای من از آنچه مرا به سوی آن دعوت می کنند بهتر است». و از زبان حضرت موسی می فرماید: «بار پروردگارا! همانا من به آنچه از خیر به سوی من نازل کردی محتاجم».

خطر «تفرقه» و نهی از آن در قرآن

قرآن در تبیین خطر «تفرقه» و نهی از آن چه می فرماید؟

خداوند در قرآن خطر تفرقه را به قدری بزرگ دانسته که نهی از آن را مانند دستور اقامه نماز، جزء شریعت همه انبیای اولی العزم قرار داده است. لذا می فرماید: « آیینى را براى شما مقرر نمود که به نوح توصیه کرده بود؛ و آنچه را بر تو وحى فرستادیم و به ابراهیم و موسى و عیسى سفارش کردیم این بود که: همان دین [خالص] را برپا دارید و در آن تفرقه ایجاد نکنید». همچنین در آیه دیگر می فرماید: «مانند کسانى نباشید که پس از آنکه نشانه هاى روشن [پروردگار] به آنان رسید، پراکنده شدند و اختلاف کردند»، و ... .

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قالَ الصّادقُ عليه السّلام :

مَنْ دَمِعَتْ عَيْنُهُ فينَا دَمْعَةً لِدَمٍ سُفِکَ لَنا اَوْ حَقٍّ لَنا نُقِصْناهُ اَوْ عِرْضٍ اُنْتُهِکَ لَنا اَوْلاَِحَدٍ مِنْ شيعَتِنا بَوَّاءهُ اللّهُ تَعالى بِها فِى الْجَنَّةِ حُقُباً.

امالى شيخ مفيد، ص 175