پاسخ اجمالی:
دلیل حکم به جواز «حيله های شرعي» برخى آيات قرآن است. نمونه آن داستان حضرت ابراهيم(ع) در مورد شكستن بتها است. هنگامى كه حضرت بتها را شكست، و از او سوال كردند كه چه كسى بتها را شكسته است؟ فرمود: از خود بتها سوال كنيد، اگر قدرت سخن گفتن دارند. حضرت ابراهيم(ع) نسبت شكستن بتها را به بت بزرگ مشروط به شرط محالى كرده تا هم دروغ نگفته باشد و هم به آنها بفهماند بتهايى كه قدرت سخن گفتن ندارند، شايسته عبادت و پرستش نيستند.
پاسخ تفصیلی:
شیخ طوسی در کتاب مبسوط مىفرمايد: «اصل حيله هاى شرعى اجمالا [بدون در نظر گرفتن تك تك مصاديق آن] به اجماع فقها جايز است، و تنها افراد بسيار كمى با آن مخالفت نموده، و هيچ حيلهاى را مجاز نشمردهاند. [هر چند براى رسيدن به حلال، به وسيله حلالى متوسّل شوند]». سپس مىفرمايد: «و انما اجزناه لقوله تعالى في قصّة إبراهيم(علیه السلام): بَلْ فَعَلَهُ كَبيرُهُمْ هذا فَسْئَلُوهُمْ إنْ كانُوا يَنْطِقُونَ(1) لمّا سألوه مَنْ فَعَلَ هذا بِآلِهَتِنا و إنّما قصد بذلک إن كانوا ينطقون فعلّقه بشرط محال، ليعلم بذلک ان الفعل منهم محال، و من كان كذلک لا يستحق العبادة»؛ (علّت اين كه حيل شرعيّه را به طور اجمال جايز مىدانيم، برخى از آيات قرآن و روايات معصومان است. نمونه آن داستان حضرت ابراهيم(علیه السلام) در مورد شكستن بتها است. هنگامى كه حضرت بتها را شكست، و از او سوال كردند كه چه كسى بتها را شكسته است؟ فرمود: از خود بتها سوال كنيد، اگر قدرت سخن گفتن دارند!).
در تفسير اين آيه شريفه نظرات مفسّران مختلف است؛ يكى از نظريّات اين است كه «إن» شرطيّه به جمله «فَعَلَهُ» مربوط است، طبق اين تفسير، معناى آيه چنين مىشود: «اگر بتها قدرت حرف زدن دارند، شكستن بتها كار بت بزرگ است».
بنابراين، حضرت نسبت شكستن بتها را به بت بزرگ مشروط به شرط محالى كرده، و دروغ نگفته است. تا به آنها بفهماند بتهايى كه قدرت سخن گفتن ندارند، شايسته عبادت و پرستش نيستند. نتيجه اين كه حضرت ابراهيم(علیه السلام) با يك حيله شرعى، كه همان توريه، در شكل قضيّه شرطيّه است، تلاش کرد مردم را از خواب غفلت بیدار کند.
شيخ در ادامه كلامش مىگويد: در جاى ديگر مىخوانيم كه خداوند به حضرت ايّوب(علیه السلام) دستور مىدهد: «وَ خُذْ بِيَدِکَ ضِغْثَاً فَاضْرِبْ بِهِ وَ لا تَحْنَثْ»(2)؛ ([و به او گفتیم:] بسته ای از ساقه های گندم [یا مانند آن] را برگیر و با آن [همسرت را] بزن و سوگند خود را مشکن! ما او را شکیبا یافتیم چه بنده خوبی که بسیار بازگشت کننده [به سوی خدا] بود!). آرى اين آيه نيز از آياتى است كه در مورد حيلههاى شرعى مىتوان به آن استدلال كرد. در اين داستان، خداوند متعال مسأله «ضغث» را راه فرار از مخالفت با قسم براى پيامبر خودش حضرت ايّوب(علیه السلام) بيان فرموده است.(3)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.