پاسخ اجمالی:
پیامبر اکرم(ص) قبل از بعثت پیرو آیین هاى پیشین نبود، بلکه برنامه اى مخصوص خود داشت که از طریق الهام فرشته بزرگ خدا به او اعلام مى شد و آن حضرت مطابق این برنامه ویژه عمل مى کرد.
پاسخ تفصیلی:
بسیارى سؤال مى کنند که پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) قبل از بعثت چه آیینى داشته است، در حالى که هنوز آیین اسلام نازل نشده بود؟
گاهی در پاسخ از این سؤال گفته مى شود او بر آیین شیخ الانبیاء، ابراهیم خلیل(علیه السّلام) بود. این سخن از یک نظر صحیح است و آن اینکه آن حضرت، موحد و یگانه پرست بود و یگانه پرستى از بارزترین ویژگی هاى آیین ابراهیم(علیه السّلام) است، هرچند همه انبیا یگانه پرست بودند. ولى این دلیل بر آن نمى شود که پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) در همه فروع دین، متعبّد به شریعت ابراهیم(علیه السّلام) باشد.(1) شریعت حضرت ابراهیم(علیه السّلام) پس از آمدن شریعت حضرت موسی( علیه السّلام) منسوخ شده بود. همچنین اساسا چیزی از شریعت حضرت ابراهیم(علیه السّلام) باقی نمانده و پیروانی نداشته است.
گاه گفته مى شود او بر آیین حضرت موسى(علیه السّلام) بود؛ ولی اشکالش این است که شریعت موسوی پس از آمدن شریعت حضرت عیسى(علیه السّلام) نسخ شده بود؛ همچنین تحریفات و خرافات زیادی در تورات راه یافته بود که با مقام توحید و نبوت منافات داشت.
گاه نیز گفته مى شود او بر آیین حضرت عیسی(علیه السلام) بود؛ ولکن همان اشکال(تحریف) باز هم وارد است .
اشکالات مشترکی هم به هر سه نظر وارد است:
اشکال اول اینکه از واضحات و مسلمات دین اسلام و مورد اتفاق همه مسلمانان این است که پیامبر اسلام(صلّى اللّه علیه و آله) از همه انبیاء برتر بود؛ بنابراین اگر تابع شریعت آن ها باشد، لازمه اش تبعیت مقام بالاتر از مقام پایین تر است که نزد عقل و شرع ناپسند و نامقبول است.
اشکال دوم اینکه اگر پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) قبل از بعثتش، تابع یکی از شرایع قبلی بود، باید یا نزد علماء آنها تعلیم می دید یا کتب آن ها را مطالعه می کرد؛ اما هر دو صورت نادرست است.
زیرا اولا در صورت آموختن از علماء یهودی یا مسیحی، آنها حتما این قضیه را نقل می کردند و به آن فخرفروشی می کردند و در طول تاریخ ثبت می شد؛ درحالی که هرگز چنین قضیه ای نقل نشده است.
ثانیا به شهادت تاریخ و تصریح خود قرآن، پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) هرگز سواد خواندن و نوشتن نداشته است همانطور که قرآن در آیه 48 سوره عنکبوت صریحا می فرماید: «وَ ما کُنْتَ تَتْلُوا مِنْ قَبْلِهِ مِنْ کِتابٍ وَ لا تَخُطُّهُ بِیَمینِکَ إِذاً لاَرْتابَ الْمُبْطِلُونَ»؛ (تو هرگز پیش از این کتابى نمى خواندى، و با دست خود چیزى نمى نوشتى، مبادا کسانى که در صدد [تکذیب و] ابطال سخنان تو هستند، شک و تردید کنند)؛ همچنین در آیه 157 و 158 سوره اعراف پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) بعنوان«النَّبِیِّ الْأُمِّیِّ» یعنی «پیامبر درس نخوانده» معرفی می شود. به هر حال هرگز یهودی یا مسیحی بودن پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) در تاریخ ثبت نشده است.
به نظر می رسد که پاسخ صحیح این است که پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) قبل از بعثت تابع هیچ یک از شرایع گذشته نبوده، بلکه خودشان صاحب نبوت و وحی مخصوص بوده اند. شیخ طوسی (2) و میرزای قمی(3) همین عقیده را اثبات می کنند. علامه حسن زاده آملی در توضیح قول شیخ طوسی و میرزای قمی می گوید باید بین داشتن مقام نبوت و فرمان ابلاغ تفاوت بگذاریم؛ پیامبر اکرم(ص) در چهل سالگی مامور شد آن حقایقی که قبلا بوسیله وحی دریافت کرده بود و خودش به آن ها متعبد بود را به مردم ابلاغ کند. مقام ابلاغ همان است که در آیه 94 سوره حجر به آن اشاره شده است:«فَاصْدَعْ بِما تُؤْمَرُ»؛(آنچه را مأموریت دارى، آشکارا بیان کن)؛ «صدع» همان بیان و ابلاغ است و منافاتی ندارد که انسانی به مقام وحی و نبوت رسیده باشد ولی هنوز دستور ابلاغ آن حقایق را نگرفته باشد.(4)
علامه مجلسى نیز معتقد است که پیامبر اسلام(صلّى اللّه علیه و آله) قبل از رسالت داراى مقام نبوّت بوده و گاه فرشتگان با او سخن مى گفتند و صداى آنها را مى شنید و گاه در رؤیاى صادقه به او الهام الهى مى شد و بعد از چهل سال به مقام رسالت رسید و قرآن و اسلام رسما بر او نازل گردید.(5)
این کلام مجلسی می تواند الهام گرفته از حدیث حضرت علی(علیه السلام) در خطبه 192 نهج البلاغه معروف به خطبه قاصعه درباره پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) باشد که فرمود: «وَ لَقَدْ قَرَنَ اللَّهُ بِهِ(ص) مِنْ لَدُنْ أَنْ کَانَ فَطِیماً أَعْظَمَ مَلَکٍ مِنْ مَلَائِکَتِهِ یَسْلُکُ بِهِ طَرِیقَ الْمَکَارِمِ وَ مَحَاسِنَ أَخْلَاقِ الْعَالَمِ لَیْلَهُ وَ نَهَارَهُ»(6)؛ (از همان زمان که رسول خدا(صلّى اللّه علیه و آله) از شیر بازگرفته شد، خداوند بزرگ ترین فرشته از فرشتگان خود را مأمور ساخت تا در طول شب و روز وى را به راههاى فضیلت و محاسن اخلاق جهانیان وا دارد).
آیة الله مکارم شیرازی در شرح این فراز از نهج البلاغه با تایید عقیده شیخ طوسی و میرزای قمی می گوید:«چه خوب بود دانشمندان ما به خطبه قاصعه و کلام امیر المؤمنین(علیه السّلام) استدلال می کردند که در مورد برنامه ویژه پیامبر(صلّى اللّه علیه و آله) توسط بزرگ ترین فرشته الهى سخن مى گوید. این کلام امیر المؤمنین(علیه السّلام) به خوبى نشان مى دهد که پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) قبل از بعثت پیرو آیین هاى پیشین نبود، بلکه برنامه اى مخصوص خود داشت که از طریق الهام فرشته بزرگ خدا به او اعلام مى شد و آن حضرت مطابق این برنامه ویژه عمل مى کرد».(7)
اما نکته آخر اینکه داشتن مقام نبوت قبل از چهل سالگی و بلکه در جوانی و بلکه خردسالی برای پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) که برترین پیامبر و بلکه برترین مخلوق است هیچ استبعادی ندارد.
زیرا به تصریح قرآن، حضرت عیسی(علیه السّلام) در گهواره سخن گفت و خود را صاحب مقام نبوت خواند و بعضی دستورات شریعتش را بیان کرد؛ خداوند سبحان در آیه 29 تا 31 سوره مریم می فرماید: «فَأَشارَتْ إِلَیْهِ قالُوا کَیْفَ نُکَلِّمُ مَنْ کانَ فِی الْمَهْدِ صَبِیًّا* قالَ إِنِّی عَبْدُ اللَّهِ آتانِیَ الْکِتابَ وَ جَعَلَنی نَبِیًّا* وَ جَعَلَنی مُبارَکاً أَیْنَ ما کُنْتُ وَ أَوْصانی بِالصَّلاةِ وَ الزَّکاةِ ما دُمْتُ حَیًّا»؛ ([مریم] به او اشاره کرد. گفتند: «چگونه با کودکى که در گاهواره است سخن بگوییم؟!»* [ناگهان عیسى زبان به سخن گشود و] گفت: «من بنده خدایم او کتاب [آسمانى] به من داده و مرا پیامبر قرار داده است!* و مرا [هر جا که باشم] وجودى پربرکت قرار داده و تا زمانى که زنده ام، مرا به نماز و زکات توصیه کرده است).
همچنین درباره حضرت یحیی(علیه السلام) در آیه 12 سوره مریم آمده است: «یا یَحْیى خُذِ الْکِتابَ بِقُوَّةٍ وَ آتَیْناهُ الْحُکْمَ صَبِیًّا»؛ (اى یحیى! کتاب [خدا] را با قوّت بگیر! و ما فرمان نبوّت را در کودکى به او دادیم).
اگر حضرت عیسی(علیه السّلام) و یحیی(علیه السّلام) در خردسالی دارای چنین مقاماتی بوده اند؛ پس به طریق اولی پیامبر اکرم(صلّى اللّه علیه و آله) که برتر از ایشان بودند صاحب این گونه مقامات و بلکه بالاتر از آن بودند.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.