مقایسه بیان قرآن درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌ اسرائيل» با تاریخ

آيا بیان قرآن درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌ اسرائيل» با گزارشات تاريخی سازگاری دارد؟

آری بیان قرآن کریم درباره «فرعون»، «مصر» و «بنی‌اسرائیل» با گزارش‌های تاریخی سازگاری ندارد، لکن منشاء این امر عدم واقع‌گرایی قرآن نیست؛ بلکه دلیل آن این است که وقایع تاریخى مصر باستان به جهت آنكه مایه رسوایى فراعنه مصر مى‌شد، نادیده انگاشته شده و در گزارشات تاریخی منعکس نگردیده و یا حقایق واژگون گشته و رسوایی‌ها تبدیل به نام نیك گشته و به پاى تاریخ نوشته شده است.

دیدگاه قرآن و تورات درباره «حضرت عيسی(ع)» و «حضرت مريم(س)»؟

آيا قرآن كريم درباره «حضرت عيسی(ع)» و «حضرت مريم(س)» با تورات هم عقيده است؟

برخی از منابع مسیحیت بیان قرآن در مورد حضرت عیسی(ع) و حضرت مریم(س) را متأثر از برخی نسخه های تحریف شده تورات قلمداد نموده و آن را خرافات پنداشته اند. این در حالی است که اناجیل معتبری مانند انجیل «لوقا»، «متّی» و «برنابا» به این مطلب پرداخته و بر واقعه تولد عیسی(ع) از مادر باکره صحّه گذاشته اند. 

«معجزه» ابزاري تبلیغي یا وسیله اي دفاعي؟!

آیا پیامبران از «معجزه» به عنوان وسیله تبلیغی استفاده می کردند یا آن را به عنوان ابزار دفاعی بکار می گرفتند؟

بدون شكّ «معجزه» براى پيامبران، يك وسيله اثباتى است تا سند نبوّت و شاهد صدق دعوت آنان قرار گيرد و گواه آن باشد تا كه از جهان غيب پيام آورده اند. از سویی سيره پيامبران و صراحت قرآن، «معجزه» را ضرورت دفاعى می دانند؛ زیرا اساسا هيچ پيامبرى از همان آغاز، دعوت خود را با معجزه همراه نکرده و تنها در مواجه با منكران و به درخواست آنان ـ يا بدون درخواست و صرفا براى دفع شبهات آنان ـ معجزه آورده است. از این رو «معجزه» ابزاری دفاعی است.

«معجزه» بودن قرآن كريم از جهات مختلف

قرآن كريم از چه جهت «معجزه» پیامبر اكرم(ص) است؟

انديشمندان در مورد اعجاز قرآن بحث هاى دامنه دارى مطرح كرده اند که به برخی از آنها اشاره می شود: 1. ارباب ادب و سخن دانان عرب، اعجاز قرآن را در گرو فصاحت و بلاغت والاى آن دانسته اند. 2. اسلوب بيان و سبك و شيوه نظم قرآن، جمله بندى ها و چينش الفاظ و عبارات، در قالبى نو و اسلوبى تازه بر عرب عرضه شده، كه كاملا بى سابقه بوده و پس از آن نيز كسى مانند آن نياورده است. 3. قرآن شامل معارف عاليه و تعاليم حكيمانه اى است كه تا آن روز، در توان بشريّت نبوده كه بدان دست یابد و ... .

«تفسير به رأى» در میان صوفیّه

فرقه «صوفیه» چگونه برای توجیه افکار عمومی خودشان دست به تفسیر به رأى قرآن می زدند؟

«تفسير به رأى» نزد متصوّفه يكى از شايع ترين كارهاست، آنان بسيارى از الفاظ را بدون هيچ قرينه اى بر معناى مجازى يا كنايى حمل مى كنند و گاهى آن چنان اين كنايات و مجازات از مفهوم لفظ دور است كه انسان را غرق در تعجّب مى كند. به عنوان مثال در تأویل آیه «يُرِيدُ أَن يُخْرِجَكُم مِّنْ أَرْضِكُمْ» می گویند: موسی مى خواست آنها را از سرزمين بشر مادّى به نور روحانيّت بيرون كند. هم چنین در تأویل تهديد فرعون با جمله «وَ لَأُصَلِّبَنَّكُمْ فِي جُذُوعِ النَّخْلِ» مى گويند: شما را بر شاخه هاى تعلّقات و پيوندهاى دنيا و زر و زيور آن گرفتار مى سازم.

نظر قرآن و ساير كتب آسمانی درباره «عبور بنی اسرائيل از دريا»، «گوساله سامری» و «قارون»؟

آيا قرآن كريم درباره «عبور بنی اسرائيل از دريا»، «گوساله سامری» و «قارون» با ساير كتب آسماني هم عقيده است؟

در داستان بنی اسرائيل و فرار آنان از دست فرعون تفاوتی ميان گزارش تورات و قرآن وجود ندارد؛ اما در داستان سامری و قارون اختلافاتی وجود دارد. از ديدگاه تورات گوساله توسط هارون ساخته شد و اين كار باعث خشم موسی(ع) و شكستن دو لوح ايشان شد؛ اما به روايت قرآن، اين سامری بود كه گوساله را ساخت و مردم را به پرستش آن فراخواند... .

قرآن و توصیه به «حسن خلق»

خداوند در قرآن چگونه انسان ها را به نيکو سخن گفتن توصيه می کند؟

خداوند در آيه 83 سوره بقره، در مقام اخذ يک پيمان الهی، بنی اسرائيل را مورد خطاب قرار داده و بعد از تأكيد بر توحيد خالص، احسان به پدر و مادر، خويشاوندان، يتيمان و مسكينان، مى فرمايد: «با مردم نيكو سخن بگوييد». این کلام، بيانگر اهميّت حسن برخورد، نسبت به مردم است، و به اين ترتيب خوش خويى و برخورد خوب با توده مردم، هم رديف مهمترين و اساسى ترين دستورات اسلام قرار گرفته است. امام باقر(ع) در تفسير اين آيه می فرمایند: «به مردم بهترين سخنانى را بگوئيد كه دوست داريد به شما گفته شود».

شرط ثروتمندان براي همنشینی با پيامبران

ثروتمندان و اغنياء براي همنشینی با پيامبران چه شرطي قائل مي شدند؟

ثروتمندان و اغنياء براي همنشینی با پيامبران شرط مي كردند كه فقرا و مستمندان را از اطراف خود دور كنند؛ اما پيامبران حاضر به انجام چنين كاري نمي شدند. حضرت نوح(ع) به ثروتمندان می فرمود: «من هرگز یاران خود را طرد نخواهم کرد». همين درخواست را ثروتمندان از پيامبر(ص) داشتند؛ اما خداوند در جواب آنها فرمود: «با كسانى باش كه پروردگار خود را صبح و شام مى خوانند، و تنها رضاى او را مى طلبند! و هرگز به خاطر زيورهاى دنيا، چشمان خود را از آنها برمگير! و از كسانى كه قلبشان را از يادمان غافل ساختيم و از هواى نفس پيروى كردند، و كارشان افراطى است، اطاعت مكن».

حقیقت «سِحر و جادو» و راه دفع آثار آن

آيا «سحر و جادو» واقعيت دارد؟ و اسلام چه دستوراتي براي دفع آثار آن داده است؟

اصل «سِحر و جادو» واقعیت دارد؛ ولى غالب آنچه را مردم سِحر و جادو مى پندارند اوهام و خيالات و خرافاتى بيش نيست و در آنجا هم كه سِحر است غالباً چشم بندى است نه واقعيّت. «قرآن» در داستان حضرت موسی(ع) و ساحران فرعون تأكيد كرده كه ساحران چشم های مردم را تسخیر کردند و چشم بندی نمودند؛ يعنى آنها مار و اژدها توليد نكردند؛ بلكه چشم بندى كرده و از عوامل روانى استفاده نمودند، و مردم خيال كردند كه آنها دست به كار بزرگى زده اند. بهترين راه ها براى دفع آثار سِحر: خواندن نمازها در اوّل وقت، خواندن پنج مرتبه آية الكرسى و دادن مقداري صدقه در هر روز است.

معنای واژه «وحی» در قرآن کریم

عبارت «وحی» در قرآن کریم در چه معانی بکار رفته است؟

واژه «وحى» در «قرآن» به چهار معنا آمده‌ است: 1. اشاره پنهانی: كه همان معناى لغوى است. 2. هدایت غریزی: يعنى رهنمودهاى طبيعى كه در نهاد تمام موجودات به ‌وديعت نهاده شده است. 3. اِلهام (سروش غيبى): گاه انسان پيامى را دريافت مى دارد كه منشأ آن را نمى داند، به ويژه در حالت اضطرار كه گمان مى برد راه به جايى ندارد ناگهان درخششى در دل او پديد مى آيد كه راه را بر او روشن مى سازد و او را از آن تنگنا بيرون مى آورد. اين پيام هاى راه گشا، همان سروش غيبى است كه از پشت پرده ظاهر شده و به مدد انسان مى آيد. از اين سروش غيبى در قرآن با نام «وحى» تعبير شده‌ است. 4. وحى رسالى: وحى بدين معنا شاخصه نبوّت است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصّادق عليه السّلام لِلفُضَيل :

تَجْلِسُونَ وَ تُحَدِّثُونَ؟ فَقالَ: نَعَمْ، قالَ: اِنَّ تِلْکَ الْمَجالِسَ اُحِبُّها فاءَحْيُوا اَمْرَنا، فَرَحِمَ اللّهُ مَنْ اَحْيى اَمْرَنا.

وسائل الشيعه ، ج 10، ص 392