جایگاه حجاب در سیره اهل بیت(ع)؟

جایگاه حجاب در سیره اهل بیت چگونه بود؟

اهل بیت(ع) هم در گفتار و هم در رفتارشان همیشه به حیا و عفت و حجاب دعوت می کردند. احادیث آن حضرات راجع به این موضوعات بسیار فراوان و دارای تعابیر بسیار والایی هستند؛ تا آنجا که در این بیانات حیا نیکوترین پوشش دینی و عفت برترین عبادت معرفی شده است. در دسته ای دیگر از گفتارهای آنها، حساسیت های ویژه آنها و مقابله شان با بی عفتی مشهود است.

در رفتار اهل بیت(ع) نیز برخی رفتارهای رفتارهای حضرت زهرا(س) را داریم که نزد مردی نابینا نیز حجاب را رعایت می کردند و نزدیک ترین حالت به زن را حضور در خانه می دانستند و بهترین حالت را برای زنان وقتی می دانستند که نه مردی آنها را ببیند و نه آنها مردی را.

تاکید شیعه بر احادیث ائمه اهل بیت و فراموشی احادیث پیامبر(ص)!

چرا شیعه به احادیث ائمه اهل بیت تاکید دارد و احادیث پیامبر(ص) را به فراموشی سپرده است؟!

شیعه معتقد است حدیث امامان معصوم(ع) حدیث پیامبر(ص) و عین سنّت ایشان است. شیعه در نیل به سنّت صحیح پیامبر به آنها اعتماد دارد، چون آنها مصداق آیه «تطهیر» هستند؛ یعنی آنها در تلقی، درک و انتقال صحیح سنت نبوی معصوم هستند. همچنین آنها مصداق واقعی «اهل الذکر» و صاحبان حقیقی علم و باب علم نبوی هستند: «انا مدینة العلم و علی بابها».

از طرفی امامان اهل بیت مصداق «ثقلین» هستند، لذا سنّتشان در کنار کتاب خدا و سنّت رسول خدا حجّت است. پیامبر(ص) در حدیث ثقلین از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. پیامبر(ص) بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان بیانش کنند.

شیعه مروّج اصلی سنت پیامبر(ص) می باشد؛ چرا که شیعه بعد از رحلت پیامبر(ص) هرگز نقل احادیث پیامبر را ممنوع نکرد و پیوسته به احادیث ایشان برای فهم بهتر اسلام و قرآن تمسک می کرد. امّا در مقابل اهل تسنّن مدتها نقل احادیث پیامبر را ممنوع اعلام کردند و شعار آنها این بود که: «حَسْبُنا كِتابُ الله‏»؛ (کتاب خدا برای ما کافی است)، غافل از اینکه کتاب خدا را باید با سنت پیامبر(ص) و راهنمایی اهل بیت(ع) تفسیر کرد.

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع)؟

فلسفه عزاداری برای امام حسین(ع) چیست؟

برپایی عزاداری، امر و مکتب اهل بیت را زنده می کند. این گونه مجالس شیعیان را متحد و روحیه عدالت طلبی آنها را حفظ می کند. شیعیان با گريه بر مظلوميّت امام حسين(ع)، ایشان را الگو قرار مى‏ دهند و زمينه تطبيق اعمال خود با سيره عملى آن حضرت را فراهم مى‏ سازند. عزاداری برای امام حسین(ع) مصداق تعظیم شعائر الهی و همچنین نوعی ابراز مودّت نسبت به خاندان پیامبر خدا(ص) است. شعیان به توصیه اهل بیت عزاداری می کنند تا یادشان نرود چه اتفاقی و چرا رخ داد؟

اخلال در تقلید فقهی به خاطر اخلال در تأسی از معصومین!

با توجّه به وابستگی اجتهاد و تقلید فقهی بر تأسّی از معصومین و با توجّه به ممکن نبودن تأسّی بر معصومین، آیا می توان به تقلید فقهی پایبند بود؟!

1- گاهی گفته می شود: تاسی به معصومین(ع) فقط در زمان حضور آنان امکان پذیر است؛ لذا تقلید مبتنی بر تأسی از آنها ممکن نیست. پاسخ: می توان از طریق احادیث و سنت از آنان پیروی کرد. 2- گاهی گفته می شود: شرایط زمانی و مکانی در رفتار معصومین دخالت داشته؛ لذا امکان تقلید و تأسّی به آنان وجود ندارد. پاسخ: در ساحت باورها و ارزش ها، با توجه به این که آن ها می توانند ثابت باشند می توانیم از معصومین تقلید کنیم. در مورد ساحت راه کارها و روش ها که در آن ها تغییر رخ می دهد، می توانیم از جانشین عام او که فقیه در دین است پیروی کنیم. 3- گاهی گفته می شود:  هر انسانی عقل دارد و باید به تشخیص و صلاحدید عقل خود عمل نماید. پاسخ: «تقلید» و پیروی در حوزه دین مبتنی بر دلیل عقلی و سیره عقلایی است؛ یعنی آنچه را که عقل مستقیماً درک نمی کند و راهی برای اثبات آن ندارد و یا در مواردی با وجود امکان تحقیق و بررسی و اجتهاد، به دلایلی انسان درصدد تحقیق برنمی آید، ملزم به تبعیت و پیروی از کسی است که راه را به او می نمایاند. 4- گاهی گفته می شود: پیشوایان دینی برداشت های مختلفی از دین داشته اند؛ با این وجود چگونه می توان از آنان تقلید و پیروی کرد؟ پاسخ: اختلاف در احکام به معنای وجود قرائت ها و برداشت های مختلف از اسلام نیست، بلکه ناشی از موضوعات مختلفی است که در پی هم تحقق می یابد.

اختلاف سیره معصومین(ع) مانع الگوپذیری از ایشان؟!

از آنجا که شیوه های رفتاری پیشوایان دینی متفاوت است و این بدان جهت بوده که هر کدام برداشت های مختلفی از دین داشته اند، چگونه می توان از زندگی آنها الگو گرفت و آنان را سرمشق خود قرار داد؟!

اختلاف در احکام به معنای وجود قرائت ها و برداشت های مختلف از اسلام نیست، بلکه ناشی از موضوعات مختلفی است که در پی هم تحقق می یابد. اگر خداوند به معصومین(ع) مقام تشریع را افاضه کرده و آنان به تناسب موضوعات و شرایط گوناگون، احکام و دستوراتی را صادر می کنند، این به معنای تغییر حکم یا اختلاف برداشت یا تأثیر زمان در تغییر احکام و برداشت ها نیست، بلکه احکام اولیه ای که از سوی پیشوایان دینی تشریع شده و همچنین رفتاری که در هر مقطع خاصی از هر یک از آن بزرگواران سر زده، منطبق بر موضوعات و عناوین و شرایط خاصی بوده است. بنابراین، احکام و دستوراتی که از سوی هر یک از پیشوایان دینی صادر گشته متناسب با شرایط و مصالح و تابع تحقق قیودی بوده که برخی از آن ها برای ما قابل شناسایی نیست ولی برای فقیه دین شناس امکان شناخت آن شرایط و قیود میسّر است.

مخدوش بودن احتجاج شيعيان بر خلافت علی(ع) با حديث قرطاس!

چرا شيعه اصرار دارد با حديث قرطاس بر خلافت علی(ع) استدلال کند، در حالي که چنین استدلالی بنابر دلایل مختلفی مخدوش است: 1- پيامبر سواد نداشت و چگونه می تواند بگويد «برای شما چیزی بنویسم»؟! 2- سند آن ضعيف است. 3- اگر موضوع وصيت امر الهی بوده پيامبر نبايد از اراده خود بر می گشتند. 4- اگر اين وصيت حساس بوده، پيامبر می توانستند تا روز وفاتشان که به مسجد می رفتند آن را بار ديگر مطرح کنند در حالی که ايشان فقط از مردم حلاليت می طلبيد. 5- اگر خلافت علی(ع) و حدیث غدیر در مواقع متعدد بيان شده بود، چه لزومی داشت که پيامبر آن را برای چندمين بار بيان کند؟ و اگر در ايّام گذشته به خلافت ايشان اشاره ای نکرده چرا آن را برای آخرين لحظات گذاشته است؟! 6- اگر در اين جلسه توهينی به پيامبر شده، نبايد علی(ع) سکوت می کرد. 7- توهين هذيان گويی از عمر بعيد است. 8- بر فرض پذيرش وقوع چنين جلسه ای، پيامبر به خاطر احترام به نظر يارانش آن را ننوشته نه به خاطر آشوب عمر. 9- حال که آن وصيت نوشته نشد، آيا مردم خصوصا آن همه صحابه رسول خدا گمراه شدند؟!

1. پیامبر(ص) سواد نوشتن نداشت، امّا كاتب داشتند و برخوردار نبودن از سواد دلیل بر عدم امکان نگارش نبود؛ چون معنای سخن ایشان در این حدیث امر به نوشتن است.
2. این حدیث توسط اهل سنّت نیز نقل شده و سند آن در منابع آنان نیز صحیح است.
3. پیامبر بارها به خلافت امام علی(ع) سفارش کرد و در جریان این حدیث می خواست به آن تاکید کند.
4. بعد از این جریان باز هم پیامبر اقداماتی مشهود و صریحی در راستای هدف آن حدیث انجام رساند و برای مثال کوشید مخالفان علی(ع) را با سپاه اسامه خارج از شهر کند.
5. وصیت به خلافت علی(ع) در حدیث قلم و قرطاس، می توانست با وجود سفارشات قبلی، نشان از اهمیت آن باشد.
6. علی(ع) بخاطر تبعیت از پیامبر و جلوگیری از نزاع نزد ایشان سکوت کرد.
7. اینکه پیامبر اصحاب را بیرون کرد نشان می دهد توهینی صورت گرفت و همین مانع نوشتن شد.
8. از «نص روایت» چنین بر می آید که پيامبر وقتی نتوانست وصيت بنويسد، آشوبگران را از خانه بيرون کرد و از نزاع موجود ناراحت بود.
9. به هر حال اراده پيامبر محقق نشده است و این عین گمراهی برای مانعان آن است؛ امّا حساب نوع مردم مستضعف از خائنين جداست.

مسح پا در سیره صحابه و تابعین

آیا سیره صحابه و تابعین بر وجوب مسح بوده یا شستن؟

سیره صحابه و تابعین بر وجوب مسح بوده نه شستن، مثلا صفیان گوید: «على(ع) را دیدم که وضو گرفت و روى پاها را مسح کشید»، هم چنین حمران می گوید: «عثمان را دیدم که آب طلبید، سه بار دستهایش را شست، مضمضه و استنشاق کرد، سه بار صورتش را و سه بار دو ذراع خود را شست و سر و پشت پایش را مسح کشید». از سویی عکرمه از ابن عباس نقل مى کند: «وضو، دو شستن است و دو مسح» و عبدالله عتکى از عکرمه نقل مى کند: «پا شستن ندارد، آنچه درباره پاها نازل شده است مسح است».

توسّل به وجود پیامبر(ص)

آیا توسّل به وجود پیامبر(صلى الله علیه وآله) مشروعیت دارد؟

همیشه سیره مومنین در زمان پیامبر(ص) و قبل و بعد از آن، چنین بوده که به وجود اولیاى الهى و بندگان صالح خدا توسّل مى جستند. استجابت دعاى اولیاء الله هم به خاطر قداست و طهارت باطنی ایشان بود، پس چه فرقى است میان توسل به دعاى فرد صالح، و توسّل به خود او که اولى توحید و دومى شرک باشد؟ باران طلبیدن عبدالمطلب و ابوطالب با توسّل به وجود پیامبر(ص) و توسّل عمر به عباس بن عبدالمطلب؛ دلالت می کند که آنها به شخصیت و قداست و قرابت رسول خدا(ص) توسّل مى جستند، نه به دعاى آنها.

بلند گفتن «بسم اللّه» در سیره اهل بیت (ع)

آیا سیره اهل بیت(علیهم السلام) لزوم بلند گفتن «بسم اللّه» را اثبات مى کند؟

روایات أئمه(ع) در مورد بلند گفتن بسم الله فراوان است. ابوالفتوح رازى در تفسیرش از امام رضا(ع)، از پدرش، از امام صادق(ع) نقل مى کند: «آل محمد(ص) در بلند گفتن «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» اجتماع دارند». هم چنین در تفسیر على بن ابراهیم از امام صادق(ع) روایت شده : «بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ» شایسته ترین چیزى است که به جهر گفته شود و آیه اى است که خداوند فرموده: هرگاه پروردگارت را در قرآن یاد کنى، مشرکان از روى بیزارى به عقب بر مى گردند».
 

سنّت پیامبر(ص) در سجود

پیامبر(صلى الله علیه وآله) واصحاب او بر چه چیزهائى سجده مى کردند؟

پیامبر(ص) و اصحاب ایشان مدّتى طولانى بر زمین سجده مى کردند و سختى زمین ریگزار و غبار خاک و رطوبت گِل را سال ها تحمّل مى کردند و نهایت کارى که براى آزرده نشدن پیشانى مى کردند، آن بود که با دست هایشان سنگریزه ها را کمى خنک مى کردند، آنگاه پیشانى بر آن مى نهادند. تا آن که یکى از مسلمانان از شدت گرما بر پیامبر(ص) شکایت کرد، حضرت جوابش نداد، چون نمى تواست از پیش خود فرمان الهى را تغییر دهد، تا آنکه رخصت آمد که مى توانند بر بوریا یا حصیر سجده کنند، یعنى تا حدّ محدودى به مسلمانان توسعه و رخصت می دهد.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الصادق (عليه السلام) :

إِنَّ ضَيْفَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ رَجُلٌ حَجَّ وَ اعْتَمَرَ فَهُوَ ضَيْفُ اللَّهِ حَتَّى يَرْجِعَ إِلَى مَنْزِلِهِ.

مردى که حج يا عمره انجام دهد ميهمان خدا است و تا زمانى که به منزل خود بازگردد در اين ميهمانى قرار دارد

وسائل الشيعه: 14/586