پاسخ اجمالی:
شیعه معتقد است حدیث امامان معصوم(ع) حدیث پیامبر(ص) و عین سنّت ایشان است. شیعه در نیل به سنّت صحیح پیامبر به آنها اعتماد دارد، چون آنها مصداق آیه «تطهیر» هستند؛ یعنی آنها در تلقی، درک و انتقال صحیح سنت نبوی معصوم هستند. همچنین آنها مصداق واقعی «اهل الذکر» و صاحبان حقیقی علم و باب علم نبوی هستند: «انا مدینة العلم و علی بابها».
از طرفی امامان اهل بیت مصداق «ثقلین» هستند، لذا سنّتشان در کنار کتاب خدا و سنّت رسول خدا حجّت است. پیامبر(ص) در حدیث ثقلین از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. پیامبر(ص) بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان بیانش کنند.
شیعه مروّج اصلی سنت پیامبر(ص) می باشد؛ چرا که شیعه بعد از رحلت پیامبر(ص) هرگز نقل احادیث پیامبر را ممنوع نکرد و پیوسته به احادیث ایشان برای فهم بهتر اسلام و قرآن تمسک می کرد. امّا در مقابل اهل تسنّن مدتها نقل احادیث پیامبر را ممنوع اعلام کردند و شعار آنها این بود که: «حَسْبُنا كِتابُ الله»؛ (کتاب خدا برای ما کافی است)، غافل از اینکه کتاب خدا را باید با سنت پیامبر(ص) و راهنمایی اهل بیت(ع) تفسیر کرد.
پاسخ تفصیلی:
شیعه و روایات رسول خدا
شیعه نه تنها احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) را به فراموشی نسپرده، بلکه برعکس بیشتر از سایر مسلمانان به آنها توجه دارد و احادیث پیامبر را از اهل بیت(ع) و صحابه عادلی مانند سلمان و ابوذر و عمار و ... اخذ می کند و به معنای واقعی به سنت پیامبر(ص) پایبند است. خوشبختانه رواياتى كه شيعه از پيامبر گرامى نقل مى كند، بسيار فراوان و چشمگير است. در تاریخ تشیع، برخلاف تاریخ اهل سنت، هرگز پدیده ای چون منع نقل احادیث پیامبر وجود نداشته است و به همین خاطر شیعیان علاوه بر صدها روایتی که از صدر اسلام تا کنون در منابع مختلف شان از پیامبر(ص) نقل کرده اند، گاهی اتفاق افتاده که برخى از علماى شيعه به صورت مستقل نیز رواياتى را كه ائمه اهل بيت(ع) و يا شيعيان با اسناد از پيامبر نقل كرده اند، در كتاب های مستقلی مانند «نهج الفصاحه»، «سیری در سیره نبوی(ص)» و... گرد آورده اند.(1)
روایات اهل بیت(علیهم السلام) روایات پیامبر(ص) می باشد:
موضوع بسیار مهمی که نباید راجع به اعتقاد شیعه به روایات نبوی از نظر دور داشت این است که شیعه معتقد است امامان معصوم(ع) هر آنچه دارند از پیامبر(ص) دارند و هر حدیثی را که نقل می کنند از پدران شان و آنها هم از پیامبر(ص) اخذ کرده اند و سرچشمه علم شان پیامبر اکرم بوده است؛ چنانکه امام صادق(ع) در روایتی به این نکته تصریح کرده و می فرماید: «حَدِيثِي حَدِيثُ أَبِي وَ حَدِيثُ أَبِي حَدِيثُ جَدِّي وَ حَدِيثُ جَدِّي حَدِيثُ الْحُسَيْنِ وَ حَدِيثُ الْحُسَيْنِ حَدِيثُ الْحَسَنِ وَ حَدِيثُ الْحَسَنِ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ وَ حَدِيثُ أَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ(ص) وَ حَدِيثُ رَسُولِ اللَّهِ قَوْلُ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ»(2)؛ (حديث من حديث پدرم است و حديث پدرم حديث جدم و حديث جدم حديث حسين و حديث حسين حديث حسن و حديث حسن حديث امير المؤمنين و حديث امير المؤمنين حديث رسول خدا(ص) و حديث رسول خدا(ص) گفتار خداى عز و جل می باشد).
در روايتى ديگر وقتى جابر از حضرت باقر(ع) خواست كه احاديث خود را مستند كند، فرمود: حديث من از پدرم از رسول اللَّه است، سپس فرمود: «وَ كُلّمَا اُحدِّثكَ بِهذَا الاِسنَاد»(3)؛ (هر حديثى از من با همين سند است). البتّه ائمّه اطهار(ع) غالباً هنگام بيان احاديث، سند را تا رسول اللَّه به جهت وضوح آن، نقل نمى كردند فقط هنگامى كه برخى از اهل سنّت در مجلس بودند سند را به پيامبر(ص) مى رساندند، بر همين اساس روايات جمعى از اهل سنّت كه راويان از اهل بيت(ع) محسوب مى شود غالباً با اتصال سند به رسول اللَّه همراه است.(4)
از طرف دیگر پیامبر(ص) در حدیثی درباره امام علی(ع) فرمود: «أَنَا مَدينَةُ الْعِلْمِ وَ عَليٌ بابُها...»(5)؛ (من شهر علمم و على در آن است...). این نشان می دهد امام علی(ع) و فرزندان ایشان هر چه می گویند برگرفته از علمی است که آن را از پیامبر(ص) گرفته اند.
ضمن اینکه در حدیث مشهور ثقلین، اهل بیت(ع) در کنار قرآن تنها مرجع برای شناخت اسلام معرفی شده است: «إِنِّي تَارِكٌ فِيكُمُ الثَّقَلَيْنِ كِتَابَ اللَّهِ وَ عِتْرَتِي لَنْ تَضِلُّوا مَا اسْتَمْسَكْتُمْ بِهِمَا وَ لَنْ يَفْتَرِقَا حَتَّى يَرِدَا عَلَيَّ الْحَوْض»(6)؛ (من در ميان شما دو چيز گران مايه به يادگار گذاشتم، كتاب خدا و عترتم كه اگر به آنها تمسّك جوييد هرگز گمراه نخواهيد شد و اين دو هرگز از هم جدا نمى شوند تا در قيامت در كنار كوثر به من برسند).
پیامبر(ص) در این حدیث از مسلمانان خواسته است که به قرآن و عترت او تمسک جویند تا گمراه نشوند. روشن است که نخستین و اساسی ترین منبع و مرجع علمی مسلمانان قرآن کریم است و پس از آن سنت پیامبر(ص) قرار دارد و نقش اهل بیت در این باره این است که ترجمان قرآن و حافظان و ناقلان سنّت پیامبرند.
ما می دانیم که پیامبر(ص) بخش عظیمی از حقایق و معارف قرآن را برای مردم بیان کرد، ولی بخش دیگری را که شرایط بیان آنها فراهم نبود، یا مصلحت این بود که در زمان های بعد بیان شود را به عترت معصوم خود سپرد تا آنان بیانش کنند.(7) حاصل این که: حفظ کامل آنچه توسط پیامبر(ص) بیان شده بود و تبیین آنچه بیان نشده بود به اهل بیت پیامبر سپرده شد و راه درست شناخت قرآن و سنت پیامبر(ص) تمسک به اهل بیت پیامبر است و بدین صورت آنان مرجع علمی مسلمانان در شناخت معارف و احکام دین می باشند.
حتی ابن حجر که از علمای متعصب اهل سنت می باشد گفته است: «پیامبر(ص) بدان جهت قرآن و عترت را ثِقل نامیده است که ثِقل به چیزی که گران بها و دارای اهمیت است گفته می شود و قرآن و عترت این گونه اند. زیرا هر دو معدن علوم لدنی و اسرار و حکمت های عالی و احکام شرعی اند. بدین جهت بر تمسک به آن دو و فراگیری معرفت از آن دو تحریض و تأکید شده است. این تشویق و تأکید در مورد عترت مخصوص کسانی است که کتاب خدا و سنت رسول خدا را می شناسند، و آنها هستند که تا قیامت از قرآن جدا نخواهند شد».(8)
آری شیعه پیرو امامان معصومی می باشد که به حکم آیه تطهیر هیچ دروغ و خطا و اشتباهی از آنها سر نمی زند و بر اساس حدیث ثقلین سخنان آنها برگرفته از قرآن و سنت واقعی رسول الله(ص) می باشد.
شیعه و حفظ احادیث پیامبر(صلی الله علیه وآله) بعد از رحلت ایشان
نکته دیگری که نشان می دهد شیعه مروّج اصلی سنت پیامبر(ص) می باشد و «اهل سنت واقعی» شیعیان هستند؛ چرا که شیعه بعد از رحلت پیامبر(ص) هرگز نقل احادیث پیامبر را ممنوع نکرد و پیوسته به احادیث ایشان برای فهم بهتر اسلام و قرآن تمسک می کرد و احادیث ایشان را از امام علی(ع) که پیوسته با پیامبر(ص) بود و سایر اصحاب عادل و با تقوا و سپس از سایر ائمه(ع) که آنها هم با واسطه از پیامبر(ص) نقل می کردند، گرفته است.
اما در مقابل اهل تسنّن که ادعای پیروی از سنت پیامبر(ص) را دارند مدتها نقل احادیث پیامبر را ممنوع اعلام کردند و همه احادیثی که از ایشان مکتوب شده بود را آتش زدند و شعار آنها این بود که: «حَسْبُنا كِتابُ الله»(9)؛ (کتاب خدا برای ما کافی است)، غافل از اینکه کتاب خدا را باید با سنت پیامبر(ص) و راهنمایی اهل بیت(ع) تفسیر کرد.
منع از نقل حدیث به قدری شدید بود که عثمان، خلیفه وقت، ابوذر را به جرم نقل احاديث پيامبر(ص) از مدينه به شام تبعيد کرد و بالاخره اين صحابی جليلالقدر در سال 31 هجری در بيابان ربذه غريبانه رحلت نمود.(10)
منع روایت ده ها سال برقرار بود تا اینکه در زمان عمر بن عبد العزیز که بسیاری از صحابه از دنیا رفته بودند اجازه نقل حدیث از پیامبر(ص) داده شد. روشن است که در چنین شرایطی شخصی مثل ابوهریره که کمتر از سه یا چهار سال با پیامبر(ص) ملاقات داشته(11) و همان مقدار هم همیشه و در تمام ایام سال همراه پیامبر نبوده است، به عنوان راوی احادیث پیامبر مورد استناد قرار می گیرد و می بینیم که حدود شش هزار روایت از او نقل شده و در کتب به اصطلاح صحیح اهل سنت آمده است. این درحالی است که خود او اقرار می کند برخی از احادیث را از کعب الاحبار یهودی شنیده است.(12)
اهل تسنّن و تکیه بر سنت صحابه بجای سنت پیامبر(صلی الله علیه وآله)
نکته دیگر در مورد اهل تسنّن این است که با توجه به ممنوعیت نقل روایت در میان آنها به مدت طولانی و فراموش شدن احادیث پیامبر(ص)، مجبور شدند سخنان خلفا و صحابه را مطلقا حجت بدانند؛ لذا تحت نام «سلف» گفتار آن ها را حجّت دانسته، بدون اينكه گفتار آن سلف به پيامبر برسد، حتى آراى صحابه را بدون اينكه از پيامبر نقل شود، مدرك فقهى خود مى دانند، و در كتاب هاى خود عناوينى قرار داده اند؛ مانند «سنّت ابى بكر»، «سنت عمر بن خطاب»، «سنت عثمان». حال سؤال این است که اگر واقعاً گفتار آنها گفتار پيامبر است، پس بگوييد «سنت پيامبر» و اگر غير آن است پس چگونه به آن سنت ها عمل مى كنيد.(13)
با این اوصاف این اهل تسنّن هستند که در این فاصله طولانی که خلفای آنها منع حدیث داشته اند سنت پیامبر(ص) را به فراموشی سپرده اند و بجای تبعیت از سنت پیامبر(ص) که توسط اهل بیت ایشان حفظ گردید به سنت خلفای خود عمل می کنند، اما شیعه پیوسته از طریق نزدیک ترین افراد به پیامبر(ص) به احادیث ایشان دسترسی داشته است و آنها را در کتب خود نقل می کرده است.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.