مهم ترین مناقشات تاریخی در مخالفت با تقلید مصطلح فقهی

مهم ترین مناقشات تاریخی در مخالفت با تقلید فقهی از سوی چه جریانی صورت گرفته است؟

اخباری ها مهم ترین جریان در طول تاریخ علمای شیعه بودند که با تقلید مصطلح فقهی مخالفت کردند. به باور اخباری ها چون حجت و سند، منحصر به احادیث اهل بیت(ع) است و حق اجتهاد و اعمال نظر برای کسی ثابت نیست، مردم موظف هستند مستقیما به متون باقی مانده از معصومین(ع) مراجعه کنند و به آنها عمل نمایند و هیچ عالمی را به عنوان مجتهد و مرجع تقلید واسطه قرار ندهند. آنها برای این باورشان به برخی از روایات که ظاهرشان بر منع از تقلید دلالت دارد تمسک می جویند و تلاش می کنند با جا انداختن این ایده که علم اصول فقه (دانش استنباط احکام از منابع دینی) در زمان پیامبر مدون نبوده و پدید آمدن آن، بدعت بوده، اعتبار آن را زیر سؤال ببرند.
علمای شیعه، پاسخ های مبسوطی به ادعاهای اخباری ها داده اند و طی بحث هایی مفصل و دامنه دار، ثابت کرده اند که اولا امکان مراجعه همگان به روایات، برای فهمیدن تکلیف و حکم شرعی، وجود ندارد. ثانیا روایاتی که مورد استناد اخباری ها بر منع تقلید است، ارتباطی با تقلید مصطلح فقهی ندارد. ثالثا اولین ریشه های نضج و شکل گیری قواعد علم اصول، به زمان خود ائمه و با تأیید آنها باز می گردد.

عصمت انبیاء در ترازوی عقل

چگونه از طريق عقل می توان عصمت پيامبران را اثبات کرد؟

اولا: عوامل گناه در وجود پيامبران در برابرعوامل باز دارنده کارآمد نیستند؛ یعنی جهل و غلبه شهوات به عنوان دو عامل مهم در بروز گناهان، به خاطر علم وسیع و احاطه انبیاء به زشتی اعمال، کاملا در وجود آنها منتفی است.
ثانیا: هدف از بعثت پيامبران هدايت نوع بشر است. اين هدف در صورتى تأمين مى شود كه هيچ گونه شك و ترديدى براى مردم نسبت به سخنان و تعليمات آنها نباشد و به آنها اعتماد كنند.
ثالثا: در صورت بروز هر نوع گناهی از سوی انبیاء، هدف بعثت آنها که هدایت بشر است، نقض می گردد چون مردم درباره هر گفته یا رفتار انبیا احتمال دروغ و تحريف حقايق، خطا و اشتباه را ممکن خواهند دانست.
رابعا: اگر خداوند نبوتش را در اختیار کسی قرار دهد که ممکن است دروغ بگوید و خطا کند و مرتکب گناه گردد، به دست خود اسباب گمراهی بندگانش را مهیا نموده است.
خامسا: هر مأموريتى نياز به شايستگى و قابليتى در خور آن مأموريت دارد؛ امكان ندارد افراد نالايق و كسانى كه استعدادى براى آن مأموريت ندارند وظيفه خود را به طور صحيح انجام دهند.

برتری علم حضرت خضر(ع) بر علم حضرت موسی(ع)!

با توجه به ماجرای همراهی حضرت موسی(ع) با حضرت خضر(ع) و رهبری حضرت خضر(ع) بر حضرت موسی(ع)، این سوال پیش می آید که اگر حضرت موسی(ع) «پیامبر اولوالعزم» است، پس چرا علم کمتری از حضرت خضر (ع) دارد؟!

حضرت موسی(ع) به طور کلی و در امور شریعت از حضرت خضر داناتر است اما در مرحله ای خاص از نبوت خویش با خضر همراهی می کند تا علوم باطنی و تکوینی موردی را که فقط خضر آنها را می دانست بیاموزد؛ چرا که اعطای علم غیب به دست خداست و طبق حکمت خویش هرجا لازم باشد پیامبر خویش را به آن علم آگاه می کند. ضمن اینکه به نظر می آید همراهی موسى(ع) با خضر دانا و آزمایش های الهی تمهیدی خدایی برای بالا بردن درجات اخلاقی موسى(ع) بود.

تقلید در روایات اسلامی؟

آیا می توان روایاتی را به عنوان دلایل صحت و مشروعیت تقلید اقامه کرد؟

در رابطه با روایاتی که به معنای اصطلاحی تقلید تصریح کرده اند، می توان از محاجّه یکی از یاران حضرت علی(ع) با خوارج یاد کرد، که با استفاده از واژه «تقلید» صریحا بیان می کند که از آن حضرت در دینش پیروی می کند. نیز در صحبت هایی که یکی از مراجعین امام صادق(ع) به ایشان داشته، از اصطلاح «تقلید» استفاده کرده تا به پیروی خود از آن حضرت اشاره کند. همچنین امام حسن عسکری(ع) نیز در بیان معروفی توده مردم را به تقلید از فقها، یعنی پیروی از آنها فراخوانده است.
گروه دیگری از روایات نیز وجود دارند که اگر چه در آنها صریحا به موضوع تقلید مصطلح فقهی اشاره نشده است، امّا می توان مشروعیت و جواز تقلید را از آنها استنباط کرد. مثلا روايات زيادى از ائمه اهل بيت(ع) نقل شده كه به اصحاب خود دستور فتوا می دانند؛ بدیهی است طرف دیگر فتوا دادن توسط اصحاب، لزوم قبول و عمل به آن فتوا توسط سایر مکلفین است.

منظور از «ولایت مطلقه» فقیه؟

منظور از «ولایت مطلقه» فقیه چیست؟

«ولایت فقیه» به معنای جواز تصرف و سرپرستی و عهده دار شدن شخص فقیه در یک امر خاص است. گاه این امر شخصی است مانند اجرای عقد نکاح و گاهی امری کلی مثل عهده داری حکومت جامعه اسلامی. اقوال مختلفی بین فقها وجود دارد که محدوده مجاز برای اعمال ولایت فقیه تا چه اندازه است؟ آیا فقیه بر همه شؤون حکومتی و اجتماعی، امور حسبه، اموال و انفس مردم و...  ولایت دارد یا نه ولایت او منحصر است در سرپرستی امور خاص؟

به باور امام خمینی هر اختیاری که پیامبر اسلام(ص) در اداره جامعه اسلامی داشته برای فقیه عادل هم ثابت است اعم از تدارک و بسیج سپاه، تعیین والیان ولایات و استانداران، گرفتن مالیات و صرف آن در مصالح مسلمانان و... البته این درباره اختیاراتی است که معصوم(ع) از جنبه ولایت و سلطنت اجتماعی و سیاسی دارد.

دلالت آیه تطهیر بر عصمت پنج نفر!

آیه تطهیر طبق حدیث کساء بر عصمت پنج نفر دلالت دارد؛ چرا شیعه به عصمت چهارده نفر معتقد است؟!

اولا: منحصر کردن عصمت در این آیه حصری اضافی است نه حقیقی؛ یعنی این آیه می خواهد زنان پیامبر را از معنای اهل بیت خارج سازد، نه اینکه شمول این آیه را از اشخاصی دیگر که از سنخ اهل بیت اند نفی نماید.
ثانیا: پیامبر در حدیث ثقلین «اهل بیت» را هم وزن قرآن به عنوان عامل دیگر هدایت تا قیامت معرفی کرده است؛ یعنی اين حديث نشانگر وجود كسانی از اهل بيت همراه قرآن است كه همچون قرآن شايستگی تمسک و پيروی تا قيامت را دارا باشند.
ثالثا: وقتی عصمت پنج تن اول از معصومین با آیه تطهیر ثابت شد، کلام آنها در معرفی معصومین بعدی حجت خواهد بود.

نجات همه سادات از مجازات الهی و مسئله عدل الهی؟!

اینکه در بعضی از روایات همه سادات - حتی سادات گناهکار - را از مجازات الهی در امان دانسته اند، با عدل الهی سازگار است؟!

منظور از ذریّه در اين جا فرزندان خلفی(جانشینان شایسته) هستند كه عملکردشان در چارچوب آموزه های اجداد معصوم شان باشد.
قرآن مي فرمايد: «وقتی قيامت برپا مي شود، ملاك در آن روز نسب نيست» و در جای دیگر معیار برتری را «تقوا» بیان کرده است.
اگر تقوا نباشد فرزند پیامبر(ص) بودن فضیلتی به همراه ندارد، همچون پسر نوح كه خطاب آمد: «او از اهل تو نيست».
حتّی طبق آیات قرآن، پیامبر(ص) كه اصل اين شجره طيّبه است اگر مشرک شود یا بر خداوند دروغ بندد مجازات می گردد.
روایاتی نیز وجود دارد که رستگاری را مربوط به اهل بیت «معصوم»(ع) به عنوان بارزترین مصداق سادات می دانند.

اسوه بودن معصوم برای غیر معصوم!

در الگوپذیری بین انسان و الگوی مورد نظر باید تناسب باشد؛ در حالی که بین پيامبران الهی و مردم تناسبی نیست! چرا که آنها معصوم می باشند؛ با این حال، چگونه می توانند برای ما الگو و اسوه باشند؟

اولا: آیاتی که پیامبران را بشر و از جنس مردم معرفی می کند دلیل عقلی روشنی است بر اینکه بین مردم و پیامبران تناسب وجود دارد و انسان ها باید انبیاء الهی(ع) را اسوه و الگو قرار دهند.
ثانیا: عصمت پیامبران به معنای سلب اختیار از آنها نیست و پیامبران با كمال اختیار و آزادی و به خاطر اطلاع از باطن پلید و آسیب زننده گناه، از ارتکاب آن خودداری می کنند.
ثالثا: عقلاً هیچ مانعی ندارد که تمامی انسانها که با فطرتی پاک و نهادی معصومانه، زاده می شوند با علم و عمل صالح و جهاد با نفس به آن درجه از ایمان برسند که همچون پیامبران، باطن و حقیقت همه گناهان و معاصی را مشاهده کنند و از آنها اجتناب نمایند.
رابعا: به همان نسبت كه پيامبران امتيازاتی دارند و مشمول مواهب الهى هستند و الگوی دیگران در کارهای نیک می باشند، مسئوليتشان نيز سنگين است و در معرض فتنه ها و خطرات بیشتر و تهدیدکننده تری نیز هستند.

حضرت یوسف(ع) و «قصد گناه»!

طبق آیه 24 سوره یوسف، وقتی زلیخا قصد یوسف(ع) را داشت، یوسف نیز قصد او را کرد؛ آیا با این وجود می توان یوسف را معصوم دانست؟!

با كمى تأمل در متن آيه متوجه می شویم كه یوسف(ع) قصد گناه نكرد. زیرا این آیه این نکته را بیان می کند که یوسف اگر «برهان» پروردگارش را نمی دید، قصد گناه می کرد در حالی که می بینیم ایشان برهان پروردگارش را مشاهده كرد؛ منظور از برهان پروردگار همان آگاهى او به اسما و صفات خدا بوده است که به همه پیامبران عطا می شود و آنها را از گناه مصون نگه می دارد.
خرافات و سخنان و تفسیرهای باطلی که یوسف را تا لبه پرتگاه اقدام به آن عمل زشت پيش برده از اسرائيليات است؛ چرا که یوسف(ع) از مخلصین می باشد که بر اساس قرآن از فریب شیطان در امان هستند.
علاوه بر آن در روایتی از امام رضا(ع) «هَمَّ بهَا» به تلاش برای دوری از همسر عزیز مصر معنی شده نه قصد کردن او.

اکتفاء به «مصونيت از دروغ» براي پيامبران(ص)

چرا در مورد پیامبران(علیهم السلام) می گوییم: "مصونيت داشتن ایشان از «دروغ» به تنهایی در پیشبرد اهداف رسالت کافی نیست و باید از ديگر گناهان نیز معصوم باشند؟

پيامبران بايد علاوه بر مصونيت از دروغ، از تمامي گناهان مصونيت داشته باشند؛ زيرا مفاسد و گناهان با يكديگر رابطه نزديك و پيوند ناگسستنى دارند و به فرض اينكه عقلا تفكيكِ دروغ از ساير گناهان ممكن باشد، براى افكار عمومى، هضم اين مطلب بسيار مشكل است كه باور كنند كسى به هزار گونه ظلم، احجاف و ... آلوده باشد؛ اما اگر دنيا را به او بدهند كه يك دروغ بگويد، حاضر نشود؟! پس براى جلب اعتماد عموميِ صد در صد نسبت به پيامبران، راهى جز معصوم بودن آنها در برابر تمام گناهان نيست و خدايى كه آنها را براى اين منصبِ بزرگ برگزيده، اين موهبت را نيز به آنها داده است.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

قال الحسينُ عليه السّلام :

اَنا قَتيلُ الْعَبْرَةِ لا يَذْکُرُنى مؤ مِنٌ اِلاّ بَکى .

من کُشته اشکم . هيچ مؤ منى مرا ياد نمى کند مگر آنکه (بخاطر مصيبتهايم ) گريه مى کند.

بحارالانوار، ج 44، ص 279