معطّل ماندن بندگان در قیامت، و «اسرع الحاسبین بودن خدا»!

اگر خدا «أسرع الحاسبین» است، معطّل ماندن بندگان در قیامت چه توجیهى دارد؟!

در سریع الحساب بودن خداوند جای تردیدی نیست. آیات و روایات متعددی بر این امر اذعان دارند. آنچه درباره معطل ماندن بندگان در قیامت مطرح است، مربوط به حال گناهکاران است.

از مجموع روایات روشن می شود که معطّلی افراد و طولانی بودن روز قیامت و مواقف آن به وضعیّت عقیده و عملکرد خود انسان ها بستگی دارد و بر مؤمنان و پارسایان آسان و در عین حال زودگذر و آنی خواهد بود؛ اما مسلمانان گناهکار باید مسیر منازل قیامت را به مدت طولانی طی کنند تا بسیاری از سختی ها و عذاب هایی که در مدت حسابرسی قیامت برآنها وارد می شود کفاره گناهان آنها شده و سرانجام پاک شده و بهشتی شوند.

علاوه بر آن محاسبات افراد پرمسؤوليت و برخودار نیز در روز قیامت طولانى مى شود تا آنها در برابر سؤالاتى كه نسبت به اعمال آنها مى شود جوابگويى كنند؛ يعنى سنگينى بار مسئوليت و لزوم جواب گويى و اتمام حجت زمان دادگاه آنها را طولانى مى كند.

عدم منافات «رجعت» با عقل و فلسفه

آيا این سخن صحیح است که مسئله «رجعت» با عقل و فلسفه ناسازگار است؟

اعتقاد به «رجعت» مشكلي از نظر عقلي و فلسفي ندارد؛ چون رجعت و عذاب دوباره کافران ادامه عقوبت آنهاست و موجب عبرت مردم عصر رجعت مي شود. همچنین اشكال رجوع به قوّه بعد از فعليّت مربوط به مرگ‏ هاي طبيعي است نه مرگ ‏هایي مثل قتل و مرض که حيات آنها در اين موارد به فعليت تامه نرسيده است.

حقیقت امامت از دیدگاه قرآن؟

قرآن کریم حقیقت امامت را چگونه تبیین مى کند؟

مطابق آيات قرآن، براى امامت معناى جامع و کاملى است که مرجعيت دينى و سياسى از شئونات آن به حساب مى آيد. به برخي  مضامين آيات  قرآن درباره امامت اشاره مى کنيم: 1 ـ امامت عهد الهى است. 2 ـ جعل امامت به امر خداست و آن را براى هر کس که قابل بداند قرار مى دهد و اين به جهت عظمت مقام و منزلت امامت است. 3 ـ اطاعت مطلق از امام معصوم، در راستاي ولايت کلي و مطلقه الهى بر تمام آفرينش است. 4 ـ امامت، روح تمام دستورات اسلامي را تشکيل مي دهد. 5 ـ هدايت موجودات نيز توسط امام مي باشد.

پذیرش توبه از نظر عقل

آیا عقل نیز به پذیرش توبه گناهکاران توصیه می کند؟

لزوم قبول توبه، امر عقلايى است، يعنى اگر چه عقل، پذيرش توبه و عذر خواهى را واجب و لازم نمى شمرد ولى بناى عقلاى جهان بر اين است كه اگر كسى كار خلافى انجام داد، و بعد در مقام عذر خواهى برآمد، و تمام آثار سوء عمل خود را جبران نمود، عذر و توبه را مى پذيرند، و اگر كسى نپذيرد، او را كينه توز و خارج از موازين انسانيّت و اخلاق مى شمرند.
بى شك خداوند قادر متعال و بى نياز از هر كس و هر چيز، سزاوارتر است كه در اين گونه موارد، توبه و عذر خواهى توبه كاران را بپذيرد و از مجازات آنها صرف نظر كند.

گناه، مانع کسب معرفت و شناخت

گناه چه اثری در فرایند کسب معرفت دارد؟

قرآن در سوره مطففین، تسلیم نشدن در برابر آیات الهی و انکار قیامت را نتیجه اعمال زشت گناهکاران می داند. در سوره محمد(ص) نیز این مطلب اشاره می شود که منافقان به سبب گناهانشان چهره حق را نمی بینند و صدای آن را نمی شنوند. همچنین در سوره روم می فرماید، سرانجام كسانى كه اعمال بد مرتكب شدند به تکذیب آیات خدا یعنی بالاترين مرحله كفر می رسد. آيات مختلف قرآن مجيد گناهان و معاصى را يكى از موانع عمده معرفت بر مى شمرند.

حکمت و عدل الهی در اجابت دعای گناه کاران و غیر مسلمانان!

در احادیث سخن از اجابت دعای گناهکاران و غیر مسلمانان آمده است؛ آیا اجابت دعای آنان باعث ثابت قدمی آنها در مسیر غلط نمی شود؟! و منافی عدل و حکمت الهی نیست؟!

برخی گناهکاران و غیر مسلمانان، مستضعفان قاصری هستند که عدم اجابت دعای شان می تواند تأثیرات مخربی داشته باشد و شعله ضعیف معنویت را در دل های شان خاموش کند. اما دعای معاندان مقصر که با علم به مسیر حق باز هم راه باطل را می پیمایند به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نمی گیرد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که منظور از استجابت دعا در آن احادیث، دعایی است که شخص غیر مسلمان در حق یک مسلمان می کند نه اینکه دعایش برای خودش مستجاب باشد.

شفاعت، نوعی «پارتی بازی»؟!

آیا شفاعت نوعی «پارتی بازی» محسوب می شود؟

اگر افرادى که شفاعت مى شوند هیچ گونه شایستگى نداشته باشند و در عین حال به آنها بدون جهت کمک شود و بر دیگران مقدّم گردند، این کار یک نوع تبعیض ناروا و پارتی بازی و تشویق مردم به گناه است. ولى اگر بعضى از گناهکاران به خاطر پیوندهاى معنوى که با خدا داشتند و ارتباط ایمانى که با اولیاى پروردگار برقرار ساخته بودند، مورد کمک شفیعان روز رستاخیز قرار گیرند، این شفاعت نه تنها موجب تشویق گناهکاران و مستلزم تبعیض ناروا نیست، بلکه عین عدالت و وسیله تربیت و بازگشت افراد گنهکار از نیمه راه است.

نیکوکاران و گنه کاران، نیازمند شفاعت

آیا نیکوکاران هم نیاز به شفاعت دارند؟

بعضی معتقدند: شفاعت، اثرى در زدودن آثار گناه ندارد، بلکه تأثیر آن تنها در قسمت تکامل معنوى است. در حالى که برخی دیگر معتقدند شفاعت در زمینه گناهکاران است، و اثرش سقوط مجازات و کیفر مى باشد. ولى محقق معروف «خواجه نصیر الدین طوسى» معتقد به هر دو اثر است. این عقیده به واقعیت نزدیکتر است زیرا: طبق روایت امام صادق(ع) همه مردم نیازمند شفاعت هستند. از سوى دیگر، حقیقت شفاعت ضمیمه شدن موجود قوى به موجود ضعیف تر براى کمک به اوست، این کمک ممکن است براى افزایش نقاط قوت یا پیرایش نقاط ضعف باشد.

استغفار پیامبر(ص) براى منافقین

آیا اگر پیامبر(صلى الله علیه وآله) براى منافقان و فاسقان استغفار کند خداوند مى پذیرد؟

منافقان، داراى اوصاف و ویژگى هائى مى باشند که به خاطر وجود این ویژگى ها زمینه آمرزش در آن ها وجود ندارد. به همین جهت خداى متعال به پیامبر(ص) مى فرماید: «تفاوتى نمى کند براى آنها استغفار کنى یا نکنى، هرگز خداوند آنها را نمى بخشد».

مهریه حضرت زهرا(س) الگوئی برای همه

چرا مهریه حضرت زهرا(س) الگوی مناسبی برای زنان دیگر است؟

بی شک ازدواج حضرت زهرا(س)، الگویى براى همه اعصار می باشد، آن هنگام که پیامبر(ص) به امام على(ع) فرمود: «چیزى دارى که مهریه همسرت قرار دهى؟ عرض کرد: جز شمشیر، زره و شتر چیز دیگرى ندارم. پیامبر(ص) فرمود: شمشیرت هنگام کارزار مورد نیاز است؛ و با شتر نیز باید نخلستان را آب دهى، بنابراین من دخترم را در برابر همین زره به عقد تو درآوردم». از سویی طبق حدیثی حضرت زهرا(س) از پدرشان خواستند مهریه شان را شفاعت گناهکاران امت در قیامت قرار دهد و حضرت نیز پس از نزول فرمان آن توسط جبرئیل، موافقت کردند.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

رسول الله(صلى الله عليه وآله)

إنَّ اللهَ عَزّوجلّ غافِرُ کلِّ ذنب، إلاّ رَجُلٌ اغتصَبَ أجِيراً أجرَهُ أو مَهْرَ امرأة

خداوند بزرگ هر گناهى را مى آمرزد مگر مردى را که مزد مزدبَرى يا کابين زنى را نپردازد

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 38