پاسخ اجمالی:
برخی گناهکاران و غیر مسلمانان، مستضعفان قاصری هستند که عدم اجابت دعای شان می تواند تأثیرات مخربی داشته باشد و شعله ضعیف معنویت را در دل های شان خاموش کند. اما دعای معاندان مقصر که با علم به مسیر حق باز هم راه باطل را می پیمایند به هیچ وجه مورد پذیرش قرار نمی گیرد. البته باید به این نکته نیز توجه داشت که منظور از استجابت دعا در آن احادیث، دعایی است که شخص غیر مسلمان در حق یک مسلمان می کند نه اینکه دعایش برای خودش مستجاب باشد.
پاسخ تفصیلی:
استجابت دعای گناهکاران و غیرمسلمانان!؟
از امام موسی کاظم(علیه السلام) نقل شده است که فرموده: «لَا تُحَقِّرُوا دَعْوَةَ أَحَدٍ فَإِنَّهُ یُسْتَجَابُ لِلْیَهُودِیِ وَ النَّصْرَانِیِ فِیکُمْ»(1)؛ (دعای هیچ کس را به تحقیر ننگرید همانا که دعای یهودی و مسیحی برای شما مستجاب می شود). اگر مفاد این حدیث صحیح باشد، آیا اینکه خداوند دعای انسان هایی غیرمسلمان را اجابت کند اما استجابت دعای مسلمانان را منوط به بسیاری از شرایط و ضوابط کند، ظلمی در حق آن بندگان به حساب نمی آید و آیا آن غیرمسلمانان را در مواضع خود مصمم تر نمی کند؟
برای رسیدن به پاسخ این سؤال باید به نکات ذیل توجّه داشت:
رحمانیت خداوند و اجابت دعای گناهکاران و غیرمسلمانان
در ساحت رحمانیت الهی دو نوع رحمت قابل تصور است، يكي رحمتی فراگير و عام كه «رحمت رحمانيه» ناميده مي شود و ديگر رحمتی ويژه و مخصوص هدایت شدگان كه «رحمت رحيميه» است؛ چنان كه در تفسير «بسم الله الرحمن الرحيم» نیز گفته شده است که همه نعمات الهی اعم از تابش خورشید و بارش باران و... بخشی از «رحمت رحمانيه» است و اجابت دعای كافر در دنيا نیز از همين قبيل است. خداوند درگاه رحمت خود را بر روی کسی نبسته و از همه خواسته که دعایش کنند تا اجابتش کنند. در پرتو چنين رحمتي، جهان رنگ و عطر محبت الهی به خود گرفته و در ذره ذره وجودش، اميد به فضل بی کرانش موج مي زند. آنان كه به اين فيض عام دلخوش كرده اند، از اجابت آنچه می دانند و می خواهند بهره مي جويند.
اجابت دعای گناهکاران و کفار بر اساس فیض الهی
جهان بر اساس اینکه چگونه دستخوش اسباب معنوی می شود دارای نظام خاصی شده است. چنين نظامي را خداوند خلق كرده است و خداوند نظام قانونمندي را كه برای افاضه «فیض رحمانیه» به وجود آورده برهم نمی زند. حال آن نظام قانونمند چیست و چه ارتباطی با بحث ما دارد؟ از آنجایی که دعا کمالی است كه انسان را به فیض و قرب الهي مي رساند و از آنجایی که خداوند نمی تواند موجودی را از دستیابی به چنین کمالی منع کند، یکی از مهم ترین و اساسی ترین گزاره های این نظام معنایی این مؤلفه خواهد بود که فیض خداوند مطلق باشد. بر طبق همین اطلاق در جود و بخشش و افاضه فیض الهی، در آیات متعددی از قرآن به صورت مطلق و بدون مقید ساختن اجابت دعا به اسلام دعاکننده، این وعده به بندگان داده شده است که دعاهای شان مستجاب می شود. آیاتی مانند آیه 60 سوره غافر یعنی: «وَقَالَ رَبُّكُمُ ادْعُونِي أَسْتَجِبْ لَكُمْ»؛ (و پروردگار شما گفته است: مرا بخوانيد تا [دعاي] شما را اجابت کنم) و آیه 186 سوره بقره یعنی «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ»؛ (و هنگامي كه بندگان من، از تو درباره من سؤال كنند [بگو:] همانا من نزديكم، دعاي دعا كننده را هنگامي كه مرا مي خواند، اجابت می کنم) در چارچوب این نظام فیض مطلق جای می گیرند.
اجابت دعای گناهکاران و کفار بر اساس نوع آنها
در یک تقسیم کلی می توان، غیرمسلمانان را به دو گروه کلی تقسیم کرد:
مستضعفان قاصر: غیرمسلمانانی که از لحاظ فکری انسان هایی ساد هستند و توان چندانی برای تشخیص حق از باطل ندارند. این گروه از غیرمسلمانان بسیار تحت تاثیر فضای کلی جامعه اند. اگر جامعه مسیحی بود آنها هم مسیحی می شوند، اگر یهودی بود آنها هم یهودی می شوند و اگر مسلمان، آنها هم مسلمان. آنها به خاطر دور بودن از مراکز علم امکان دسترسی به منابع اطلاعاتى و تحقیقاتی را در اختيار ندارند يا به خاطر فرو رفتن در غفلت و سهو و خطا، اصلا احتمال خطا و اشتباه بودن عقایدشان را نمى دهد و یقین دارند که درست می اندیشند.(2) درباره چنین اشخاصی می گوییم که عدم اجابت دعای آنها ممکن است موجب از بین رفتن احساسات و عقاید مذهبی آنها شود و شاید به همین خاطر است که خداوند برخی دعاهای شان را مستجاب می کند.
خداوند در آیات 113 و 114 سوره آل عمران درباره این گونه غیرمسلمانان که – از روی عدم اطلاع از دین حق – با پایبند دانستن خود به دینی خاص، می کوشند به وظایف دینی شان عمل کنند می فرماید: «لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ* يُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْيَوْمِ الْآخِرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ يُسارِعُونَ فِي الْخَيْراتِ وَ أُولئِكَ مِنَ الصَّالِحين»؛ (آنها همه يكسان نيستند؛ از اهل كتاب، جمعيّتى هستند كه [به حق و ايمان] قيام مى كنند؛ و پيوسته در اوقات شب، آيات خدا را مى خوانند؛ در حالى كه سجده مى نمايند* به خدا و روز ديگر ايمان مى آورند؛ امر به معروف و نهى از منكر مى كنند؛ و در انجام كارهاى نيك، پيشى مى گيرند؛ و آنها از صالحانند.)
طبیعی است بسته شدن در اجابت دعا به صورت کلی به روی چنین اشخاصی، می تواند تاثیر بسیار مخربی بر دین داری آنها داشته باشد و حتی شعله کم سوی معنویت را در دل های شان خاموش کند. بر همین اساس خداوند - به شرطی که دعای آن غیرمسلمانان خالصانه و بدون طلب حاجات شان از کسی غیراز او باشد - برخی از خواسته های آنها را برآورده می سازد.
معاندان مقصر: غیرمسلمانانی که توان ذهنی مناسبی برای تشخیص حق از باطل دارند اما با علم به مسیر حق باز هم مسیر باطل را می پیمایند. آنها امكان آموختن مسائل را داشته ولى در فراگيرى آن كوتاهى كرده اند. یعنی منابع اطّلاعاتى و تحقيقاتى در اختيار داشته و به اسباب علم نیز دسترسی داشته اند اما با تقصیر خود و بر اثر سستى و تنبلى و سهل انگارى به سراغ علم و به دنبال تحقیق نرفته اند و در جهل و بى خبرى مانده اند و در عین حال از جهل خود با خبرند یعنی مسیر حق را به عمد نپیموده اند.(3) دعای چنین اشخاصی به هیچ وجه مستجاب نمی گردد. در روایات اسلامی بیان شده است که حتی دعای مسلمانان و مؤمنین به خاطر دلایلی هم چون توبه نکردن و عدم تلاش برای خودسازی و پاکی قلب و روح(4) و آلودگی به مال حرام و غصب شده مسلمین(5) و همراهی با فساد و دعوت نکردن به حق(6) و شکستن پيمان هاى الهى در زمينه ايمان و عمل صالح و امانت و درستكارى(7) و... به استجابت نمی رسد. بنابراین به طریق اولی طبیعی است اشخاصی که با تشخیص مسیر حقیقت در دین اسلام، باز هم عناد می ورزند و از انتخاب آن سرباز می زنند، بارها و بارها از رحمت الهی در استجابت دعاهای شان دورند.
بله ممکن است چنین اشخاصی در دنیا از برخی نعمت ها متنعم باشند و در رفاهی ظاهری نیز زندگی کنند اما به فرموده قرآن در آیه 178 سوره عمران چنین اشخاصی به عذابی تدریجی گرفتارند: «وَ لا يَحْسَبَنَّ الَّذينَ كَفَرُوا أَنَّما نُمْلي لَهُمْ خَيْرٌ لِأَنْفُسِهِمْ إِنَّما نُمْلي لَهُمْ لِيَزْدادُوا إِثْماً وَ لَهُمْ عَذابٌ مُهينٌ»؛ (آنها كه كافر شدند، خیال نكنند اگر به آنان مهلت مى دهيم، به سودشان است! ما به آنان مهلت مى دهيم فقط براى اينكه بر گناهان خود بيافزايند و براى آنها، عذاب خواركننده اى است).
البته در حالات اضطرار ممکن است اراده خداوند بر اساس روندی استثنائی موجب مستجاب شدن دعای نه تنها پیروان دیگر ادیان، بلکه حتی دعای مشرکان گردد.(8) حالت اضطرار حالتی است که در آن آدمی دست خود را از تمام علل تکوینی و اجتماعی و اعتباری نجات از مهلکه کوتاه می بیند و ناخودآگاه رو به تکیه گاهی می کند که سرمنشأ همه قدرت های جهان است. در اینجاست که ممکن است دعای او نیز در محضر الهی مقبول افتد.(9) زیرا در این وضعیت پرده های غفلت و آثار معصیت از روی دل آدمی و فطرتش به کنار می رود و انسان متوجه علت اصیل معنوی خود می گردد و امکان اجابت دعای او بالا می رود.(10)
در پایان باید به این نکته نیز توجه کرد که حدیث نقل شده در ابتدای بحث باید به صورت کامل مورد توجه قرار گیرد؛ متن کامل این حدیث چنین است: «لَا تُحَقِّرُوا دَعْوَةَ أَحَدٍ فَإِنَّهُ يُسْتَجَابُ لِلْيَهُودِيِّ وَ النَّصْرَانِيِّ فِيكُمْ وَ لَا يُسْتَجَابُ لَهُمْ فِي أَنْفُسِهِمْ»(11)؛ (دعای هیچ کس را به تحقیر ننگریدف همانا که دعای یهودی و مسیحی برای شما مستجاب می شود و دعای او در حق خودش مستجاب نمی گردد). چنانکه روشن و واضح است، منظور از استجابت دعا در این حدیث، دعایی است که شخص غیر مسلمان در حق یک مسلمان می کند، نه اینکه دعایش برای خودش مستجاب باشد.
حال که اجابت دعای شخص غیرمسلمان فقط در حق مسلمانان اجابت می شود، دلیلی برای دلسردی مسلمانان از عدم اجابت ادعیه شان یا تثبیت و تقویت غیرمسلمانان در مواضع شان باقی نمی ماند و بنابراین شائبه ای نیز برای ظلم الهی به بندگانش پدید نمی آید.
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.