پاسخ اجمالی:
مقصود از صفات خبریه، اوصافى است که در آیات قرآن و روایات آمده و مستندى جز نقل ندارد. مثل وجه الله، ید الله، استواء بر عرش، عین الله،... اهل تنزیه معتقدند این الفاظ کنایه، استعاره و مجاز می باشد و به معنی تجسیم نیست.
پاسخ تفصیلی:
مقصود از صفات خبریه، اوصافى است که در آیات قرآن و روایات آمده و مستندى جز نقل ندارد. مثل :
1. ید الله (دست خدا):
«إِنَّ الَّذِینَ یُبایِعُونَکَ إِنَّما یُبایِعُونَ اللهَ یَدُ اللهِ فَوْقَ أَیْدِیهِمْ»؛(1) (آنان که با تو بیعت مى کنند، با خدا بیعت مى کنند دست خدا بالاى دست آنان است).
2. وجه الله (روى خدا):
«وَ لِلّهِ الْمَشْرِقُ وَ الْمَغْرِبُ فَأَیْنَما تُوَلُّوا فَثَمَّ وَجْهُ اللهِ»؛(2) (مشرق و مغرب از آن خداست. به هر جا که روکنید، آنجا روى خداست).
3. عین الله (چشم خدا):
«وَ اصْنَعِ الْفُلْکَ بِأَعْیُنِنا وَ وَحْیِنا»؛(3) (کشتى را در برابر چشم ما و به وحى ما بساز).
4. استواء بر عرش (قرار گرفتن بر تخت):
«الرَّحْمنُ عَلَى الْعَرْشِ اسْتَوى»؛(4) (خداوند رحمان بر عرش ـ تخت ـ قرار گرفت و مسلّط شد)
واژه هاى این آیات، حکایت از آن دارد که خداوند سبحان جسم یا جسمانى است. از سوى دیگر آیات محکمات و روشن، خدا را منزّه از این مى داند، آنگونه که در آیه شریفه «لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ»(5) است، یعنى هیچ چیز همانند او نیست. دلایل عقلى نیز بر همین دلالت دارد. با این حساب، مقصود واقعى از این صفات، وقتى روشن مى شود که یک بررسى کلّى از آیات و دقت در قراین موجود در خود این الفاظ صورت گیرد و نتیجه قطعى به دست آید. از این رو اهل تنزیه، پس از انجام این بررسى معتقد شده اند که این الفاظ، کنایه، استعاره و مجاز است. بحث تفصیلى آن در جاى خود است.(6)
تا کنون هیچ نظری برای این مطلب درج نشده است.