علت توصیف بهشت به «دار السّلام»

چرا قرآن مجيد از بهشت به «دار السّلام» تعبیر می کند؟

«قرآن» از بهشت به «دار السّلام» تعبير كرده است. مفسّران درباره علت اين تعبير دو نظر دارند: 1. «سلام» به معناى سلامت از هرگونه آفت و بلا است و از اوصاف بهشت است. در آنجا نه از دعواى غارتگرانِ دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمت هاى احمقان و ثروت اندوزانِ از خدا بى خبر، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار. آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است. 2. «سلام» از نام هاى خداست و «دار السّلام» از قبيل مضاف و مضاف اليه است، اشاره به اينكه بهشت سراى الهى است. گرچه هر دو معنا خوب است؛ ولي معناى اوّل مناسب تر است.

مهمترين «صفات ذات» پروردگار از زبان امام علي(ع)

امام علي(ع) در خطبه 163 «نهج البلاغه» از كداميك از «صفات ذات» پروردگار ياد كرده است؟

ایشان می فرماید: «نه براى اوّل بودن او آغازيست و نه براى ازليتش پايانى. آغازى است كه همواره بوده و پايانى است كه سرآمدى ندارد، پيشانى ها در برابر عظمتش به خاك افتاده و لبها به يگانگي اش گشوده شده، افكار و انديشه ها هرگز نمى تواند با حدود و حركات و نه با اعضاء و ابزار، اندازه و حدّى براى او تعيين كند، هرگز درباره او نمى توان گفت: «كِى» [به وجود آمد]؟ و برايش سرآمدى نيست كه گفته شود «تا كى» [باقى است]؟ آشكارى است كه درباره اش نتوان گفت: از چه چيز عيان شده و مخفى است كه نمى توان گفت: در چه چيز پنهان شده؟ و ...».

تبیین «علم » خداوند در روايات اسلامى؟!

«علم» خداوند در روايات اسلامى چگونه تبیین شده است؟

در روايات اسلامى تعابير دقيقي درباره «علم» خداوند آمده است. امام علي(ع) مي فرمايد: «او عالم بود در آن زمانى كه معلومى نبود، و پروردگار بود در آن زمان كه پرورده اى نبود، و قادر و توانا بود در آن زمان كه مقدورى وجود نداشت». همچنین امام صادق(ع) مي فرمايد: «... پيوسته علم او عين ذاتش بود، حتّى در آن هنگامى كه معلومى وجود نداشت، و هنگامى كه اشياء را ايجاد كرد و معلوم موجود شد علم او بر معلوم واقع گشت».

«تكلّم» صفت ذات یا صفت فعل؟!

بر اساس روایات، صفت «تكلّم» از صفات ذات الهی است یا صفات فعل؟

امام صادق(ع) در مورد صفات ذات می فرماید: «خداوند هميشه بالذات عالم بود در حالى كه معلومى وجود نداشت و بالذات قادر بود در حالى كه مقدورى نبود»؛ لکن در پاسخ ابوبصير كه سوال كرد «آيا خداوند هميشه موصوف به صفت متكلم بوده؟» فرمود: «كلام، موضوع حادثى است؛ خداوند متعال وجود داشت و متكلم نبود، سپس كلام را آفريد». اين عبارت به وضوح فرق ميان صفات ذات و صفات فعل را بيان مى كند. صفات ذات از ازل بوده و نيازى به وجود مخلوقات ندارد، امّا صفات فعل، به هنگام صدور افعالى از خداوند، توسط عقل انتزاع شده و به او نسبت داده می شود که «تکلم» یکی از آنهاست.

علم خداوند به جزئیات متغیّر!

آیا خداوند به جزئیات هم علم دارد؟ اگر کسی بگوید: «خداوند به جزئیات علم دارد» لازمه اش اینست که از سویی، تغییر در جزئیات موجب تغییر در علم الهی شود!، و از سوی دیگر چون علم الهی عین ذات اوست، موجب تغییر در ذات او نیز گردد؟!

علم خداوند به امور جزئی، موجب هیچ تغییری در ذات خداوند نمی گردد؛ چرا که خداوند متعال از ازل از هر تغییر و متغیری و از زمان و مکان و کیفیت آن تغییر به صورت «علم حضوری» آگاه است. معلوم بودن یک پدیده به صورت علم حضوری برای شخص موجب سرایت خصوصیات و ویژگی های آن پدیده ـ به عالم به آن پدیده ـ نمی گردد.
علاوه بر این، فعلیّت یافتن امور و پدیده ها، چیزی جز «فعل الهی» نیست؛ و علم خداوند به آنها «علم فعلی الهی» است. بنابراین، این تغییرات در حوزه «فعل الهی» است و به «ذات الهی» سرایت نمی کند. این نیز بدین دلیل است که «صفات فعل» خداوند مانند «صفات ذات» از ذات او منتزع نمی گردند.

معناي «شاهد» و «ظاهر» بودن خداوند

معناي صحيح صفات «شاهد» بودن و «ظاهر» بودن خداوند چيست؟

امام علي(ع) در بیان برخي از اوصاف خداوند مى فرمايد: «او در همه جا حاضر است؛ نه اين كه با اشياء مماس باشد و از همه چيز جداست؛ بى آن كه مسافتى بين او و موجودات باشد». منظور امام(ع) اين است كه حضور خداوند در همه جا نه به معناى حضور مكانى است كه تماس با اشياء داشته باشد؛ بلكه به معناى احاطه وجودى خدا به همه چيز است؛ و جدايى او از اشياء نه به معناى فاصله مكانى يا زمانى است؛ بلكه به اين معناست كه ذات او در غايتِ كمال و غير او در نهايت نقصان است.

مناظره امام رضا(ع) با «سلیمان مروزی»

ماجرای مناظره امام رضا(ع) با «سلیمان مرزوزی» چگونه بود؟

مقارن ایامی که امام رضا(ع) در مرو اقامت داشتند، سليمان مروزي كه به تعبير مأمون بزرگ ترين متكلم خراسان بود و در رأس علماي علم عقايد در آن خطّه قرار داشت، وارد خراسان شد و قرار شد که با امام رضا(ع) گفتگو کند. امام(ع) با پرسش درباره «بداء» و «اراده»، با دلايل گوناگون ثابت کردند كه اراده از صفات فعل و حادث است و نمي تواند عين ذات خداوند باشد. سليمان نيز خود را چنان در تنگنا ديد كه قادر بر جواب نبود و از سخن بازماند.

صفات خشم و رضای الهی، و انفعال در ذات خدا!

آیا خشم و رضای الهی باعث انفعال و تغییر در ذات خدا نمی شوند؟!

صفاتی همچون رضا و غضب الهی از «صفات فعل» خداوند محسوب می شوند و در واقع «حادث»‏ هستند و از آنجائی که عين ذات خدا نيستند، به هيچ وجه موجب تغيير در ذات پاك الهى نمى ‏شوند. این صفات درباره خدا به معنی آثار خارجى (ثواب و عقاب) است. امام صادق(ع) می فرماید: «رضاى او پاداش دادن او است و خشمش كيفر كردن او، بى ‏آنكه چيزى در او تأثير كند و او را به هيجان آرد و از حالى به حالى بگرداند».

منظور از «صفات ذات» و «صفات فعل» خداوند؟

صفات ذات و صفات افعال چه صفاتی اند و چه تمایزی دارند؟

صفات ذات صفاتى است که عین ذات خداوند است، و حتّى قبل از صدور افعال از او، این صفات براى او ثابت بوده است؛ مانند ازلى بودن، ابدى بودن، علم و قدرت. صفات فعل، صفاتى است که با ملاحظه انجام فعلى از ناحیه آن ذات مقدّس بر او اطلاق مى ‏شود، مثل خالق و رازق بودن خداوند. دست کم شش وجه تمایز برای آنها ذکر شده است.

تفاوت «صفات ذات» با «صفات فعل»؟!

مراد از «صفات ذات» و «صفات فعل» خداوند چيست؟

«صفات ذات» به دو بخش صفات «جمال» و صفات «جلال» تقسيم مي شود. صفات جمال صفاتى است كه براى خداوند ثابت است؛ مانند: علم و قدرت، و صفات جلال، صفاتى است كه از خدا نفى مى شود؛ مانند: جهل و عجز. همچنین منظور از صفات فعل، صفاتى است كه به افعال خداوند بستگى دارد؛ يعنى قبل از آن كه آن فعل از او صادر شود آن وصف بر او اطلاق نمى گردد، و بعد از صدور آن فعل، به آن صفت، توصیف مى شود، مانند خالق و رازق.

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

عَنِ الصّادقُ عليه السّلام :

يا زُرارَةُ! اِنَّ السَّماءَ بَکَتْ عَلَى الْحُسَيْنِ اَرْبَعينَ صَباحاً.

اى زراره ! آسمان چهل روز، در سوگ حسين بن على عليه السّلام گريه کرد.

جامع احاديث الشيعه ، ج 12، ص 552