علت توصیف بهشت به «دار السّلام»

چرا قرآن مجيد از بهشت به «دار السّلام» تعبیر می کند؟

«قرآن» از بهشت به «دار السّلام» تعبير كرده است. مفسّران درباره علت اين تعبير دو نظر دارند: 1. «سلام» به معناى سلامت از هرگونه آفت و بلا است و از اوصاف بهشت است. در آنجا نه از دعواى غارتگرانِ دنياى مادى خبرى است و نه از مزاحمت هاى احمقان و ثروت اندوزانِ از خدا بى خبر، نه جنگ و خونريزى در آنجا راه دارد و نه استعمار و استثمار. آنجا خانه صلح و صفا و امن و امان است. 2. «سلام» از نام هاى خداست و «دار السّلام» از قبيل مضاف و مضاف اليه است، اشاره به اينكه بهشت سراى الهى است. گرچه هر دو معنا خوب است؛ ولي معناى اوّل مناسب تر است.

جایگاه «دوست خوب» از منظر امام علي(ع)

امام علي(علیه السلام) ارزش «دوست خوب» را چگونه بیان می فرماید؟

امام علي(ع) در ارتباط با ارزش دوست خوب می فرماید: «همنشين خوب همچون خويشاوند انسان است، كه در غياب انسان، حق دوستى را ادا مي كند، و چه بسا دورافتادگانى كه از خويشاوندان نزديك تر و خويشاوندانى كه از هركس دورترند». بر این اساس، پيوندهاى دوستى گاه به قدرى قوى مى شود كه جاى پيوندهاى نَسَبى را مى گيرد؛ بلكه گاهى از آن قوى تر نيز مى شود. در چنين شرايطي بايستي همان حقوقى كه براى خويشاوندان در نظر گرفته مى شود درباره دوستان خوب نيز در نظر گرفته شود.

آفت «دوستی» از منظر امام علی(ع)

امام علی(علیه السلام) در حکمت 218 نهج البلاغه، چه چیزی را آفت «دوستی» و «صداقت» برمی شمرد؟

امام علی(ع) در این بیان حکمت آمیز می فرماید: «حسادت، دليل بيمارى دوستى است». با اين بيان دوستى با حسد جمع نمي شود. در تفاوت ميان حسود و رقيب بايد گفت: حسود منتظر زوال نعمت از ديگرى است ولي رقيب، سعى مى كند خود را به پاى ديگرى برساند بى آنكه بخواهد چيزى از او كاسته شود. دوست واقعى، كسى است كه خواهان پيشرفت و ترقى دوست خود باشد، هرچند تلاش كند خودش نيز به پيشرفت و ترقى برسد، از این رو كسی كه چنين نيست دوست واقعى نيست و يا به بيان امام(ع) دوستى او گرفتار بيمارى است.

ثمره «تنبلی» و «سخن چینی» از منظر علي(ع)

امام علی(علیه السلام) درباره آثار و ثمرات دو خصلت زشت «تنبلی» و «سخن چینی» چه بیانی دارند؟

امام علی(ع) در این باره می فرماید: «كسی كه در کارها تنبلی كند حقوق افراد را ضايع مى سازد و كسى كه از سخن چين پيروى كند دوستان خود را از دست می دهد». در واقع تنبلی در انجام به موقع کارها، سبب تراكم آنها و تراكم سبب ضايع شدن بخشى از آن مى شود و چنين كسى حق خالق و مخلوق را ضايع مى كند. از سوی دیگر روایات بسیاری نسبت به سخن چينى هشدار می دهند، امام على(ع) در این رابطه مى فرمايد: «از سخن چينى بپرهيز كه بذر عداوت مى افشاند و انسان را از خدا و مردم دور مى سازد».

پیامدهاي منفی «تعصّب» و «تکبّر»

امام علی(علیه السلام) در خطبه 192 نهج البلاغه، درباره پیامدهاي منفی «تعصّب» و «تکبّر» چه هشدارهایی می دهد؟

امام علی(ع) با هشدار نسبت به «تعصّب نابجا» و «تکبّر» می فرماید: «شراره هاى تعصّب و كينه هاى جاهليّت را كه در دل هايتان پنهان شده خاموش سازيد؛ زيرا اين نخوت و تعصّب ناروا كه در مسلمان پيدا مى شود از القائات شيطان و نخوت ها و فسادها و وسوسه هاى اوست، تاج تواضع بر سر نهيد، و خودبرتربيني را زير پا افكنيد، حلقه هاى زنجير تكبّر را از گردن فرو نهيد و فروتنى را سنگر ميان خود و دشمنتان يعنى ابليس و سپاهيانش برگزينيد؛ زيرا او از هر امّتى لشكريان و ياوران و پيادگان و سوارانى دارد كه با كمك آنها در ميان همه اقوام و گروه ها نفوذ مى كند».

پذيرش «نصیحت» حتی از دشمن

آیا پذیرفتن «نصیحت» از دشمن كار عاقلانه اي است؟

امام علي(ع) در ارتباط با پذیرش «نصیحت» از دشمن می فرماید: «گاه كسانى كه اهل اندرز نيستند اندرزى مى دهند و آن كس كه [اهل اندرز است و] از او نصيحت خواسته شده خيانت مى كند». بر اين اساس نبايد به سخنان دشمن بدبين بود؛ زیرا ممکن است سخن ناصحانه اى بگوید، همانند توصیه شیطان به حضرت نوح(ع) که خداوند خطاب به پیامبرش می فرماید سخن او را بپذیر؛ اما گاه دوستان خيرخواه از روى خطا و حسادت در نصيحت خود خيانت مى كنند، از این رو باید بر اساس حكم عقل و استفاده از قرائن به درستى يا نادرستى اندرزِ اندرزگويان پى برد.

افشاي برتري جويي طلحه و زبیر بر يكديگر از سوي امام علی(ع)

امام علی(عليه السلام) چگونه از برتری جوئی طلحه و زبیر بر یکدیگر پرده بر می دارد؟

امام علی(ع) در خطبه ای پرده از اسرار طلحه و زبیر برداشته و می فرماید: «هر يك از آن دو اميدوار است كه حكومت به دست او بيفتد و آن را به سوى خود بكشد، نه به سوى رفيقش، آنها، نه به رشته اى از رشته هاى محكم الهى چنگ زده و نه به وسيله اى به او نزديك شده اند؛ بلكه هر يك، بارِ كينه رفيقش را بر دوش مى كشد. به خدا سوگند! اگر اين دو به آنچه مى خواهند برسند و حكومت را در دست گيرند اين يكى، جان ديگرى را مى گيرد و آن ديگر مى خواهد اين را از ميان بردارد».

مذمّت «حسادت» در روايات اسلامي

در روایات چگونه از صفت رذیله «حسادت» مذمّت شده است؟

در روایات اسلامی آثار منفی فراوانی برای حسادت شمرده شده است مانند: از بین برنده حسنات، بدترین بیماری اخلاقی، سرآغاز صفات رذیله، شقاوت دنیا و آخرت و ... با دقت در این مفاهیم پی به این حقیقت می بریم که در روایات اسلامی درباره کمتر صفتی از صفات رذیله چنین تعابیری دیده می شود؛ چرا که آتش حسد می تواند تمام خرمن سعادت انسان و حسنات او را بسوزاند و زحمات یک عمر او را بر باد دهد به گونه ای که دست خالی از دنیا برود.

دلایل و آثار «کتمان سر»؟

دلایل و آثار «کتمان سر» چیست؟

«کتمان سر»، آثار و دلایل قابل ملاحظه ای دارد. مانند: 1- عدم توانايى طرف مقابل بر تحمل آن سرّ؛ مانند داستان خضر(ع) و موسی(ع) که در قرآن آمده است. 2- گاه پنهان بودن سرّ به نفع مردم است؛ مانند مخفی بودن زمان مرگ انسان ها. 3- گاه افشاى سرّ سبب سوء استفاده دشمن مى گردد. 4- گاه افشاى سرّ سبب برانگيختن حسادت مى شود. 5- گاه کتمان سر، سبب حفظ آبروی افراد می شود، و... . لذا امام(ع) مى فرمايد: «هر كس سرّ خود را بپوشاند اختيارش به دست خود اوست» معلوم مي شود كه «كتمان سرّ» داراى چه فلسفه هاى گوناگون و مثبتی است.

عوامل ايجاد «لجاجت»

عوامل ایجاد «لجاجت» چیست؟

سرچشمه «لجاجت» امور زيادى مى تواند باشد؛ از جمله حُبّ ذات افراطى كه سبب پافشارى بر رأى و عقيده خود مى شود، و خودبزرگ بينى كه سبب مى شود نظر خود را از همه برتر ببيند. از سویی بُخل و حسادت كه او را از پذيرش نظر ديگران باز داشته و جهل و نادانى كه به انسان اجازه نمى دهد تمام جوانب مطلب را ببيند و تعصب شديد كه سبب پافشارى بر امور باطلى مى شود كه مورد تعصب اوست. هم چنين عدم شجاعت در بازگشت از نظرات باطل و پذيرفتن نظرات صحيح، از ديگر عوامل لجاجت به حساب مي آيد.

 

پایگاه اطلاع رسانی دفتر مرجع عالیقدر حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
سامانه پاسخگویی برخط(آنلاین) به سوالات شرعی و اعتقادی مقلدان حضرت آیت الله العظمی مکارم شیرازی
تارنمای پاسخگویی به احکام شرعی و مسائل فقهی
انتشارات امام علی علیه السلام
موسسه دارالإعلام لمدرسة اهل البیت (علیهم السلام)
خبرگزاری دفتر آیت الله العظمی مکارم شیرازی

الإمام عليٌّ(عليه السلام)

الإيثارُ أشرَفُ الإحسانِ

ايثار، ارجمندترين نيکوکارى است

ميزان الحکمه، جلد 1، ص 22